نزد همه ملتهای اسلامی و خاصه جامعه شیعی، “حضرت زینب کبری” سلام الله علیها دارای مقام و منزلت والائی است.
عظمتی که این زن بزرگ در چشم ملتهای اسلامی دارد، فقط به خاطر این نیست که دختر علیبنابیطالب علیهالسلام یا خواهر حسنین علیهالسلام است، چرا که نسبتها هرگز نمیتوانند چنین عظمتی را خلق کنند بلکه ارزش و عظمت “زینب کبری” سلام الله علیها، به خاطر” بصیرت ” و عمل ” بههنگام ” است.
نزد همه ملتهای اسلامی و خاصه جامعه شیعی، “حضرت زینب کبری” سلام الله علیها دارای مقام و منزلت والائی است، این مقام و منزلت از کجا آمده است؟
آنچه سبب عظمت و جلال “حضرت زینب کبری” شده است
- ويژگيهای اعجاب انگيز: آنچه یک پیرو، یک شیعه راستین، یک مدافع، یک فدائی، یک انقلابی و یک مجاهد، نیاز دارد؛ آن بزرگوار با نصابی باور نکردنی دارا بود. نام آور بزرگ عرصه کربلا و شیر زن صحنه نینوا و امیر كاروان اسيران؛ اين ويژگيها را با هم، آن هم در نصابي معمولاً دست نيافتني و كم نظير داشت، كاری كه او بدان همت گماشت و با ايمان و توكل و تدبير و صبر، بدان دست يافت نيز به همان اندازه بزرگ و باور نكردنی و اعجاب انگيز بود؛
- بصیرت و عمل بههنگام: رهبر انقلاب درباره عظمت و جلال “حضرت زینب کبری” چنین میفرماید: عظمتی که این زن بزرگ در چشم ملتهای اسلامی دارد، فقط به خاطر این نیست که دختر علیبنابیطالب علیهالسلام یا خواهر حسنین علیهالسلام است، چرا که نسبتها هرگز نمیتوانند چنین عظمتی را خلق کنند، ارزش و عظمت “زینب کبری” سلام الله علیها، به خاطر موضع و حرکت عظیمِ انسانی و اسلامی او بر اساس تکلیف الهی است. آری زینب کبری شرائط را درست تشخیص داد و خوب به وظیفهاش عمل کرد و این در حالی بود که بزرگانی مثل ابن عباس و ابن جعفر و چهرههای نامدار صدر اسلام که ادعای فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگی و مفسر قرآن بودن داشتند، گیج زدند و نفهمیدند چهکار باید بکنند، ولی “زینب کبری” گیج نزد، فهمید که باید امام زمان خود را همراهی و پشتیبانی کند، بعد از شهادت هم شرائط را درست تشخیص داد و خوب به وظیفهاش عمل کرد؛
- هویتدهنده به عقل و کمالات: آن بزرگوار سرچشه عقل و حافظ كمالات و هویت دهنده به عقل و کمالات است از این رو آن بزرگوار را عقیله بنیهاشم مینامند. توضیح: بعضی عاقلند اما عقل براى آنها به صورت حال است یعنی وصفِ زوالپذیر نه ديرپا، گاهى هست و گاهى نيست، هرگاه حواسشان باشد عاقلند و هرگاه حواسشان نباشد عاقل نیستند، بعضی عاقلند و عقل براى آنها به صورت مَلكه و وصفِ ديرپا است و همواره عقل با آن هاست و تمام گفتارها و رفتارهای آنان عاقلانه است و برخى عاقلند و عقل براى آنها به منزله فصل مقوّم آنها است، در حقیقت آنها به عقل هویت میدهند، آنها سرچشه عقل و حافظ كمالات هستند در این هنگام میشوند عقيله، همانگونه که “زینب کبری” بود و همانگونه ائمه اطهر بودند. وَالْحَقُّ مَعَكُمْ وَفيكُمْ وَمِنْكُمْ وَاِلَيْكُمْ وَاَنْتُمْ اَهْلُهُ وَمَعْدِنُهُ . اِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ اَوَّلَهُ وَاَصْلَهُ وَفَرْعَهُ وَمَعْدِنَهُ وَمَأويهُ وَمُنْتَهاهُ؛
- بزرگ حماسهی زینبی: جوابهای زیبا، قاطع و دندانشکن که هر شنونده متکبری را به خضوع و تسلیم میکشاند؛ حکایت از مقام والا و ارزشمند و حکایت از اعتقاد و بصیرت آن بزرگوار دارد. آنگاه که ابن زیاد میخواهد شماتت كند، میگوید: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَحَكُمْ وَ أَكْذَبَ أُحْدُوثَتَكُمْ، خدا را سپاس كه شما را رسوا ساخت و نادرستى خبرهاى شما را نشان داد! و مجسّمهی عزّت “زینب کبری” میفرماید: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِنَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّىالله عَلَيْهِ وَآلِهِ وسَلَّمْ وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِيراً وَ إِنَّمَا يَفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ يَكْذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنَا سپاس خدا را كه ما را به واسطه پيامبرش گرامى داشت. از آلودگى و پليدى پاك ساخت و همانا گناهكار رسوا مىشود و بدكار دروغ مىگويد، و او ما نيستيم. یا آن جا که ابن زياد ملعون میگوید: كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟ كار خدا را نسبت به برادرت و خاندانت چگونه ديدى؟ و “زینب کبری” میفرماید: مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا، هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ، فَانْظُرْ لِمَنِ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ، ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَةَ. من جز زيبايى و نيكى نديدم، آنها گروهى بودند كه خداوند شهادت را برايشان مقرّر كرد و آنان نيز به آرامگاه خويش شتافتند. به زودى خداوند تو و آنان را در روز قيامت گرد خواهد آورد و ميان شما داورى خواهد كرد؛ در آن روز بنگر چه كسى پيروز خواهد بود؟ اى پسر مرجانه! مادرت به عزايت بنشيند؛
- خطبههای رسا و منطقی: خطبههای طولانى و بلند آن بزرگوار یادآور خطبههای مولیالموحدین و فاطمه زهرا علیهم االسلام بود، آن گاه که خطبه میخواند گویی از زبان علی سخن میگوید و همه را به یاد خطبههای پدرش امیرالمؤمنین میانداخت، هنگامی که آن بزرگوار در کوفه و در حال اسارت نهیب زد: خاموش باشید! با این نهیب، نه تنها آن جماعت انبوه ساکت شدند، بلکه زنگ شتران نیز از صدا افتاد، آن گاه آن بزرگوار در آن شرایط یک تحلیل دقیق و یک آسیبشناسی از وضع جامعه اسلامی در آن دوره را با زیباترین کلمات و با عمیقترین و غنیترین مفاهیم بیان کرد و با افشاگری، کوفیان را رسوا ساخت. بُشربن خُزیم اسدی درباره خطبه حضرت زینب میگوید: خطابه آن حضرت آن قدر رسا و هیجانی بود که مردم کوفه را با دستهای به دندان گزیده و دلها تكان خورده از نظر روحی دگرگون کرد و یا در كاخ يزيد چنان منطقی و مستدل سخن گفت كه يزيد مجبور شد ابن زياد را خودسر بخواند و فاجعه کربلا را به گردن او بیندازد؛
6.پیروزی خون بر شمشیر: عاملی که توانست شکست ظاهری را به پیروزی قطعیِ و دائمی تبدیل کند؛ عملکرد و نقش زینب کبری بود.
توضیح: فاجعه دلخراش کربلا دو بعد دارد، بعد ظاهری و بعد واقعی، قهرمان بعد ظاهری فاجعه دلخراش کربلا، یزید است و قهرمان بعد واقعی کربلا، امام حسین علیهالسلام که در آن پیروزی خون بر شمشیر و شکست یزید و نابودی بنیامیه رقم خورده است. در این زمینه رهبر انقلاب میفرماید: زینب کبری با یک عظمت خيره كننده و با یک شجاعت بینظیر و با یک تدبیر شایسته؛ این شکست ظاهری را به پیروز تبدیل کرد، دشمنی که به حسب ظاهر در كارزار نظامى پيروز شده، مخالفين خود را قلع و قمع كرده و بر تخت پيروزى تكيه زده است؛ وی را در مقر حکومتاش با استدلالهای وحیانی و منطقی؛ تحقير و ذليل میکند، داغ ننگ ابدى را به پيشانى او مىزند و پيروزى او را به شكست تبديل میکند، آن هم به گونهای که خود اعتراف نماید؛ سر نی در نینوا میماند اگر زینب نبود.کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود . چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان ننگ، پشت ابری از ریا میماند اگر زینب نبود . در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب ، پشت کوه فتنه جا میماند اگر زینب نبود؛
7.صبر و استقامت: آن بزرگوار سختیها و مصائب فراوانی در دوران زندگی ارزشمندش دید:درگذشت جد بزرگوار، خانهنشینی پدر، اذیت و آزار و سرانجام درگذشت مادر، شهادت پدر، شهادت امام حسن، فاجعه کربلا، شهادت امام حسین و دیگر برادران، شهادت دو فرزند، شهادت بستگان و در نهایت اسارت اهلبیت؛ مصائبی بود که آن بزرگوار را امالمصائب کرد اما توانست در مقابل كوه سنگین مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگهدارد؛ حتّی لرزشی هم در صدای این بانوی بزرگ از اینهمه حادثه پدید نیامد؛ آن بزرگوار هم در مواجههی با دشمنان، هم در مواجههی با مصیبت و حوادث تلخ، مثل یك کوه استوار و مثل یک قلّهی سرافراز ایستاد؛
8. ولایت مدار: در فاجعهبارترین شرائط، آن بزرگوار در تبعیت از امام زمانش، نه کوتاهی داشت، نه اعتراض نمود و نه سرپیچی کرد. همه آنچه آن بزرگوار انجام داد؛ همراهی، پیروی و پذیرش فرمان امام زمانش بود و آنگاه که حضرت اباعبدالله الحسین در شب عاشورا در وصیتی به “زینب کبری” فرمود: لاَتَقُولُوا بِاَلْسِنَتِكُمْ مَا يَنْقُصُ عَنْ قَدْرِكُمْ. سخنی بر زبان نرانید كه از ارزش شما بكاهد؛ آن بزرگوار این فرمان را در همه عرصهها و همه موقعیتها مو به مو عملی کرد؛
9. عابد عارف: سختترین شرائط آن بزرگوار را از ارتباط با خالق هستی باز نداشت چرا که راز و نیاز خاصه در دل شب برای یک مبارز، برای یک جهادگر و برای یک حماسهآفرین لازم و ضروری است. راز و نیاز در دل شب، برای جهادگر شایستگی میآورد. رهبر انقلاب در این زمینه میفرماید: ارتباط با خالق هستی تضمين کننده استحکام و اقتدار نيروهايی است که می خواهند حماسه بيافرينند، این ارتباط هرچه قویتر و عميقتر باشد جهاد در مقابل دشمنان كارسازتر و شهادت در راه خدا پر ثمرتر خواهد بود. معنويّت و عرفان توسّل و فناء في الله و محو در معشوق شدن، ماجراي عاشورا را با عظمت، پُرشکوه و ماندگار کرده است، شکوه جهاد و شهادت آفريده و مخلوق عرفان و معنويت است. از این رو میبینیم سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین عَلَيْهِالسَّلام در شب عاشورا به زینب کبری وصیت میکند و میفرماید: يا اُخْتِي لاتَنْسِينِي فِي نَافِلَةِ الَّليل. خواهرم مرا در نماز شب فراموش نكن؛
10. دانشمند فرزانه: سخنان شیوا، خطبههای رسا و استدلالهاي كوبنده “زینب کبری” در کوفه و شام؛ بیانگر دانش و تسلط وی بر معارف و آموزههای دينی است، کما این که بعد از خطبه افشاگرانهی آن بزرگوار که کوفیان را رسوا کرد و کوفیان دست به دندان را متحیر ساخت؛ امام سجاد عَلَيْهِالسَّلام در خطاب به آن بزرگوار فرمود: اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة(1) به حمداللّه تو تعلیم ندیده، دانشمندی و نیاموخته، خرمندی. در حقیقت آن بزرگوار دارای علم لَدُنّى بود، دانشمندی که از گنجینه وحی علم آموخته بود و کسی به او آموزش نداده بود.
—————-
(1)
فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ
یَا عَمَّةِ اسْکُتِی فَفِی الْبَاقِی مِنَ الْمَاضِی اعْتِبَارٌ وَ أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَةٍ إِنَّ الْبُکَاءَ وَ الْحَنِینَ لَا یَرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ الدَّهْرُ فَسَکَتَتْ.
امام سجاد عَلَيْهِالسَّلام خطاب به حضرت زینب:
عمه جان آرام بگير، سرگذشت گذشتگان براى آنان كه ماندهاند مايه عبرت است. به حمداللّه تو تعلیم ندیده، دانشمندی و نیاموخته، خرمندی. گريه و زارى، آنان را كه رفتهاند به ما باز نمى گرداند.
و آن بزرگوار با شنیدن سخنِ امام سجاد آرام گرفت و سکوت کرد.
دیدگاهتان را بنویسید