به مناسبت روز جوان «شعر پروین اعتصامی درباره غنیمت شمردن جوانی» جوانی چنین گفت روزی به پیری که چون است با پیریات زندگانی بگفت اندر…
سینه ای کز معرفت گنجینه اسرار بود کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود آنکه کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی از کجا پهلوی او…
بر پای گل از خار ستم، آبله پیداست سر سلسلهای را اثر سلسله پیداست از فرش الی عرشِ خدا ولوله پیداست در وادی خونین بلا قافله پیداست …
ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده سعدی
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
به کسی جمال خود را ننمودهای و بینم همه جا و هر زمانی بود از تو گفتگویی #فصیح الزمان رضوانی
من آدمی به جمالت ندیدم و نشنیدم محامد تو چه گویم که ماورای صفاتی #سعدی
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد تمام هستی زهرا نصیب نرجس شد
بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید #حافظ
می خواست بهانه ای كه پر نور شويم از هرچه بدی و غير او دور شويم يك ماه پر از فرصت برگشتن داد يك عيد فرستاد كه مغفور…
به مناسبت شب قدر هردم که سَرَد بدرد آید نالان شوی بر من آیی چون درد سرد شفا بدادم یاغی شوی دگر نیایی
به مناسبت شب قدر قلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ من از قالوا بلا تشویش دارم گنه از برگ و باران بیش…