
مسائل اساسی که باید در مکه توجه کرد عبارتند از:
اول: درک صحیح از جائی که به آن تشرف یافتهایم. همه تاریخ، همه انبیا، همه دین و در یک کلام همه هستی و جان هستی، این جاست.
دوم: بدانیم رونق این سرزمین به چه چیز و چه کسی است. رونق و پایداری این سرزمین مدیون حماسه و جانفشانی سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است، آن بزرگوار برای پایداری حج در طول تاریخ، بجای انجام مناسک حج، هستیش را فدا کرد و بجای یک قربانی هفتاد و دو قربانی تقدیم دین و مکتب نمود تا د نیا دنیا است کعبه و حج پابرجا باشد.
بر این اساس فرمود: «لولا صوارمهم و قطع نبالهم لم تسمع الاذان صوت مکبر» اگر چکاچک شمشیرهایشان و قطع قطع شدن پیکرهایشان نبود هرگز اذانی از مأذنهای شنیده نمیشد.
بانگ لبیک که حجاج به لب میآرند
آیههایی است که تو بر نیزه تلاوت کردی
***
اندر منا یک ذبیح بود زنده رفت
ای صد ذبیح کشته شد اندر منای تو
***
دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش
زیرا که خداوند عزا دار حسین است
پس همه مدیون سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و پیروان واقعی آن بزرگوار خاصه احیاگر حج ابراهیمی حضرت امام خمینی رحمت الله علیه هستیم.
سوم: حواسمان به صاحب اصلی این خانه و صاحب اصلی این سرزمین یعنی صاحب العصر و الزمان و منجی و مصلح بشریت باشد. بر این اساس امام باقر علیه السلام فرمود: «تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَام»[1] تمام بودن حجّ بزیارت امام است.
کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود
حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست
فضيل از امام باقر عليه السلام نقل میکند که آن بزرگوار به مردمى كه گرد كعبه طواف مى كردند نگاه كرد و فرمود: «هكَذا كانوا يَطوفونَ فِي الجاهِلِيَّةِ ، إنّما اُمِروا أن يَطوفوا بِها ثُمَّ يَنفِروا إلَينا فَيُعلِمونا وَلايَتَهُم ومَوَدَّتَهُم ويَعرِضوا عَلَينا نُصرَتَهُم ، ثُمَّ قَرَأَ هذِهِ الآيَةَ «فَاجعَل أفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوي إلَيهِم»[2] در زمان جاهليت اين گونه طواف مى كردند: در حقيقت، مردم مأمورند كه گرد آن طواف كنند و سپس سوى ما بيايند و مراتب ولايت و دوستى خود را به اطلاع ما برسانند و يارى و حمايت خود را نسبت به ما اعلام كنند. حضرت آن گاه اين آيه را قرائت كرد: «دلهاى برخى مردم را به سوى آنان گرايش ده».
حضرت امام محمد باقر عليه السلام در تفسیر آیهی دعای حضرت ابراهیم علیه السلام «فَاجعَل أفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوی إلَیهِم»[3] خدایا دلهایى از مردم را شیفتهی آنان بگردان فرمود: «ینبَغی لِلنّاسِ أن یحُجُّوا هذَا البَیتَ ویعَظِّموهُ لِتَعظیمِ اللّهِ إیاهُ، وأن یلقَونا حَیثُ کنّا، نَحنُ الأَدِلاّءُ عَلَى اللّهِ»[4] سزاوار است مردم این خانه را زیارت کنند و بزرگ بدارند، چرا که خداوند آن را بزرگ داشته است و سزاوار است هر جا که هستیم، به دیدار ما آیند که ما راهنمایان مردم به سوى خداوندیم.
چهارم: حواسمان باشد ببینیم در این سفر حج، چه چیزی نصیبمان میشود. نقل میکنند از آیت الله فشارکی که تازه از سفر حج برگشته بود، پرسیدند در این سفر چه چیزی نصیبتان شد؟ او سخنی نگفت و وقتی با اصرار سؤال کننده روبرو شد فرمود: «نذر کردم پیاده راه مدینه به مکه را طی کنم، مقداری نان و یک هندوانه تهیه کردم و به راه افتادم. هنگام ظهر برای نماز و غذا، کنار جاده ایستادم و پس از نماز و غذا وقتی خواستم حرکت کنم، دیدم از چادری که در آن نزدیکی بود، چند بچه بیرون آمدند و پوست هندوانهای که خورده بودم را به دندان گرفتند و خوردند. بسیار متأثر شدم، نزدیک چادر شدم و صدا کردم، خانمی بیرون آمد، تمام پولی که داشتم به آن خانم دادم و حرکت کردم.
در میان راه اتوبوسی ایستاد و یکی از دوستان روحانی از آن پیاده شد و گفت این جا چه میکنی؟ گفتم نذر کردم پیاده راه مدینه به مکه را طی کنم و ایشان بعد از احوال پرسی خدا حافظی کرد و رفت، مقداری که اتوبوس حرکت کرد ایستاد و همان دوستان روحانی از آن پیاده شد و مقداری پول به من داد و رفت، وقتی پول را شمردم دیدم همان مقدار پولی است که به آن خانم دادم».
[1] – بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء ، ج 99، ص374.
[2] – الكافي : 1 / 392 / 1.
[3] – سوره إبراهيم آیه 37.
[4] – بحار، ج 65، ص 86.





دیدگاهتان را بنویسید