
مقدمه
عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، ولی در احکام غیر ضروری دین، فرد مسلمان در عمل به احکام و انجام تکالیف شرعی دینی باید به یکی از روشهای سه گانه عمل نماید:
- یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد؛
- یا از مجتهد تقلید کند، یعنی «در عمل به احکام و انجام تکالیف شرعی خود، از او پیروری نماید»؛
- یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است.[1]
هر مسلمانی که مجتهد نیست و نمیتواند به احتیاط عمل کند، در فروع دین و انجام تکالیف شرعی خود، باید به مجتهد جامع الشرائط و اعلم[2] رجوع کند و از وی تقلید نماید و « در عمل به احکام و انجام تکالیف شرعی خود، از او پیروری نماید و الا اعمال او باطل است.
عمل بدون تقلید
عمل بدون تقلید باطل است مگر در دو مورد که صحیح است
- آن که اعمال بدون تقلید، مطابق با احتیاط باشد؛
- آن که اعمال بدون تقلید، مطابق با فتوای کسی باشد که در حال حاضر وظیفه دارد از او تقلید کند.
شرائط مجتهد
مجتهد دارای ده شرط است
- مرد باشد؛
- بالغ باشد؛
- عاقل باشد؛
- زنده باشد؛
- حلال زاده باشد؛
- عادل باشد؛
- شیعه دوازده امامی باشد؛
- حریص به دنیا نباشد؛
- بر نفس سرکش مسلط؛
- از مجتهدین دیگر اعلم باشد (یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدین زمان خود استادتر باشد).
بعضی «آگاه به شرائط زمان و مکان» را هم شرط دانستهاند.
راه شناخت مجتهد اعلم
از سه را میشود مجتهد را شناخت
- خود انسان یقین کند، مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد؛
- دو نفر عالم عادل که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به شرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند؛
- از راههای عقلایی به اجتهاد یا أعلمیت فردی اطمینان پیدا کند مانند این که عدهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا می شود، مجتهد بودن و یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
راههای به دست آوردن فتوای مجتهد
به دست آوردن فتوای مجتهد چهار راه دارد
- شنیدن از خود مجتهد
- شنیدن از دو نفر عالم عادل
- شنیدن از کسی که مورد اطمینان و راستگو است
- دیدن رساله مجتهد (در صورتی که انسان به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد)
مواردی که باید به مجتهد اعلم دیگر رجوع کرد
- نداشتن فتوا
اگر مرجع تقلید در موضوعی فتوا نداشته باشد.
- در اثنای عمل
مکلف در اثنای عمل، برای او ثابت شود، مجتهد دیگری اعلم است، غیر از مجتهد خودش، در این صورت باید به مجتهد اعلم رجوع نماید و از دستورات او پیروی نماید.[3]
- فوت مجتهد
اگر مجتهد مکلف فوت نماید، در بقا بر فتوای مجتهد میت یا تقلید از مجتهد زنده، باید به مجتهد اعلم زنده رجوع نماید، اگر اجازه داد، باقی بماند و الا از خود او تقلید نماید.
توضیح: اگر مقلد به اجازه مجتهد زندهای، مخیر شود به بقا از میت یا تقلید از مجتهد زنده و مقلد بقای بر مجتهد میت را انتخاب کند، نمیتواند در اثنای عمل، تقلید خود را عوض کند یا بین تقلید از میت و مجتهد زنده، تبعیض قائل شود.
موردی که میتوان به مجتهد دیگر رجوع کرد
هرگاه مرجع تقلید در مسئلهای فتوا ندهد و بفرماید «احتیاط آن است» یا بفرماید «مساله محل تامل یا محل اشکال است» یعنی در دادن فتوا احتیاط کند، در این صورت رجوع به مجتهد دیگر جایز است.
توضیح
- اما اگر مجتهد اعلم در مسئلهای، بعد از فتوا، دستور به احتیاط بدهد؛ مقلد نمیتواند در آن مساله به مجتهد دیگر رجوع کند مثل آن که بفرماید: ظرف نجس با شستن یک مرتبه در آب کر، پاک می شود، اگر چه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند)؛
- در مواردی که رجوع به مرجع تقلید دیگر واجب یا جایز است، رجوع باید اعلم فاعلم باشد.
مواردی که نمیتوان به مجتهد دیگر رجوع کرد
- در مسئلهای که مجتهد اعلم فتوا داده است.
- عدول از مجتهد خود به مجتهد مساوی دیگر.[4]
- رجوع به مرجع متوفی، در مسائلی که مرجع خودش، احتیاط واجب دارد.[5]
- تقلید ابتدایی از مجتهد میت.
بقاء بر تقلید مجتهد متوفی با فرض اعلمیت
در این مسئله چند قول است
قول اول: بعضی از مراجع بقاء بر میت اعلم را مطلقا واجب میدانند مانند آیت الله فاضل که میفرماید: در صورتی که در برخی مسائل به فتوای او عمل کرده، بقاء مطلقا واجب است. یا مانند آیت الله وحید که میفرماید: در صورتی که در سن تمییز، مجتهد میت اعلم را درک نموده باشد، بقاء در تمام مسائل بر او واجب است. یا مانند آیت الله سیستانی: در صورتی که در حال حیات مجتهد اعلم، ملتزم شده به متابعت از فتوای او، با علم به اختلاف در مسائل محل ابتلاء و لو اجمالا، واجب است بر تقلید او باقی بماند.
قول دوم: بعضی از مراجع بقاء بر میت اعلم را مطلقا، به احتیاط واجب، واجب میدانند مانند: آیت الله جوادی که میفرماید: در صورتی که در حال حیات، ملتزم به متابعت از فتوای مجتهد اعلم شده، پس از فوت او بقاء بر او مطلقا بنا بر احتیاط واجب لازم است.
قول سوم: بعضی مراجع بقاء بر میت اعلم را مشروط واجب میدانند مانند آیات عظام بهجت و مکارم که میفرمایند: در مسائلی که به فتوای او عمل کرده بقاء واجب است. با آیت الله تبریزی که میفرماید: در مسائلی که فتوای او را یاد گرفته، چه عمل کرده و چه نکرده، بقاء واجب است. یا آیت الله خویی که میفرماید: در مسائلی که فتوای او را یاد گرفته و فراموش نکرده، چه عمل کرده و چه نکرده، بقاء واجب: آیت الله خویی. یا آیت الله صافی که میفرماید: در مسائلی که به فتوای مجتهد اعلم در حال حیاتش عمل کرده یا به قصد عمل یاد گرفته، بلکه در مسائلی که ملتزم بوده به فتوای او عمل کند و پس از فوت او به فتوای مجتهد زنده عمل نکرده، به ا حتیاط واجب باید باقی بماند.
قول چهارم: بعضی از مراجع بقاء بر میت اعلم را مشرط اجازه میدهند مانند آیات عظام امام، خامنهای، نوری و مظاهری که میفرمایند: اگر در برخی از مسائل به فتوای او عمل کرده، بقاء در تمام مسائل جایز است. یا آیت الله گلپایگانی که میفرماید: در مسائلی که به فتوای او عمل کرده یا آن را یاد گرفته و ملتزم به عمل به آن شده باشد، اگر در آن مسائل به فتوای مجتهد زنده عمل نکرده، بقاء جایز است. یا آیت الله سبحانی که میفرماید: در مسائلی که فتوای او را یاد گرفته بقاء جایز است.
قول پنجم: بعضی مراجع بقاء بر میت اعلم را اجازه نمیدهند مانند آیت الله زنجانی که میفرماید: در خصوص احکام عمره و حج بر فتوای مجتهد میت باقی نماند.
بقاء بر تقلید مجتهد متوفی با فرض اعلمیت مجتهد زنده
بقاء بر تقلید مجتهد متوفی با فرض اعلمیت مجتهد زنده جایز نیست.
رجوع قهری «احتیاط واجب» بدون نیت رجوع
به فتوای همه رجوع قهری «احتیاط واجب» بدون نیت رجوع اشکال ندارد[6]
می توانید به مقاله “ضرورت تقلید و احکام آن” و یا احکام چند دقیقه ای “ضرورت تقلید“ورجوع نمایید.
[1]. مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند آن را بجا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
[2]. اعلم یعنی کسی که بر استنباط احکام دین تواناتر باشد، و به عبارت دیگر کسی است که نسبت به سایر مراجع، قدرت بیشتری بر شناخت احکام الهی داشته باشد و بهتر بتواند احکام شرعیه را از ادله، استنباط کند، و همچنین نسبت به اوضاع زمان خود به مقداری که در تشخیص موضوعات احکام و ابراز نظر فقهی مؤثر است آگاهتر باشد.
[3]. عدول از غیر اعلم به اعلم واجب است: آیات عظام: بهجت، جوادی، فاضل، سیستانی، سبحانی، مکارم، نوری، وحید، تبریزی و هاشمی.
عدول از غیر اعلم به اعلم بنا بر احتیاط واجب، واجب است: آیات عظام: امام، خامنهای، صافی و گلپایگانی.
[4]. عدول از مجتهد مساوی به مجتهد مساوی جایز است: آیات عظام: جوادی و فاضل.
جایز نیست: آیات عظام:خویی، زنجانی و سبحانی.
بنا بر احتیاط واجب جایز نیست: آیات عظام: امام، خامنهای و هاشمی.
در خصوص مسائلی که یادگرفته جایز نیست: آیت الله تبریزی.
در خصوص مسائلی که عمل کرده، جایز نیست: آیات عظام: مکارم و نوری.
در خصوص مسائلی که یاد گرفته بنا بر احتیاط واجب جایز نیست: آیت الله صافی.
رجوع به مساوی در غیر موارد علم تفصیلی یا اجمالی به مخالفت قطعی، جایز است: آیات عظام:بهجت و سیستانی.
اگر دو مجتهد مساوی باشند باید به فتوایی عمل شود که مطابق با احتیاط است و اگر احتیاط ممکن نبود یا مشقت داشت، میتواند به فتوای دیگری عمل کند: آیت الله وحید.
[5]. خیر، نمیتوان در احتیاط واجب به مجتهد میت رجوع کرد: آیات عظام مکارم و نوری.
در احتیاط واجب، به احتیاط واجب نمی شود به مجتهد میت رجوع کرد: آیت الله خامنهای.
[6]. اگر عمل در هنگام صدور، مطابق با فتوای کسی بوده که میتوانست شرعا از او تقلید کند و بنای بر تقلید او بگذارد، صحیح و مجزی است: آیت الله خامنهای.
اگر معلوم شود مطابق فتوای فالاعلم بوده کافی است: آیت الله زنجانی
کافی است هر چند نداند مطابق فتوای فالاعلم است: آیت الله سبحانی
برای تصحیح عمل، میتواند به او رجوع کند و به فتوای وی استناد نماید، ولو پس از عمل: آیات عظام بهجت، تبریزی، مکارم، سیستانی، صافی، فاضل و هاشمی.





دیدگاهتان را بنویسید