یکی از مباحث بسیار مهم، چرایی ارتباط عاطفی با اهل بیت عصمت و طهارت و محبت و دوستی به آن بزرگواران است و از آن مهمتر چگونگی نقش محبت در زندگی بشر است.
قُلْ لاَ أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی
محبت اهل بیت عصمت و طهارت
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم پاداش و مزد رسالت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله را محبت و دوستی اهل بیت عصمت و طهارت قرار داده و میفرماید: «قُلْ لاَ أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی»([1]) بگو: من هیچ پاداشی برای زحمات رسالتم از شما نمیخواهم، جز دوستی با اهل بیتم.
محبت و دوستی در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است به حدی که اسلام را به محبت و دوستی معنا کردهاند، تا جایی که حضرت امام صادق عليه السلام دین را به محبت و دوستی معنا کرده و میفرماید «هَلِ الدّینُ اِلاَّ الْحُبٌّ»([2]) آیا دین جز محبّت است؟ یا حضرت امام باقر عليه السلام در این باره میفرماید: «الدِّينُ هُو الحُبُّ و الحُبُّ هُو الدِّينُ»([3]) دين همان محبّت است و محبّت همان دين است.
پیامبر گرامی حشر و نشر روز قیامت را بر محور محبت معرفی کرده و میفرماید: «مَن أحَبَّ قَوما حُشِرَ مَعَهُم»([4]) مردم روز قیامت با قومی محشور میشوند که دوستشان داشتهاند یا در روایت دیگری میفرماید «اَلْمَـرْءُ مَعَ مَنْ أَحَـبَّ»([5]) هر کس روز قیامت با کسی محشور میشود که دوستشان داشته است. در این هنگام ابو ایوب انصاری عرضه میدارد: یا رسول الله این بهترین هدیهای بود که بعد از اسلام به ما دادی، چرا که ما شما را دوست داریم و روز قیامت با شما محشور میشویم.
نقش محبت و دوستی در زندگی بشر
یکی از مباحث بسیار مهم، چرایی ارتباط عاطفی با اهل بیت عصمت و طهارت و محبت و دوستی به آن بزرگواران است و از آن مهمتر چگونگی نقش محبت در زندگی بشر است.
چرا اسلام این قدر بر محبت تاکید و توصیه فرموده است؟
ارتباط محبت با رسالت چیست؟
چرا محبت، پاداش و مزد رسالت، قرار گرفته است؟
محبت اهل بیت چه نقشی در زندگی ما دارد؟
محبت و دوستی چه نقشی در زندگی بشر چیست؟
جواب:
برای تبیین جواب صحیح، باید به چند مقدمه اشاره کرد
مقدمه اوّل: انسان موجودی اجتماعی است
انسان ناگزیر از ارتباط با دیگران است چرا که موجودی اجتماعی است و لازمه اجتماعی بودن، ارتباط با دیگران است و اگر با دیگران ارتباط نداشته باشد، در زندگی فلج خواهد شد. شخصی در محضر حضرت امام سجاد علیه السلام عرضه داشت: خدایا مرا از مردم بی نیاز ساز! در این هنگام آن بزرگوار فرمود: «لَيس هکذا، إنّما النّاسُ بالنّاسِ و لکنْ قُل: اللّهُمَّ أغْنِني عَن شِرارِ خَلْقِک»([6]) اين طور نگو؛ زيرا مردم به هم نيازمندند؛ بلکه بگو: خدايا! مرا از بدان خلقت بى نياز گردان.
مقدمه دوّم: انسان موجودی تاثیر پذیر است
انسان موجودی تاثیر پذیر است و ارتباط با دیگران، زمینه تاثیر پذیری را خواسته یا ناخواسته، در انسان فراهم میکند و او را به الگوگیری از دیگران وامیدارد، چرا که الگوگیری لازمه حیات بشری است. انسان با هرکس نشست و برخواست کند، سریع رفتار و کردار او در وی اثر میگذارد.
می رود از سینه ها در سینه ها
از ره پنهان صلاح و کینه ها
***
گِلی خوش بوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری
که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچیز بودم
و لیکن مدتی با گُل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد
وگر نه من همان خاکم که هستم
هم نشین آن قدر در زندگی انسان، نقش دارد و تاثیر گذار است که افراد را با هم نشینان شان میشناسند.
تو اول بگو با کیان زیستی
پس از آن بگویم که تو کیستی
این همان اصطلاح: «تُعرَفُ المَرءُ بِجَلیسِهِ» است. پیامبر گرامی در این باره میفرماید: «اَلْمَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ، فَلْینْظُر أَحَدُکمْ مَنْ یُخالِطُ»([7]) انسان بر روش و اخلاق دوستش پرورش مییابد و شناخته میشود، پس متوجّه باشید با چه کسی دوست و همنشین میباشید.
یکی از هشدارهای اساسی و جدی قرآن کریم، دقت در انتخاب همنشین و نوع ارتباط با آنان است. اولین چیزی که آدم را به زانو درآورد ارتباط ناصحیح با موجود غیر صالح است، در این ارتباط ناصحیح، شیطان اندیشه پلید خود را در غالب اوّلین شعار فریبنده و چراغ سبز دروغین، به خورد آدم داد: «فَوَسْوَسَ إِلَیهِ الشَّیطَانُ قَالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّک عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْک لاَ یبْلَی»([8]) پس شیطان او را وسوسه کرد و گفت: ای آدم آیا میخواهی تو را به درخت زندگی جاوید، و ملکی ابدی راهنمایی کنم؟»
قرآن کریم بی دقتی در انتخاب دوست و همنشین را یکی از تأسفهای روز قیامت میداند آن جایی که میفرماید: «وَیوْمَ یعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یدَیهِ یقُولُ یالَیتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً. یاوَیلَتِی لَیتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَنًا خَلِیلاً. لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنْ الذِّکرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکانَ الشَّیطَانُ لِلإِنسَانِ خَذُولاً»([9]). و روزی که شخص ظالم پشت دست حسرت به دندان گرفته و گوید: ای کاش من (در دنیا) با رسول حق راهی (برای دوستی و طاعت) پیش میگرفتم.
قرآن کریم دلیل سقوط به سقر را در روز قیامت این چنین بازگو میکند: «فِی جَنَّاتٍ یتَسَاءَلُونَ. عَنْ الْمُجْرِمِینَ. مَا سَلَککمْ فِی سَقَرَ. قَالُوا لَمْ نَک مِنَ الْمُصَلِّینَ. وَلَمْ نَک نُطْعِمُ الْمِسْکینَ. وَکنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ. وَکنَّا نُکذِّبُ بِیوْمِ الدِّینِ»([10]) در بهشت از حال و روز گنهکاران میپرسند چه چیز شما را به دوزخ وارد کرد؟ میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم و به تهیدستان و نیازمندان طعام نمیدادیم و پیوسته با اهل باطل همنشین بودیم و همواره روز جزا را انکار میکردیم.
با هر کس منشین
مگر نه بد نام شوی
***
پسر نوح با بدان بنشست
خاندان نبوتش گم شد
در مقابل:
سگ اصحاب کهف روزی چند
پی نیکان گرفت و آدم شد
اسلام هر ارتباطی را تایید نمی کند، برای این که انسانها راه کمال و سعادت را طی نمایند و از انحراف و آفت به دور باشند، برای برقراری ارتباط با دیگران، یک سری اصول و ضوابط خاصی را گوشزد نموده است و حتی در ارتباط با اهل علم و دانش به یک گزینش قایل است. پیامبر گرامی در این باره میفرماید: «لا تَجْلِسوا إلاّ عندَ کلِّ عالِمٍ يَدْعوکم مِن خَمْسٍ إلى خَمسٍ: مِن الشَّک إلى اليَقينِ و مِن الرِّياءِ إلى الإخْلاصِ وَمِن الرَّغْبَةِ إلى الرَّهبَةِ و مِن الکبْرِ إلى التّواضُعِ وَمِنَ الْعَدَاوَةِ إِلَى النَّصِیحَةِ»([11]) تنها در محضر دانشمندانى نشينيد که شما را از پنج چيز به پنج چيز فرا مىخوانند: از دو دلى به يقين (اعتقادات) و از ريا به اخلاص (عبادات) و از دنيا خواهى به دنيا گريزى (دنیوی) و از تکبّر به فروتنى (اخلاقیات) و از دشمنی به دوستی (اجتماع).
حضرت امام علی علیه السلام برای بر قراری نوع و چکونگی ارتباط، به عنوان نمونه، به عملکرد زنبور عسل مثال میزند و میفرماید: «کُنْ کَالنَّحْلَةِ إِذَا أَکَلَتْ أَکَلَتْ طَیباً وَ إِذَا وَضَعَتْ وَضَعَتْ طَیباً وَ إِذَا وَقَعَتْ عَلَی عُودٍ لَمْ تَکْسِرْه»([12]) در زندگی همچون زنبور عسل باش، وقتی میخورد، چیز پاکیزه میخورد، وقتی از خود چیزی باقی میگذارد ، چیز پاکیزه مینهد ، وقتی بر چوبی یا جایی مینشیند ، آن را نمیشکند و ویران نمیکند. شهد گل باید، تا محصول، عسل گردد.
چگونگی الگوگیری و تأثیرپذیری
با تبیین این دو مقدمه این سؤال مطرح میشود که: انسان چگونه الگوگیری میکند؟ فراهم شدن زمینه الگوگیری و تأثیرپذیری چگونه است؟
زمینه الگوگیری و تأثیرپذیری، علاقه و دوستی است. بیشترین تأثیر را انسان، از کسانی میپذیرد که آنان را دوست دارد و بیشترین الگوگیری را از کسانی میگیرد که به آنها علاقمند شده است. علاقه، تاثیرپذیری را و دوستی، الگوگیری را دنبال دارد.
فرزندان ما در پوشش، در پیرایش، در رفتار، در گفتار، در روش و منش و در زندگی، از چه کسانی الگو میگیرند؟ و از چه کسانی تقلید میکنند؟ و خود را به شکل چه کسانی درمیآورند؟ فرزندان ما از کسانی که دوست شان میدارند الگو میگیرند و مانند کسانی که دوست شان میدارند سر و صورت را پیرایش میکنند، لباس میپوشند، سخن میگویند و راه میروند.
زمینه علاقه و دوستی چیست؟
حال سؤال این است که: انسان به چه کسانی علاقمند میشود؟
انسان از نظر فطری، کمال جو و کمال خواه است، به کسانی، علاقمند میشود که مظاهر کمال در آنها وجود داشته باشد. هرکس دارای مظاهر کمال یعنی علم، دانش، قدرت، توانمندی، مهارت، کاردانی، هنر، زیرکی و… باشد، مردم به او علاقمند میشوند و از او الگو میگیرند.
در حقیقت، محبت و دوستی انسانهای وارسته و اسوه، زمینه تأثیرپذیری از رفتار و کردار آنان را در انسان بوجود میآورد و در درازمدت انسان را وارسته میکند، چرا که دوستی انسانهای وارسته و خوب، دوستی و علاقه به خوبیها را دنبال دارد، کما این که تنفر از آدمهای فاسد و فاجر، تنفر از بدیها و ترک زشتیها را به دنبال دارد. لعن و نفرین به دشمنان حضرت امام حسین علیه السلام به همین خاطر است.
نتیجه
محبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و ارتباط محبت آمیز و دلدادگی و شیدایی به آن بزرگواران، که مظهر تمام کمالات و سرمنشأ تمام پاکیها و سرآمد تمام نیکیها و منتهای تمام خوبیها و معیار تمام ارزشها هستند؛ انسان را به پاکیها و نیکیها نزدیک میکند و انسان را به رفتار و کردار و روش و منش و اخلاق پسندیده وامیدارد و سعادت دنیا و آخرت را برای انسان به ارمغان میآورد، چرا که ارتباط، تأثیرپذیری را و علاقه الگوگیری را به دنبال دارد.
و این، از عالیترین و منحصر به فردترین روش تربیتی مکتب نجات بخش اسلام است. از این رو دین مبین اسلام، دستور به محبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را صادر کرده است. در حقیقت محبت و دوستی به اهل بیت عصمت و طهارت، در راستا و هم سنگ رسالت است و برای به ثمر رسیدن و به کمال رساندن رسالت است. بر همین اساس خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم پاداش و مزد رسالت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله را محبت اهل بیت عصمت و طهارت قرار داده و میفرماید: «قُلْ لاَ أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی»([13]) بگو: من هیچ پاداشی برای زحمات رسالتم از شما نمیخواهم، جز دوستی با اهل بیتم.
و از آن بالاتر، محبت اهل بیت عصمت و طهارت، در راستای محبت خداوند قرار گرفته است، آن جا که در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «وَمَنْ اَحَبَّکمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللهَ، وَمَنْ اَبْغَضَکمْ فَقَدْ اَبْغَضَ اللهَ»
بدین خاطر پیامبر گرامی، اساس اسلام را محبت و دوستی به خود و خاندانش معرفی کرده و میفرماید: «أساسُ الاِسلامِ حُبّی وَ حُبُّ أهلِ بَیتی»([14]) بنياد اسلام، دوستى من و دوستى خاندانم است. و یا در روایت دیگری مسلمانان را توصیه میفرماید تا فرزندان را با محبت پیامبر تربیت نمایید: « أدِّبوا أولادَکم على ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبيِّکم و حُبِّ أهلِ بَيتِهِ و قِراءةِ القرآنِ»([15]) فرزندان خود را بر سه خصلت تربيت کنيد: دوست داشتن پيامبرتان، دوست داشتن اهل بيت او و تلاوت قرآن کریم.
علامه طباطبائی، محبت را بال پرواز انسان خاکی قرار داده است و میفرماید:
من به سر چشمه خورشید نه خود بردم راه
ذرهای بودم و مهر تو مرا بالا برد
یا سعدی محبت به اهل بیت را منتهای راه عاشق سالک میداند و میفرماید:
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد
یا هوشنگ ابتهاج در شعرش به این حقیقت اقرار کرده و میگوید:
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه او گشتم و او برد به خورشید مرا
مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ
فخر رازی و قرطبی از زمخشری در کشاف، در مقام آل محمّد و اهمیت حب آنها به نقل از پیامبر گرامی صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّمْ آوردهاند: «مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مَغْفُوراً أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ تَائِباً أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَكْمِلَ اَلْإِيمَانِ أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ بَشَّرَهُ مَلَكُ اَلْمَوْتِ بِالْجَنَّةِ ثُمَّ مُنْكَرٌ وَ نَكِيرٌ أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ فُتِحَ لَهُ فِي قَبْرِهِ بَابَانِ إِلَى اَلْجَنَّةِ أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ جَعَلَ اَللَّهُ قَبْرَهُ مَزَارَ مَلاَئِكَةِ اَلرَّحْمَةِ أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ عَلَى اَلسُّنَّةِ وَ اَلْجَمَاعَةِ أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ جَاءَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مَكْتُوبٌ بَيْنَ عَيْنَيْهِ آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ كَافِراً أَلاَ وَ مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ يَشَمَّ رَائِحَةَ اَلْجَنَّةِ»([16]) هر كه بميرد بر حبّ آل محمد، شهيد مرده است. آگاه باشد كه هر كه بميرد بر حبّ آل محمد، آمرزيده مرده است. آگاه باش كه هر كه بميرد بر حب آل محمد، توبه كار مرده است. آگاه باش كه هر كه بميرد بر حب آل محمد، مؤمن كامل الايمان مرده است. آگاه باش كه هر كه بميرد بر حب آل محمد، ملك الموت و منكر و نكير او را مژده دهد به بهشت. آگاه باش كه هر كه بميرد بر حب آل محمد، قبر او را مزار ملائكه رحمت گردد. آگاه باش كه هر كه بميرد بر حب آل محمد، دو در بهشت بر روی او در قبر گشاده شود. آگاه باش كه هر كه بميرد بر حب آل محمد، مرده است بر سنت و جماعت. آگاه باش كه هر كه بميرد بر بغض آل محمد يعنى بر دشمنى آل محمّد، بيايد روز قيامت و نوشته باشد بر ميان دو چشم او كه نااميد است از رحمت خدا. آگاه باش كه هر كه بميرد بر بغض آل محمد، كافر مرده است. آگاه باش كه هر كه بميرد بر بغض آل محمد بوى بهشت را نشنود.
در روایت فواطم از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود: «ألا مَنْ ماتَ عَلى حُبِّ آل ِمُحَمَّد ماتَ شَهِیداً»([17]) همانا هر که با محبت آل محمد بمیرد شهید مرده است. این روایت دو حقیقت را روشن میکند، یک این که محبت اهل بیت عصمت و طهارت و از سرمایههای انسان به حساب میآید.
سرمایهی محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبّت زهرا نمیدهم
و دوّم این که محبت اهل بیت عصمت و طهارت سختی هایی دارد که هر کس تا آخر عمر آن را نگاه دارد و بر آن بمیرد، بخاطر سختی ها و مصائبی که تحمل کرده است، شهید به حساب میآید.
در حقیقت محبت اهل بیت دو روی یک سکه است از یک سو، محبت اهل بیت دارای مقام و منزلت بزرگ و سرمایه معنوی ارزشمند و بیمانندی است و از سوی دیگر سختیها و دشواریهای فراوان و طاقت فرسائی را همراه دارد. به همین خاطر میبینیم جمعیت زیادی به جرم دوستی با حضرت امیر علیه السلام، سختترین شکنجهها را تحمل کردند و سینههایشان چاک چاک شد و حنجرهایشان خنجر دید و به شهادت رسیدند.
امروز هم این چنین است، آیا غیر از این است که به جرم عشق و دلدادگی به علی و آل علی علیهم السلام، بدترین سختیها و شدیدترین تحریمها و بیشترین دشمنیها با ملت شریف ایران میشود؟ و الا کسی با اسلام آل سعود کاری ندارد.
ما افتخار میکنیم که این همه فشار و سختی و رنج و مصیبت برای دلدادگی و شیدایی اهل بیت عصمت و طهارت، بر ما تحمیل میشود. امید که مورد قبول حضرت حق و اهل بیت عصمت و طهارت قرار گیرد ان شاء الله
منفعت محبت به اهل بیت برای کیست؟
محبت اهل بیت عصمت و طهارت آثار تربیتی فراوانی دارد از این رو در فرهنگ دینی و در سبد زندگی معنوی مسلمانان قرار گرفته است و به عنوان راه نجات و مایه سعادت و رستگاری معرفی شده است. انسان با محبت است که به مقامات معنوی میرسد پس سود و منفعت محبت به اهل بیت عصمت و طهارت، به مؤمنین و محبین آن بزرگواران میرسد، نه به خاندان پیامبر گرامی. خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم از پیامبر گرامی میخواهد تا به مؤمنان بگوید: «قُل ما سَأَلتُکم مِن أَجرٍ فَهُوَ لَکم إِن أَجرِیَ إِلّا عَلَی اللّه»([18]) بگو: هر اجر و پاداشی که از شما خواستهام برای خود شماست؛ اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است.
تردیدی نیست که اهل بیت عصمت و طهارت، بهترین اسوه برای رسیدن بشر به رشد و تعالی به شمار میروند و برای مطالعه جوانان هیچ چیز بهتر از شرح حال آن بزرگان نیست زیرا آنان مجموعه عملی فضایلی هستند که ما میخواهیم با نصیحت و دستور به فرزندانمان تعلیم دهیم.
آثار محبت
- یکی شدن
وجود محب متأثر از وجود محبوب میشود، گفتار، رفتار، کردار و منش محبوب در دل محب، اثر میگذارد و در دراز مدت رنگ محبوب میگیرد و همانند او میشود، و گوئی با او یکی میگردد. اویس قرنی میگوید: «وقتی دندان پیامبر در جنگ احد شکست، همان دندان من هم شکست».
ابوسعید ابوالخیر
گر در یمنی و با منی پیش منی
گر پیش منی و بی منی در یمنی
با تو چنانم ای نگار یمنی
کندر غلطم که من توام یا تو منی
در روایت است که دلداده واقعی سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، حسینی میشود و مأمور و موکل پل صراط، او را حسین میبیند و او بدون حساب از صراط میگذرد.
دلدادگی و شیدایی، انسان را غرق در محبوب میکند، به حدی که دیگر خودش را نمیبیند و آن چه میبیند محبوب است به همین خاطر همواره به یاد اوست و هر چه انجام میدهد، خوب و پسنده میبیند و همیشه خوبیهایش را بازگو میکند و همواره ثنا گوی محبوب است. حضرت علی علیه السلام در این باره میفرماید: «مَن أحَبَّ شیئاً لَهِجَ بِذِکرِهِ»([19]) هر كس عاشق چيزى شد، غرق در ذكر او میشود. گویند مجنون در پشت در منزل لیلی تا نگفت لیلیم، لیلی در را باز نکرد.
- تسلیم و پیروی
انسان از کسانی بیشتر تبعیت میکند که بیشتر به آنها علاقمند شده است. افراد از مدیر یا دبیر یا مسئول یا رئیسی حرف شنوی دارند که او را بیشتر دوست داشته باشند. در بین اصحاب پیامبر، آن هائی بیشتر فرمانش را میبردند که بیشتر به او عشق میورزیدند.
علاقه و محبت اکسیری است که انسان را به پیروی و تسلیم وامیدارد. محبت و دوستی آن قدر انسان را پیش میبرد که همه مشکلات را به جان خریده و برای تسلیم و پیروی سر از پا نمیشناسد. محبت و دوستی در حقیقت انسان را در بند محبوب میکند، به حدی که پیروی را آسان میسازد و خود به خود انسان را به سوى اطاعت میکشاند.
یکی درد و یکی درمان، پسندد
یکی وصل و یکی هجران، پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم، آنچه را جانان پسندد
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «قُلْ إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمْ اللَّهُ وَیغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»([20]) بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید! تا خدا نیز شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است. انسان وقتی محبت کسی در دلش قرار گرفت، هر چه او بخواهد انجام میدهد.
- فدائی شدن
محبت و دلدادگی، انسان را فدایی میکند و حاضر است همه هستی خود را در راه محبوب نثار کند. ابتدا بذل مال سپس آبرو و در آخر بذل جان. از خود گذشتگی و جانفشانی از آثار محبت است.
آری محبت و علاقه جوان است که راحتی خود را فدا کرده و برای بقای نسل، تن به ازدواج میدهد. عاشقی و دلدادگی همسر است که همه مشکلات را بر خود هموار کرده و رنج بارداری را به جان میخرد. عاشقی و شیدایی مادر است که برای تربیت کودک شیرخواره، بیخوابی را تحمل میکند.
وقتی از اویس قرنی سؤال کردند اگر یک دعای مستجاب داشته باشی، چه دعایی میکنی؟ گفت: این چنین دعا میکردم: «خدایا از عمر من بکاه و بر عمر پیامبر بیفزا»
بهر امتحان ای دوست گر طلب کنی جان را
آن چنان برافشانم کز طلب خجل مانی
اصحاب حضرت امیر علیه السلام چون عناصری فداکاری و خدمتگذار بر محور وجود حضرت میچرخیدند و تا سر حد مرگ، در راه او فداکاری میکردند. تاریخ افراد سر از پا نشناخته زیادی را میشناسد که بیاختیار جان خود را در راه مهر و محبت حضرت علی علیه السلام فدا کردهاند و پس از مرگ آن بزرگوار، جمعیت زیادی به جرم دوستی او، سختترین شکنجهها را تحمل کردند اما در راه عشق به او تا پای جان ایستادند.
از دوست و محب علی که انگشتش بخاطر لغزش توسط آن حضرت قطع شده بود بالحنی ترحم آمیز پرسیدند: چه کسی دستت را قطع کرده است ؟ جواب داد: «قطع یمینی سید الوصیین، قائد الغرالمحجلین و اولی الناس بالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام»
ابن سکیت که از علمای بزرگ زمان خود بود، در جواب سؤال متوکل که پرسید دو فرزند من بهترند یا حسن و حسین، بر آشفت و فرمود: بخدا قسم قنبر غلام علی بمراتب از این دو و از پدرشان نزد من محبوبتر است.
تاریخ هرگز جانفشانی میثم تمار، کمیل بن زیاد، حجر بن عدی و … را از خاطره خود محو نکرده است همچنان که جانفشانی اصحاب حضرت امام حسین علیه السلام در کربلا و در روز عاشورا فراموش نکرده است.
هنگامی که سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین در شب عاشورا، اصحاب را اجازه مرخصی داد، همه اصحاب با سخنان حماسی، آمادگی خود را برای جانفشانی اعلام کردند و فردای آن روز به دفاع از آن بزرگوار، جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند و به شهادت رسیدند. تاریخ تمام گفتار اصحاب که از روی صدق و صفا و از روی دلدادگی و شیفتگی بیان کردند، را ثبت کرده است.
بِاَبى اَنْتُمْ وَامّى طِبْتُمْ وَطابَتِ الارْضُ الَّتى فیها دُفِنْتُمْ وَفُزتُمْ فَوزاً عظیماً
فَثَبَّتَنِىَ اللهُ اَبَداً ما حَییتُ عَلى مُوالاتِکمْ وَمَحَبَّتِکمْ
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
آری یک مکتب برای ماندگاری و دوام نیاز به جانفشانی و از خودگذشتگی دارد.
عقل گفتا قید لاتلقو شنو
عشق گفتا سارعوا برخوان برو
عقل گفتا بین سنان بر کف سنان
وآن طرف بنگر زنان بر سر زنان
عشق گفتا واره از اغیار و یار
زیر خنجر دیده بر دیدار دار
آری در راه دوست باید از همه چیز گذشت تا به وصال دوست رسید، آن چه آوازه حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل را عالمگیر کرده است آمادگی برای فدا شدن و ذبح شدن بود
تا نیست نگردی، ره هستت ندهند
این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سر رشتهٔ روشنی به دستت ندهند
***
دولت عشق آمد و ما دولت پاینده شدیم
***
گفت که دیوانه نهای لایق این خانه نهای
رفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدم
گفت که سرمست نهای رو که از این دست نهای
رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
گفت که تو کشته نهای در طرب آغشته نهای
پیش رخ زندهکُنش کشته و افکنده شدم
گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی
جمع نیَم شمع نیَم دود پراکنده شدم
گفت که شیخی و سَری پیشرو و راهبری
شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم
گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم
در هوس بال و پرش بیپر و پرکنده شدم
[1]. سوره شوری آیه 23.
[2]. میزان الحکمة، جلد دوم، باب 658، حدیث 3097.
[3]. نورالثّقلین، جلد 5، صفحه 285، حدیث 49.
[4]. المستدرك على الصحيحين: جلد 3 صفحه: 20 حدیث: 4294.
[5]. بحارالأنوار: جلد: 17، صفحه 13.
[6]. تحف العقول صفحه: 278.
[7]. الأمالي للطوسي صفحه: 518 حدیث: 1135
[8]. سوره طه آیه 120
[9]. سوره فرقان آیه 29.
[10]. سوره مدثر آیه 40 تا 46.
[11]. بحار الأنوار: جلد: 71 صفحه 188.
[12]. كنز العمّال : 735.
[13]. سوره شوری آیه 23.
[14]. كنز العمّال: حدیث: 34206.
[15]. كنز العمّال: حدیث: 45409.
[16]. جامع الأخبار ج۱ ص۱۶۵.
[17]. جامع الأخبار جلد: ۱ صفحه: ۱۶۵.
[18]. سوره سبأ آیه 47.
[19]. غرر الحكم: حدیث:7851.
[20]. سوره آل عمران آیه 31.
دیدگاهتان را بنویسید