مشکل ضعف مدیریت است یا مشکل سوء مدیریت؟

قصد ما در این نوشتار نه سیاه‌نمایی است و نه متهم کردن مسئولین شایسته و خدوم کشور حفظهم الله تعالی و کثر الله امثالهم، بلکه بیانی است برای توجه بیشتر در اعطای مسئولیت‌ها و بستن راه برای معدود مدعیان دوروغینی که خسارت‌های بی‌شمار ببار آورده‌اند.


هر چند روز یک بار خبری در رسانه‌ها، مبنی بر نابسامانی مدیریتی و رفتاری در یک سیستم، یا یک سازمان و یا یک اداره منتشر می‌شود و خاطر ملت شریف ایران اسلامی را مکدّر می‌کند. این نابسامانی‌ها در همه حوزه‌های کشور دیده می‌شود خاصه در حوزه فرهنگ و اقتصاد بیشتر نمایان است

 

این نابسامانی مدیریتی و رفتاری، که با هزاران ترک فعل و خلاف، ناکارآمدی نظام اسلامی را نشانه گرفته و سبب فروریختن باورها مردم شده است و بدبینی به نظام اسلامی را بوجود آورده است؛ چیست؟

 

آیا به چالش کشیده شدن تمامی داشته‌ها، سرمایه‌ها و دستاوردهای حیرت‌انگیز، رسوخ فرهنگ بیگانه و پیشی گرفتن بر فرهنگ دینی و ملی، دگرگونی فاجعه‌آمیز سبک و سیاق زندگی ایرانی اسلامی و ترویج سبک و سیاق زندگی بیگانه توسط بعضی از مراکز و سازمان‌های مروج فرهنگ؛ از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

 

آیا روبروی شدن جامعه با چالش‌های روزانه، کوچک‌تر شدن هر روز سفره مردم و جان به لب آمدن ملت، گرانی روزانه گوشت، روغن، مرغ و…، احتکار ناگهانی مایحتاج مردم، تعطیلی هزاران کارگاه و کارخانه و بیکاری کارگران، بحران بیکاری با وجود همه زیرساخت‌های لازم برای رونق تولید، قاجاق کالاهای مورد نیاز، ورود بی‌رویه کالای با وجود مشابهِ مرغوبِ داخلی، فساد نهاده‌های دامی در انبارها با نیاز مبرم بازار به آن و نایابی مواد اولیه در سیستم توزیع و وفور آن در بازار سیاه؛ حکایت از چیست؟ و از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

 

آیا قرار نگرفتن تولیدات و دستاوردهای بسیار ضروری شرکت‌های دانش بنیان و جوانان دانشمند در گردونه بازار و مصرف، صادرات مواد خام به صورت فله‌ای و مفت، و خرید فراورده‌شده آن از خارج به قیمت طلا و جواهر، بی‌خاصیتی سازمان تعزیرات، سازمان تنظیم بازار، سازمان حمایت از مصرف‌كنندگان، سازمان حمایت از تولیدكنندگان، ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده و ناتوانی سازمان‌های مذکور در ایفای نقش اصلاحی و نظارتی؛ از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

 

ضعف مدیریت یا سوء مدیریت

سرچشمه این همه نابسامانی‌ها از کجا است؟ آیا از ضعف مدیریت سرچشمه می‌گیرد یا از سوء مدیریت است؟ آیا این همه نابسامانی‌ها نشان از ضعف مدیریت دارد یا نشان از سوء مدیریت دارد؟

 

شاید کسی بگوید ضعف مدیریت، چه تفاوتی با سوء مدیریت دارد؟ باید بگوییم تفاوت از زمین تا آسمان است. اگر دلیل این همه نابسامانی‌ها، منهای دشمنی‌های بیگانگان، ضعف مدیریت باشد؛ حکایت از این دارد که معتقدین به اسلام و انقلاب؛ آدم‌های بی‌عرضه‌ای هستند که توان مدیریت و اداره درست کشور را ندارند! چرا که مسئولیت در نظام اسلامی بر اساس اعتقاد به اسلام، انقلاب و نظام و بر اساس شایسته‌سالاری و دارا بودن حداقل‌های مدیریتی است و این همه نابسامانی حکایت از ناتوانی معتقدین به اسلام و انقلاب دارد که نتوانستند کشور را درست اداره کنند! مسئولینی که بر اساس اعتقاد به اسلام و انقلاب و نظام روی کار آمده‌اند، نمی‌توانند نابسامانی‌ها را سامان دهند!

 

اما اگر دلیل این همه نابسامانی‌ها، سوء مدیریت باشد؛ پرده از یک نوع شوربختی خطرناک برداشته‌ایم. یعنی باعث و بانی این همه نابسامانی‌ها، کسانی هستند که با عوام‌فریبی و حقه‌بازی؛ خود را دین‌دار و انقلابی‌ معرفی کرده و با اشغال بخشی از پست‌های مسئولیتی، بجای خدمت صادقانه، خیانت می‌کنند و کشور را با وضعیت نابسامان روبرو ساخته‌اند.

 

نسبت دادن تمام مشکلات و نابسامانی‌های کشور، خاصه نابسامانی‌های فرهنگی و اقتصادی، به ضعف مدیریت؛ آدرس غلط دادن و به نوعی متهم کردن متدینین و دل‌بستگان به اسلام و انقلاب به ناکارامدی است. در حالی که اکثر آنان از میدان مسئولیت به دورند.

 

با توجه به شواهد، قرائن و اخبار حاصله و اظهار نظرهای کارشناسانه؛ تمام مشکلات و نابسامانی‌های کشور، خاصه نابسامانی‌های فرهنگی و اقتصادی؛ نشان از سوء مدیریت دارد که ریشه در دوروئی و نفاق دارد. یعنی بعضی از کسانی که در منصب‌های اجرایی کشور قرار دارند و نابسامانی از سر و روی مسئولیتشان نمایان است؛ آدم‌هایی هستند که خود را به دروغ به عنوان نیروهای متدین و  انقلابی جا زده‌اند.

 

کسانی که با بنیه اعتقادی و معنویی و لیاقت‌های مدیریتی و شایسته‌سالاری؛ مسئولیت می‌پذیرند، تمام همت و تلاش خود را بکار می‌گیرند تا خدمت صادقانه داشته باشند و به وضعیت کشور سر و سامان دهند. بر این اساس با روحیه جهادی، حركت انقلابی، اراده جدی، تلاش شبانه روزی، به مصالح جامعه می‌اندیشند و با قانون مداری، وظیفه محوری، تلاش می‌کنند و چون صادقانه به میدان آمده‌اند، توفیقات الهی شامل آنان می‌شود، در نتیجه در انتخاب بهترین روش برای حرکت به سمت اهداف از پیش تعین شده، در تشخیص صحیح وظیفه و عمل بهنگام، استواری بر طریق صواب، استقامت و صبوری در برابر مشکلات، کم نیاوردن در برابر سختی‌ها و  حل مشکلات با کمترین هزینه و در کوتاه ترین زمان ممکن و اثر بخشی کار و تلاش؛ موفق خواهند بود.

 

آیا نابسامانی‌ها، محصول این چنین افراد است؟ یا محصول افرادی است که با عوام‌فریبی و حقه‌بازی؛ خود را دین‌دار و انقلابی‌ معرفی می‌کنند اما در عمل با بی‌توجه‌ی به مصالح کشور، به منافع خود می‌اندیشند و با بازی‌های سیاسی و برخورد شعاری با مشکلات؛ سرمایه‌های کشور را به تاراج می‌برند و این همه نابسامانی برای کشور و ملت درست می‌کنند. از چنین افرادی، انتظار خدمت صادقانه، باز کردن گره‌های کور فرهنگی و اقتصادی، رفع نابسامانی‌ها و مبارزه با مفاسد نیست که خود عین فسادند.

 

اینان شاید خوب و زیبا حرف بزنند اما زشت و ناشایست عمل می‌کنند، شاید صادقانه حرف بزنند اما خائنانه عمل می‌کنند، شاید متدینانه حرف بزنند اما منافقانه عمل می‌کنند، شاید انقلابی حرف بزنند اما طاغوتی عمل می‌کنند. اینان به جای عمل به قانون، سلیقه‌ای عمل می‌کنند، به جای کار جهادی، جنجال آفرینند، به جای فعالیت جدی، سیاسی کارند، به جای تلاش شبانه روزی، سهل‌انگارند، به جای قانون‌مداری، قانون‌گریزند، در عین حال خود را خَدوم جلوه می‌دهند.

 

اینان در حقیقت گندم نمایان جو فروش و کاسبان دوره‌گردی هستند که با اشغال مسئولیت‌های اجرایی، منافع خود را گدائی می‌کند و با ترک فعل و سوء مدیریت، آب به آسیاب دشمن ریخته و با خیانت به کشور و انقلاب، جاده صاف‌کن بیگانه‌اند و گویی همه مأموریتشان بد نام کردن اسلام و انقلاب است.

 

شهید بزرگوار اسدالله لاجوردی در این زمینه می‌گوید: خطر منافقان انقلاب کمتر از منافقان خلق نیست … چرا که علاوه بر همه شیوه‌های منافقانه‌ منافقین، سالوسانه در صف حزب اللهیان قرار گرفته‌اند و فقط به منافع خویش می‌اندیشند.

 

آری نابسامانی و فساد محصول عملکرد مدعیان دروغینی است که خداوند تبارک و تعالی در آیه 41 سوره روم به آن اشاره می‌کند و می‌فرماید: ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ؛ فساد، در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام داده‌اند آشکار شده است.

 

قصد ما در این نوشتار نه سیاه‌نمایی است و نه متهم کردن مسئولین شایسته و خدوم کشور حفظهم الله تعالی و کثر الله امثالهم، بلکه بیانی است برای توجه بیشتر در اعطای مسئولیت‌ها و بستن راه برای معدود مدعیان دوروغینی که خسارت‌های بی‌شمار ببار آورده‌اند.

به امید روزی که با کنار زدن آنان، نظام اسلامی را از اتهام ناکارآمدی برهانیم. ان‌شاءالله.

نوشته های مشابه

← نوشته قبلی

نوشته بعدی →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *