
دستورات دین مبین اسلام بر پایه مردم داری و مواسات قرار دارد و برای نحوه سلوک با دیگران هزاران دستور صادر شده است که همه بر اساس مردم داری و مواسات است.
مردم داری و مواسات
یکی از دستورات مؤکد اسلام و یکی از آداب اجتماعی اسلام و یکی ضرورتهای اخلاق مسلمانان، مردم داری و مواسات است که از جایگاه رفیع و با اهمیتی برخوردار است.
عموم دستورات دین مبین اسلام بر پایه مردم داری و مواسات قرار دارد و برای نحوه سلوک با دیگران هزاران دستور صادر شده است که همه بر اساس مردم داری و مواسات است.
هر مسلمانی باید پایگاه مردمی داشته باشد و در همهی عرصههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، عبادی، باید مردم داری و مواسات، بروز و ظهور داشته باشد تا تضمین کنند حیات جامعه باشد.
مردم داری و مواسات در اخلاق اسلامی
یکی از بهترین عرصههای بروز و ظهور مردم داری و مواسات، اخلاق اسلامی است. دین مبین اسلام، همواره مسلمانان را به رعایت اخلاق در گفتار، کردار و رفتار با دیگران توصیه کرده و از بیادبی و رنجش و آزار و اذیت دیگران پرهیز داده است.
در برخورد با دیگران، خوش خلق بودن، گشاده رو بودن، محاسن اخلاق را رعایت کردن و از آن بالاتر مکارم اخلاق را نصب العین خود قرار دادن، در برابر لغزش دیگران عفو و گذشت داشتن، به مردم محبت ورزیدن، در برابر مردم، تواضع و فروتنی داشتن، برای دیگران احترام قائل شدن، از مصادیق بارز مردم داری است و همراهی با مردم، خدمت به مردم، همدردی با مردم، شریک درد و رنج مردم بودن از مصادیق بارز مواسات است که دین مبین اسلام همواره مسلمانان را به آن توصیه و سفارش کرده است.
مردم داری و مواسات در ماه مبارک رمضان
مردم داری و مواسات آن قدر اهمیت دارد که خداوند تبارک و تعالی آن را جزء آداب ماه مبارک رمضان که ماه مهمانی و ضیافت الهی و جزء بهترین ماههای سال است؛ قرار داده است که حکایت از جایگاه بلند و رفیع مردم داری و مواسات دارد.
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله، در خطبه شعبانیه[1]، توجه به نیازمندان، توجه ویژه به ایتام، افطاری دادن، حسن خلق داشتن، دلجویی از خویشاوندان، احترام به بزرگترها، ترحم به كوچكترها، آسان گیری بر زیردستان، پرهیز از آزار دیگران و پرداخت صدقه را از آداب ماه مبارک رمضان معرفی کرده و برای آن اجر و پاداش فراوان ذکر نموده است که نشانگر جایگاه رفیع و بلند مردم داری و مواسات است. و حتی یکی از دعاهایی[2] که بعد از هر نماز ماه مبارک رمضان وارد شده است حکایت از این جایگاه دارد.
مردم داری و مواسات در حج
مردم داری و مواسات آن قدر اهمیت دارد که وقتی در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله، سخن از مردی در سفر حج به میان آمد که آدم بسیار خوبی بود و همواره به ذکر خدا مشغول بود، پیامبر سؤال میکند کارهایش را چه کسی انجام میداد؟ پاسخ میدهند: ما کارهایش را انجام میدادیم، حضرت میفرماید: «همه شما از او بهترید»[3]
مردم داری و مواسات آن قدر اهمیت دارد که وقتی اسماعیل خَثْعَمَی نزد امام صادق علیه السلام از یاران خود شکایت میکند که همراهانش او را نزد اثاثیه میگذاشتند خود به طواف میرفتند حضرت فرمود: «اَنْتَ اَعْظَمُ اَجْراً»[4] پاداش و اجر تو از آنها بیشتر است.
یا وقتی خبر آوردند که محمد بن مُصادِف در سفر حج، همسفر بیمارش مُرازِم بن حکیم را رها میکرده و به زیارت و نماز میرفته؛ برای وی پیام فرستادند که «قُعُودُک عِنْدَهُ أَفْضَلُ مِنْ صَلاتِک فِی الْمَسْجِدِ»[5] نشستن تو در کنار او، از نماز خواندنت در مسجد بالاتر و برتر است.
یا آنگاه که ابان بن تغلب، مردی را که در بین طواف از او کمکی میخواهد و او به دلیل همراهی امام صادق علیه السلام، بیتوجهی میکند؛ امام صادق از او میخواهد تا به کمک او بشتابد و وقتی از امام میپرسد که طواف را قطع کنم؟ حضرت میفرماید: آری حتی اگر طواف واجب باشد.[6] همه اینها نشانگر جایگاه رفیع و بلند مردم داری و مواسات است.
اگر میبینیم در قرآن کریم در کنار واژه نماز، واژه زکات آمده است یا برای صدقه و قرض الحسنه پاداش فراوان ذکر کردهاند یا دستور دادهاند در پاسخگویی طلبکار، نماز را باید قطع کرد یا اگر میبینیم، مسخره کردن، سخن چینی، عیبجویی، غیبت از گناهان کبیره شمرده شده است و از آن بالاتر، پیامبر گرامی صلى الله علیه و آله از پیگیری لغزش مسلمان نهی نموده و میفرماید «لا تَطلُبوا عَثَراتِ المؤمنینَ؛ فإنّ مَـن تَتَبّعَ عَثَراتِ أخیهِ تَتَبّعَ اللّهُ عَثَراتِهِ، و مَن تَتَبّعَ اللّهُ عَثَراتِهِ یَفْضَحْهُ و لو فی جَوفِ بَیتِهِ»[7] لغزشهاى مسلمانان را نجویید كه هر كس لغزشهاى برادرش را دنبال کند، خداوند لغزشهاى او را پیگیرى مىكند و هر كه را كه خداوند عیب جویى كند رسوایش مىسازد هر چند در اندرون خانه خود باشد. همه بخاطر جایگاه رفیع و بلند مردم داری و مواسات است.
[1].امالی شیخ صدوق
[2]. دعای اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ.
[3]. بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۲۷۴
[4]. فروع کافی، ج ۴، ص ۵۴۵.
[5]. فروع كافى، ج ۴، ص ۵۴۵.
[6]. کافی، ج۲، ص۱۷۱.
[7]. الكافي : 2/355/5.





دیدگاهتان را بنویسید