مکّه مکرمه

شهر مکّه مکرمه


«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ لا اُقسِمُ بِهذَا البَلَدِ وأنتَ حِلّ بِهذَا البَلَدِ»

مکّه مکرمه، زادگاه و محل اسکان و محل بعثت پیامبر گرامی اسلام صلى الله عليه و آله و سلم و محل ظهور دین مبین اسلام است. مکّه مکرمه از آغاز خلقت قداستی ویژه داشته است و هم اکنون مقدس‌ترین شهر مسلمانان به حساب می‌آید و در قرآن کریم از آن به مکّه، اُم­القرى و البلد الامین یاد شده است.

مکّه مکرمه، به دلیل اماکن مقدسی که دارد از جایگاه بلند و رفیعی برخوردار است. مهم‌ترین اماکن مقدس مکّه عبارت است از: کعبه، مسجد الحرام، صحرای عرفات، وادی مشعر الحرام و سرزمین منا.

تاریخ جغرافیایى و آبادانى شهر مکّه با اسکان حضرت هاجر و حضرت اسماعیل علیهما السلام برمی‌گردد.

خداوند تبارک و تعالی به دلیل تقدس شهر مکّه، برای آن حریم قرار داده و از آن به عنوان حرم یاد کرده است و برای آن احکام خاصی معین فرموده است.

 

حرم

مهم­ترین حرم مسلمانان سرزمین مکّه است که احکام شرعی خاصی دارد. این منطقه در قرآن حرم امن «حَرَمًا آمِنًا»[1] خوانده شده است.

خداوند تبارک و تعالی به حرمت و قداست بیت الله الحرام، اطراف شهر مکّه را حرم قرار داد. امام صادق علیه السلام در حکمت احرام می‌فرماید: «حَرّمَ اللّهُ المَسجِدَ لِعِلّةِ الکعبَةِ، وحَرّمَ الحَرَمَ لِعِلّةِ المَسجِدِ، و وَجَبَ الإِحرامُ لِعِلّةِ الحَرَمِ»[2] خداوند تبارک و تعالی به حرمت کعبه برای مسجد الحرام حرمت قرار داد و به حرمت مسجد الحرام برای حرم، حرمت قرار داد و به حرمت حرم، احرام را واجب فرمود‏.

 

احکام حرم الهی و محرمات حرم

  1. وجوب ورود به حرم با احرام؛
  2. حرمت ورود و سکونت غیر مسلمانان؛
  3. حرمت کشتن حیوانات غیر اهلی؛
  4. حرمت شکار جانوران در حرم؛
  5. حرمت راهنمایی شکارچیان در حرم؛
  6. حرمت خوردن گوشت شکار شده در حرم؛
  7. آسیب رساندن به گیاهان و درختان؛
  8. حرمتِ حمل اسلحه و جنگ و خون ریزی؛
  9. خارج کردن ریگ و سنگ؛
  10. برداشتن اشیای گمشده
  11. افزایش دیه در قتل عمد یا غیر عمد که در حرم صورت گرفته باشد؛
  12. بر کسی که در خارج حرم مرتکب گناهِ موجبِ حد گردیده و به حرم پناه آورده اقامه حد نمی‌شود بلکه بر او در خوراک و آب تنگ می‌گیرند تا از آنجا خارج شود؛
  13. بر کسی که در حرم مرتکب گناهِ موجبِ حد گردد، اقامه حد نمی‌شود چون حرمت حرم را نقض کرده لذا حرمت او هم داخل حرم نقض خواهد شد.

 

شهر مکّه

شهر مکّه، مرکز توحید، ایمان و معنویت است و محبط وحی و نزول جبرائیل و آیات الهی است. شهر زمزم و صفا، عرفات، مشعر و منا است شهر ابراهیم، هاجر و اسماعیل است. شهر انبیای عظام، شهر بقیة الله الاعظم و شهر مصلح جهانی و منجی بشریت، شهر ذبح عظیم و شهر سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین است «انا بن مکة و منی انا بن زمزم والصفا»

شهر امن الهی: «وإذ قالَ إبراهيمُ رَبّ اجعَل هذا بَلَدًا آمِنًا وارزُق أهلَهُ مِن الثّمَراتِ»

شهر مبارک: «إنّ أوّلَ بَيتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلّذي بِبَكّةَ مُبارَكًا وهُدًى لِلعالَمينَ»

بهترین زمین: امام صادق علیه السلام «أحَبُّ الأَرضِ إلَى اللّهِ تَعالى‏ مَكّةُ و ما تُربَةٌ أحَبّ إلَى اللّهِ عَزّوجَلّ مِن تُربَتِها»

مکّه از بُعد دینی، دارای فضایل بی‌شماری است. مهم‌ترین فضیلت آن، وجود خانه خدا و مسجد الحرام و به تعبیر حضرت ابراهیم علیه السلام «بیتُک المحرّم»[3] است. خداوند در قرآن با نام بلد امن به آن سوگند خورده است: «وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ وَ طُورِ سِینِینَ وَهَذَا الْبَلَدِ الْاَمِینِ»[4]. خداوند دعای ابراهیم درباره این شهر را به اجابت رساند آن‌گاه که حضرت ابراهیم فرمود: «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنْ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ»[5]؛ پروردگارا این سرزمین را شهر امنی قرار ده و اهل آن را که ایمان آورده‌اند از ثمرات گوناگون، روزی ده و خداوند آن را مستجاب کرد.

پیامبر گرامی اسلام به هنگام خروج از مکّه ‌فرمود: «مَا أَطْیَبَکِ مِنْ بَلَد وَ أَحَبَّکِ إِلَیَّ وَ لَوْ لا أَنَّ قَوْمِی أَخْرَجُونِی مِنْکِ مَا سَکَنْتُ غَیْرَکِ»[6]؛ چه شهر پاکی هستی تو و چقدر دوست داشتنی برای من و اگر نبود که قوم من، مرا از این شهر بیرون کردند، جز در تو، جای دیگری سکونت نمی‌کردم. امام باقر علیه السلام درباره این شهر فرمود: «النَّائِمُ بِمَکَّةَ کَالْمُتَهَجِّدِ فِی الْبُلْدَانِ»[7]؛ خوابیدن در مکّه، مساوی با شب زنده‌داری در شهرهای دیگر است.

امام صادق علیه السلام نیز فرمود: «أَحَبُّ الْاَرْضِ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مَکَّةُ وَ مَا تُرْبَةٌ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ تُرْبَتِهَا وَ لا حَجَرٌ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَجَرِهَا وَ لا شَجَرٌ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَجَرِهَا وَ لا جِبَالٌ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ جِبَالِهَا وَ لا مَاءٌ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مَائِهَ»[8]؛ دوست داشتنی ترین زمین نزد خداوند، سرزمین مکّه است. نزد خدا نه خاکی از خاک آن محبوب­تر است، نه سنگی از سنگ آن، نه درختی از درخت آن، نه کوهی از کوه­های آن و نه آبی از آب‌های آن.

 

آداب ورود به مکّه مکرمه

احرام: امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «حَرّمَ اللّهُ المَسجِدَ لِعِلّةِ الکعبَةِ، وحَرّمَ الحَرَمَ لِعِلّةِ المَسجِدِ، ووَجَبَ الإِحرامُ لِعِلّةِ الحَرَمِ»[9]‏؛ خداوند تبارک و تعالی به خاطر کعبه برای مسجد الحرام حرمت قرار داد و به خاطر مسجد الحرام برای حرم، حرمت قرار داد و به خاطر حرم، احرام را واجب کرد‏.

غُسل: امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «اِنّ اللّهَ عَزّوجَلّ یقولُ فی کتابِهِ: “طَهّرا بَیتِی لِلطّائِفینَ والعاکفینَ والرّکعِ السّجودِ” فَینبَغی لِلعَبدِ أن لا یدخُلَ مَکةَ إلّا وهُوَ طاهِرٌ، قَد غَسَلَ عَرَقَهُ والأَذى‏ وتَطَهّرَ»[10]؛ خداوند در کتابش مى­فرماید: “خانه‌ام را براى طواف کنندگان و پرستشگران و راکعان و ساجدان، پاک کنید”. پس سزاوار است که بنده جز با پاکى وارد مکّه نشود، عرق خود را شسته و آلودگى را زدوده، غسل کند.

تّواضُعُ و فروتنی: امام صادق علیه السلام: «لا يَدخُلُ مَكّةَ رَجُلٌ بِسَكينَةٍ إلّا غُفِرَ لَهُ» ….. أبانُ بنُ تَغلِبَ می‌گوید: با امام صادق علیه السلام در راه مکّه همسفر بودم، وقتی به حرم رسیدیم آن بزرگوار فرود آمد و غسل کرد و پای برهنه وارد حرم شد و من نیز مانند او  غسل کردم و پای برهنه همراه آن بزرگوار وارد حرم شدم آنگاه فرمود: «یا أبانُ، مَن صَنَعَ مِثلَ ما رَأَیتَنی صَنَعتُ تَواضُعًا للّهِ‏ مَحَا اللّهُ عَنهُ مِائَةَ ألفِ سَیئَةٍ، وکتَبَ لَهُ مِائَةَ ألفِ حَسَنَةٍ، وبَنَى اللّهُ عَزّوجَلّ لَهُ مِائَةَ ألفِ دَرَجَةٍ، وقَضى‏ لَهُ مِائَةَ ألفِ حاجَةٍ»[11]؛ فرمود: اى ابان! هر که از روى تواضع در برابر خدا این‌گونه عمل کند که من کردم، خداوند صد هزار گناه از او محو مى­کند، صد هزار حسنه براى او مى‌نویسد و صد هزار درجه براى او بنا مى‌نهد و صد هزار حاجت از او بر مى‌آورد.

ختم قرآن کریم: امام سجاد علیه السلام: «مَن خَتَمَ القُرآنَ بِمَكّةَ لَم يَمُت حَتّى‏ يَرى‏ رَسولَ اللّهِ ويَرى‏ مَنزِلَهُ فِي الجَنّةِ. امام باقر علیه السلام: «مَنْ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي حَرَمِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ أَلْفَ مَرَّةٍ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ أَجْرَ كُلِّ حِجَّةٍ أَوْ عُمْرَةٍ كَانَتْ أَوْ تَكُونُ وَمَنْ قَرَأَهَا فِي مَوْقِفِ عَرَفَةَ مِائَةَ مَرَّةٍ كَانَ لَهُ أَجْرُ الْمُجَاهِدِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَمَنْ قَرَأَهَا فِي مَسْجِدِ مِنًى سَبْعِينَ مَرَّةً كَانَ لَهُ أَجْرُ كُلِّ صَدَقَةٍ تُصُدِّقَ بِهَا أَوْ يُتَصَدَّقُ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَمَنْ قَرَأَهَا فِي جَوْفِ الْكَعْبَةِ كَانَ لَهُ أُجُورُ الصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»

 

اماکن مقدسه مکّه

  1. حرم
  2. مسجد الحرام
  3. کعبه
  4. آیات بینات
  5. سرزمین عرفات
  6. سرزمین مشعر الحرام
  7. سرزمین منا
  8. جبل النور
  9. جبل الثور
  10. قبرستان ابوطالب

 

در مکّه به چند چیز اساسی باید توجه کرد

اول: درک صحیح از جائی که به آن تشرف یافته‌ایم. همه تاریخ، همه انبیا، همه دین و در یک کلام همه هستی و جان هستی، این جاست.

دوم: بدانیم رونق این سرزمین به چیست و به کیست. رونق و پایداری این سرزمین مدیون حماسه جانفشانی سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است، آن بزرگوار برای پایداری حج در طول تاریخ، بجای انجام مناسک حج، هستیش را فدا کرد و بجای یک قربانی هفتاد و دو قربانی تقدیم دین و مکتب نمود.

فرمود: «لولا صوارمهم و قطع نبالهم لم تسمع الاذان صوت مکبر» اگر چکاچک شمشیرهایشان و قطع قطع شدن پیکرهایشان نبود هرگز اذانی از مأذنه‌ای شنیده نمی‌شد.

بانگ لبیک که حجاج به لب می‏آورد

آیه ‏هایی است که تو بر نیزه تلاوت کردی

 

اندر منا یک ذبیح بود زنده رفت

ای صد ذبیح کشته شد اندر منای تو

***

دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش

زیرا که خداوند عزا دار حسین است

 

همه مدیون امام حسین علیه السلام هستیم و حج امروز هم مدیون رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی است که احیاگر حج ابراهیمی است.

سوم: هواسمان به صاحب اصلی این خانه، صاحب اصلی این سرزمین یعنی صاحب العصر و الزمان و منجی و مصلح بشریت باشد. بر این اساس امام باقر علیه السلام فرمود: «تَمَامُ الْحَجِّ لِقَاءُ الْإِمَام»[12] تمام بودن حجّ بزیارت امام است.

 

کعبه یک سنگ نشانی است که ره گم نشود

حاجی احرام دگر بند، ببین یار کجاست

 

فضيل از امام باقر عليه السلام نقل می‌کند که آن بزرگوار به مردمى كه گرد كعبه طواف مى كردند نگاه كرد و فرمود: «هكَذا كانوا يَطوفونَ فِي الجاهِلِيَّةِ ، إنّما اُمِروا أن يَطوفوا بِها ثُمَّ يَنفِروا إلَينا فَيُعلِمونا وَلايَتَهُم ومَوَدَّتَهُم ويَعرِضوا عَلَينا نُصرَتَهُم ، ثُمَّ قَرَأَ هذِهِ الآيَةَ «فَاجعَل أفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوي إلَيهِم»[13] در زمان جاهليت اين گونه طواف مى كردند: در حقيقت، مردم مأمورند كه گرد آن طواف كنند و سپس سوى ما بيايند و مراتب ولايت و دوستى خود را به اطلاع ما برسانند و يارى و حمايت خود را نسبت به ما اعلام كنند. حضرت آن گاه اين آيه را قرائت كرد: «دلهاى برخى مردم را به سوى آنان گرايش ده».

حضرت امام محمد باقر عليه السلام در تفسیر آیه‌ی دعای حضرت ابراهیم علیه السلام «فَاجعَل أفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوی إلَیهِم»[14] خدایا دلهایى از مردم را شیفته‌ی آنان بگردان فرمود: «ینبَغی لِلنّاسِ أن یحُجُّوا هذَا البَیتَ ویعَظِّموهُ لِتَعظیمِ اللّهِ إیاهُ، وأن یلقَونا حَیثُ کنّا، نَحنُ الأَدِلاّءُ عَلَى اللّهِ»[15] سزاوار است مردم این خانه را زیارت کنند و بزرگ بدارند، چرا که خداوند آن را بزرگ داشته است و سزاوار است هر جا که هستیم، به دیدار ما آیند که ما راهنمایان مردم به سوى خداوندیم.

چهارم: حواسمان باشد ببینیم در این سفر حج چه چیزی نصیبمان می‌شود. نقل می‌کنند از آیت الله فشارکی که تازه از سفر حج برگشته بود، پرسیدند در این سفر چه چیزی نصیبتان شد؟ او سخنی نگفت و وقتی با اسرار سؤال کنند روبرو شد فرمود: «نذر کردم پیاده راه مدینه به مکّه را طی کنم، مقداری نان و یک هندوانه تهیه کردم و به راه افتادم. هنگام ظهر برای نماز و غدا، کنار جاده ایستادم و پس از نماز و غذا وقتی خواستم حرکت کنم، دیدم از چادری که در آن نزدیکی بود، چند بچه بیرون آمدند و پوست هندوانه‌ای که خورده بودم را به دندان گرفتند و خوردند. بسیار متأثر شدم، نزدیک چادر شدم و صدا کردم، خانمی بیرون آمد، تمام پولی که داشتم به آن خانم دادم و حرکت کردم.

در میان راه اتوبوسی ایستاد و یکی از دوستان روحانی از آن پیاده شد و گفت این جا چه می‌کنی؟ گفتم نذر کردم پیاده راه مدینه به مکّه را طی کنم و ایشان بعد از احوال پرسی خدا حافظی کرد و رفت، مقداری که اتوبوس حرکت کرد ایستاد و همان دوستان روحانی از آن پیاده شد و مقداری پول به من داد و رفت، وقتی پول را شمردم دیدم همان مقدار پولی است که به آن خانم دادم».

 

درس‌های از سرزمین وحی

«رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ»

 

راه و رسم توحیدی

آن چه حضرت ابراهیم علیه السلام به دستور خداوند تبارک و تعالی مبنی بر اسکان خانواده خود، در سرزمین بی‌آب و علف، برای اقامه دین انجام داد و آن چه حضرت هاجر، آن فرمان الهی را با همه سختی‌هایش و دشواری‌هایش، خالصانه گردن نهاد؛ هم نام­شان را ماندگار کرد، هم رسم­شان را ماندگار ساخت، هم دعای­شان را مستجاب کرد، هم دل‌های مردم را به سوی آن­ها مایل ساخت، هم عمل­شان را برای بشریت الگو قرار داد، هم سرزمین مکّه را الْبَلَدِ الْاَمِینِ کرد، هم وادی غَیرِ ذِی زَرْعٍ را به آیاتٌ بَینَاتٌ و سرزمین مقدس تبدیل نمود: «فِیهِ آیاتٌ بَینَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا»[16].

سرانجام راه و رسم ابراهیم و اسماعیل و هاجر به عنوان فدائیان توحید، ماندگار شد و برای بشریت الگو قرار گرفت تا حاجیان به پاس فداکاری خالصانه این خانواده، هر ساله در کنگره عظیم حج، دور این بزرگواران بگردند و راه و رسم توحیدی آنان را فریاد زنند.

 

پس نتیجه اطاعت خالصانه، ارزشمندی است

اطاعت خالصانه حضرت ابراهیم علیه السلام و بانوی توحید حضرت هاجر، هم سرزمین مکّه را بلد امن کرد هم سرزمین بی آب و الف را مقدس کرد و هم آن را به آیاتٌ بَینَاتٌ تبدیل نمود.

 

نتیجه اطاعت خالصانه، ماندگاری است

نتیجه اطاعت خالصانه حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت هاجر، به عنوان فدائیان توحید، ماندگاری است. تا دنیا دنیاست راه و رسمشان ماندگار است.

 

نتیجه اطاعت خالصانه، عزت و سربلندی است

اطاعت خالصانه حضرت ابراهیم علیه السلام و بانوی توحید حضرت هاجر، عزت و سربلندی است. مردم تا ابد باید دور حاجر و اسماعیل بگردند.

 

اطاعت خالصانه، ضایع شدنی نیست

اطاعت خالصانه حضرت ابراهیم علیه السلام و بانوی توحید حضرت هاجر و از خودگذشتگی صبورانه، بی‌نتیجه نماند و ضایع نشد. مناسک حج، اجر و پاداش و پاسداشت از خودگذشتگی صبورانه آن بزرگواران است.

 

بگذر از فرزند و مال و جان خویش

تا خلیل الله دورانت کنند

 

سنت الهی بر این حقیقت تعلق گرفته است، کسانی که با تقوا و با صبوری بر صراط توحید استوار باشند؛ هرگز پاداش آنان ضایع نخواهد شد. و این همان حقیقتی است که حضرت یوسف به برادرانش گوش زد کرد و می‌فرماید: «قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَینَا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»[17] خدا بر ما منّت نهاد و هر کس تقوا و صبر پیشه کند، خدا اجر نیکوکاران را ضایع نگذارد.

و در آیه‌ی دیگر می‌فرماید: وَالَّذِینَ یُمَسِّکونَ بِالْکتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ[18]؛ و آن­ها که به کتاب خدا تمسّک جویند، و نماز را برپا دارند، پاداش بزرگی خواهند داشت؛ زیرا ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد.

و در سوره کهف می‌فرماید: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلا[19]؛ مسلّماً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد.

 

عزت به رنگ و جمال مال و منال نیست

عزیزی و عزت به رنگ و جمال، مال و منال، پست و مقام نیست، سنگ‌های کعبه نه از یاقوت سرخ است و نه از زمرد سبز اما از اقصی نقاط دنیا باید بیایند و دور آن بگردند و طواف کنند: ألاَ تَرَوْنَ أَنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ، اخْتَبَرَ الاْوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ صَلَّى اللهِ عَلَیهِ وآله، إِلَى الآخِرِینَ مِنْ هذا الْعَالَمِ، بَأَحْجَارٍ لاَ تَضُرُّ وَلاَ تَنْفَعُ، وَلاَ تُبْصِرُ وَلاَ تَسْمَعُ[20]. آیا نمی­بینید که خداوند، پیشینیان را از زمان حضرت آدم علیه السلام تا آخرین انسان‌های این عالم، بوسیله سنگ­هایی آزمود که نه زیان می‌رساند، نه سود، نه می‌بیند و نه می‌شنود پس آن را خانه محترم خود قرار داده و آن را عامل پایدارى قرار داد.

 

حق همسایه

هاجر و اسماعیل همسایه خدا شدند و خداوند هم حق همسایگی را ادا کرد و خانه آن‌ها را همانند کعبه، داخل طواف قرار داد.


[1] – عنکبوت، آیه­ی 67

[2] – المحاسن ، ج 2، ص 330

[3] – ابراهیم، آیه­ی 37

[4] – تین، آیه­ی 1-3

[5] – بقره، آیه­ی 126

[6] – سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار ، ج 8 ، ص92

[7] – روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه( ط- القديمة) ، ج 4، ص94

[8] – من لا يحضره الفقيه ،ج2، ص243

[9] – همان، ج 99  صفحه : 43

[10] – حج و عمره در قرآن و حديث ،ج1، ص66

[11] – بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء ،ج 99، ص 192

[12] – بحار الأنوار – ط مؤسسةالوفاء ، ج 99، ص374.

[13] – الكافي : 1 / 392 / 1.

[14] – سوره إبراهيم آیه 37.

[15] – ….

[16] – آل عمران، آیه­ی97

[17] – یوسف، آیه­ی 56

[18] – اعراف، آیه­ی 170

[19] – کهف، آیه­ی30

[20] – نهج البلاغة – ط دار الكتاب اللبناني ، ج1، ص292

نوشته های مشابه

← نوشته قبلی

نوشته بعدی →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *