عمده مباحث پیرامون منجی و مصلح جهانی حضرت صاحب عصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، در باره علامات ظهور و یا کم وکیف ظهور یا شرائط هنگامهی ظهور یا چگونگی قیام منجی است اما در باره چگونگی تمدن مهدوی و حکومت جهانی که یکی از مباحث بسیار مهم و ضروری است، کمتر سخن گفته شده است که در این مقاله به اختصار به آن پرداخته میشود.
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ
و ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم همانا بندگان شایسته وارث زمین خواهند شد
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ
و ما بر آنيم كه بر مستضعفان منت نهیم و آنان را پيشوا و وارث زمین گردانيم
عمده مباحث پیرامون منجی و مصلح جهانی حضرت صاحب عصر و الزمان عج الله فرجه الشریف، در باره علامات ظهور و یا کم وکیف ظهور یا شرائط هنگامهی ظهور یا چگونگی قیام منجی است اما در باره چگونگی تمدن مهدوی و حکومت جهانی که یکی از مباحث بسیار مهم و ضروری است، کمتر سخن گفته شده است که در این مقاله به اختصار به آن پرداخته میشود.
مقدمه
- دانشمندان و اندیشمندان بر این باورند که بافت نظام طبیعی جهان به گونهای است که یک حاکمیت را طلب میکند و تضاد و تخالف برای سلامت این بافت، یک تهدید خطرناک است؛
- امکان اداره یک پارچه جهان با پیشرفت تکنولوژی که دنیا را به دهکدهای کوچک تبدیل کرده است؛ از دیروز راحتتر و از امروز ضروریتر است؛
- آن چه ابر قدرتها را در تصاحب جهان، به وسوسه انداخته است بخاطر همین باور و بخاطر همین امکان است؛
- همواره بشر در آرزوی زندگی ایدهآل، خانواده ایدهآل، خانه ایدهآل، فرزندان ایدهآل، فرزندان در حسرت پدر و مادر ایدهآل، دختران در پی شوهران ایدهآل و پسران در پی همسران ایدهآل، بوده و هستند، و این آرزو از دیر باز تا كنون ذهن بشر را به خود مشغول کرده است؛
- این آرزوها، فکر و اندیشه بسیاری از اندیشمندان و جامعه شناسان را به خود مشغول کرده است و ایشان مجموعه این آرزوها را به عنوان جامعه ایدهآل، یا آرمان شهر یا مدینه فاضله مطرح کرده و هر کدام طرحی را برای آن تدوین نمودهاند؛
- آگوستین در شهر خدا، توماسمور در ناكجاآباد و فرانسیس بیكن در آتلانتیس، طرحهائی را برای مدینه فاضله ارائه دادهاند. افلاطون در رساله جمهوری، كهنترین طرح مدینه فاضله را و فارابی در كتاب آراء، اولین مدینه فاضله دینی را ارائه داده است.
مدینه فاضله مهدوی و جامعه آرمانی اسلام
مکاتب الهی در ارائه الگوی مدینه فاضله از همه مکاتب و از همه دانشمندان و اندیشمندان پیش قدم بوده و دین مبین اسلام مدینه فاضله واقعی و عملی را به عنوان عظیمترین تحول تاریخ بشر، در قالب تمدن مهدوی و حکومت جهانی به بشریت هدیه داده است. آنچه مدینه فاضله اسلام را از سایر طرحها و ایدهها متمایز و ممتاز ساخته، ویژگیهای این جامعه آرمانی است.
تار و پود ساختار هر تمدنی را افراد آن میسازند، برای رسیدن به جامعهی آرمانی لازم است، افراد آن جامعه به رشد كافی برسند، جایگاه واقعی و کمال حقیقی خود را پیدا کنند و از کرامت و بزرگواری برخوردار شوند. و از آن جائی که تمدن مهدوی و حکومت جهانی، با ساختار هستی و قوانین طبیعت هماهنگ است؛ تنها حکومتی است که میتواند عقول بشر را به رشد و به بلوغ لازم برساند و بشر را در جایگاه واقعی و کمال حقیقی خود قرار دهد و به مقام کرامت و بزرگواری انسانی رهنمون سازد.
تمدن مهدوی و حکومت جهانی، تنها حاکمیتی است که میتواند گنجینههای عقل عملی و نظری بشر را بارور کند و انسان را از نظر عقل، به بلوغ واقعی و از نظر ایمان، به کمال حقیقی برساند و ایمان و اعتقاد، و کرامت و بزرگواری را در شهروندان خود راسخ سازد.
تمدن مهدوی و حکومت جهانی، تنها حاکمیتی است که میتواند و از نظر عقل نظری، بشر را به رشد و کمال برساند و از نظر عقل عملی، بشر را به کرامت و بزرگواری رهنمون سازد دو حقیقتی که برای رسیدن به جامعهی آرمانی و انسانهای آرمانی لازم است.
تمدن مهدوی و حکومت جهانی، تنها حاکمیتی است که در راستای مأموریت انبیاء الهی، میتواند اهداف عالیه خلقت را محقق سازد، اصل كتاب زندگى را به روی بشر بگشاید، بشر را از مقدمه زندگى عبور دهد تا به کمال لایق و جایگاه واقعی خود برسد و جامعه آرمانی و مدینه فاضله شکل گیرد.
تمدن مهدوی و حکومت جهانی، سرفصل شکوفایی و اول رشد و تعالی بشر است، اول شكوفائی همه ظرفیتهای مادی و معنوی و اول پیشرفت و تمدن واقعی جهان است. در حقیقت با آمدن مصلح جهانی؛ زندگی واقعی بشر، تازه شروع میشود و با رسیدن به سرمنزل مقصود؛ در دنیا به خوشبختی و سعادت و در آخرت به فلاح و رستگاری میرسد.
آن چه که بشر برای زندگی شرافتمندانه نیاز دارد از صلح و آرامش تا امنیت و آبادانی، از آزادی و استقلال تا حریت و جوانمردی، از قسط و عدل تا احسان و نیکوکاری، از عزت و شرافت تا فرهنگ و معنویت، از صفا و صمیمیت تا سعادت دنیا و آخرت، از رشد و کمال تا کرامت و بزرگواری؛ در پرتو تمدن مهدوی و حکومت جهانی، دستیافتنی میشود.
در پرتو تمدن مهدوی و حکومت جهانی، جهان سرشار از مواهب طبیعی میشود، بشر به امنیت و آرامش: وَ لَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا، به آبادانی و رفاه، به عدالت اقتصادی دست مییابد، اندیشههای ناب و علوم و فنون به اوج خود میرسند، تولید علم، تولید فناوری، تولید صنعت پاک، برای خدمت به خلق، به اوج شكوفایی میرسد، 27 حرف دیگر علم از 29 حرف، برای بشر نمایان میشود، تمام همت بشر در خدمتِ پیشرفت و تمدن حقیقی قرار میگیرد، زمین و آسمان مسخر انسان میگردد: سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً، بشر به آبادانی زمین میپردازد و انسانهای شایسته به زیر آورند چرخ نیلوفری را.
در پرتو تمدن مهدوی و حکومت جهانی
- در پرتو تمدن مهدوی و حکومت جهانی، طبیعت از خساست و ناسازگاری دست برمیدارد، ذخائر خود را نمایان میسازد، دیگر برای امرار معاش دست به سوی دیگران دراز نمیشود، رنج بیکاری کسی را آزار نمیدهد؛
- در پرتو تمدن مهدوی و حکومت جهانی، باران رحمت سرتاسر زمین را آبیاری میکند، دیگر زمینِ خشک و بیآب و علف یافت نمیشود، مردم به سفرههای آب زیر زمینی دست درازی نمیکنند و برای چند نار آب به جان هم نمیافتند؛
- در پرتو تمدن مهدوی و حکومت جهانی، درختان مثمر، سرشار از میوههای رنگارنگ و سالم، دل باغبانان را شاد میکند و برای سود بیشتر، میوه نارس، با مواد شیمیائی، بجای میوه رسیده به بازار عرضه نمیشود؛
- در پرتو تمدن مهدوی و حکومت جهانی، غذای سالم و مفید در دسترس قرار میگیرد، مواد شیمیائی و خطرناک از سفرههای مردم جمع میشود، دیگر اسید به عنوان آبلیمو به خورد مردم داده نمیشود؛
- در پرتو تمدن مهدوی و حکومت جهانی، با رعایت اصول بهداشتی؛ صحت و سلامتی به جامعه باز میگردد، دردهای ناعلاج و بیماریهای خاموش و خطرناک از جامعه رخت برمیبندد؛
- در پرتو تمدن مهدوی و حکومت جهانی، محیط زیست با طراوت وصف ناشدنی جلوهگر میشود، دیگر ریزگردها و صنایع عصر قجر فضا را آلوده نمیکند؛
- در پرتو تمدن مهدوی و حکومت جهانی، در پرتو تمدن مهدوی و حکومت جهانی، بشر از جور قانونهای پیچیده، سازمانهای عریض و طویل، دیوانسالاریهای دست و پاگیر، مجریان پرهزینه و پرمدعی، دستگاه پیچیده قضائی، سازمانهای گسترده انتظامی، مسئولیتهای بیاساس، شغلهای کاذب، و واسطهگریهای خانمانسوز؛ خلاص میشود و در نتیجه بیچارگیها، بدبختیها، رنجها، خفت و خاریهای هُوار شده بر گرده بشر؛ رخت برمیبندد.
انسان در تمدن مهدوی و حکومت جهانی
تمام رنجهای بشر بخاطر بیخردی و بیایمانی است، بیخردی و بیایمانی بشر را هم با خود و هم با طبیعت درگیر کرده و مشکلات طبیعی را صدچندان بر گرده او هُوار کرده و او را به فلاکت و انحطاط کشانده است. امروز ضعف عقل بشر را به بدبختی و بیچارگی و ضعف ایمان بشر را به فلاکت و انحتاط کشانده است، در نتیجه نگذاشته است بشر به رشد کافی برسد و گویی بشر در این شرائط، هنوز دوران طفولیت خود را میگذراند.
رنجها و آسیبهای رسیده به بشر، ظلمها و ستمهای تحمیل شده بر بشر، فساد و فحشای هُوار شده بر گرده بشر، دروغ و نیرنگ های رسوخ کرده در زندگی بشر، بیعدالتیهای حاکم بر جامعه بشری و بحرانهای به وجود آمده؛ جان بشر را به لب آورده است.
اگر بشر با تمام مواهب طبیعی و خدادادی، با تمام رشد و ترقی، با تمام پیشرفت و تمدن، با تمام علم ودانش؛ هنوز با فقر و گرسنگی، با دروغ و نیرنگ، با فساد و فحشا، با قتل و غارت، با اعتیاد خانمان سوز دست و پنجه نرم می کند و وضعیتی بهتر از دوران توحش ندارد؛ بخاطر این است که نه از ناحیه خرد و نه از ناحیه ایمان به رشد کافی نرسیده است.
اگر بشر با تمام پیشرفت و تمدنی که بدست آورده؛ هنوز با بیچارگی و بدبختی دست و پنجه نرم می کند و گوئی در مقدمــه زندگــى مانده و درجا می زند و در حقیقت دوران طفولیت خود را میگذراند؛ به دلیل بی خردی و بی ایمانی است.
اگر امروز بشر با بحران معنویت، بحران اخلاق، بحران هويت، بحران تعقل، بحران معرفت، بحران فرهنگ، بحران روانی، بحران آرامش روبرو است؛ بخاطر بیخردی و بیایمانی است.
اگر پیشرفت های بدست آمده؛ بشر را به آرامش لازم نرسانده و هر روز بیشتر از دیروز آرامش بشر را به خطر انداخته است بخاطر بیخردی و بیایمانی است.
اگر امروز تمام ثروت دنیا در سه مقوله جنگ، عیاشی و اعتیاد مصرف می شود؛ بخاطر بیخردی و بیایمانی بشر است.
وقتی انسان در تمدن مهدوی و حکومت جهانی، به رشد و کمال رسید و در جایگاه کرامت و بزرگواری قرارگرفت:
- زندگیش بر شرافت، عزت و آقائی استوار میشود از ذلت و پستی گریزان است؛
- زندگیش بر راستی و صداقت استوار میشود، از دروغ و ادعاهای واهی گریزان است؛
- زندگیش بر درستی استوار میشود، از نیرنگ و فریب گریزان است؛
- زندگیش بر پاکی، عفت و حیا استوار میشود از ناپاکی و پلشتی گریزان است؛
- زندگیش بر جدیت و تلاش استوار میشود از تنبلی، کسلی، بیحالی و بینشاطی گریزان است؛
- به حق خود قانع است، رانتخواری و رشوهخواری نمیکند؛
- دیگران را بر خود مقدم میدارد، با جوسازی حق کسی را پایمال نمیکند؛
- به وعدهها و قرارهایش پایبند است، وعده خلافی نمیکند؛
- برای مردم احترام قائل است، به آنان توهین نمیکند؛
- به قانون احترام میگذارد، بدون نیاز به مجری قانون، به سمت خلاف و تخلف و جرم نمیرود؛
- برای مال دیگران احترام قائل است، به مال مردم دست درازی نمیکند؛
- بیتالمال را امانت میداند، در آن خیانت نمیکند؛
- مسئولیت را بر اساس شایستهسالاری میداند، برای پست و مقام، کسی را تخریب نمیکند؛
- بیشترین فعالیت را با کمترین ادعا همراه میکند؛
- دیگران را، بهتر از خود میداند و کمتر از آن چه هست خود را نشان میدهد؛
- در رفتارهای فردی و اجتماعی؛ اخلاقی عمل میکند و از خودنمایی، منتگذاری، فخرفروشی، تکبر، غرور، منیت، گریزان است؛
- دیگر جنگهای خانمانسوز آرامش و امنیت جامعه را بهم نمیزند؛
- دیگر تبلیغات دروغین، آمارهای غلط، اخبار دروغ، مردم را فریب نمیدهد؛
- دیگر سه هدف نامشروع و خانمانسوزِ عیاشی، اعتیاد و جنگ، سرمایههای بشری را تباه نمیکند؛
- دیگر بیدینی و بیبندوباری نشان تمدن نمیباشد؛
- دیگر مطلا بجای طلا به مردم قالب نمیشود و نقش طلا را در جامعه بازی نمیکند؛
- دیگر هیچ بیسروپای جامعه را ملتهب نمیکند.
«در آرزوی آن روز بکوشیم و خود را آماده کنیم»
سابقون
سلام.عیدتون مبارک.
ممنون از مطالب پر بار ،بسیار عالی
اجرتون با امام زمان