ای خوش آن روزی كه ما درخانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم
هر كسی جسم عزیزش روز بردارد ولی
ما كه جسم مادر خود را به شب برداشتیم
كاش آنروزی كه مردم مادر ما را زدند
ما یكی را در میان كوچه، یاور داشتیم
کاش آن روزی که مادر گفت: پهلویم شکست!
ما دم در، حق حفظ جان مادر داشتیم
كاش آن ساعت كه فهمیدیم بی مادر شدیم
جای آغوشش به خاك تیره بستر داشتیم
كاش محسن را نمی كشتند تا ما غنچهای
یادگار از آن گل رعنای پرپر داشتیم
این در و دیوار خون گرید به حال ما كه ما
مادری بشكسته پهلو پشت این در داشتیم
مادر مــــــــا رفت از دنیا، در آن حالی که ما
گـــــــریه بـــــــر حــالش سر قبر پیمبر داشتیم
میثم از دل میسراید شعر جانسوزش، بلی
از عنایت ما به او چون لطف دیگر داشتیم
شاعر: غلامرضا سازگار متخلّص به میثم
دیدگاهتان را بنویسید