بخش هفتم بازخوانی قیام عاشورا: وصیت‌نامه امام حسین

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام قبل از حرکت از مدینه به سوى مکّه، وصیت نامه‌ای نوشت و آن را به برادرش محمد حنفیه سپرد و به سوى مکّه کرد[1].

 

متن وصیت‌نامه‌

بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

هذا ما اَوْصى بِهِ الحُسَینُ بْنُ عَلِی اِلى اَخیهِ مُحَمّدِ بْنِ الْحَنَفِیةِ

این وصیت نامه ‏اى است که حسین بن على بن ابى طالب عَلَیهِ السَّلام براى برادرش محمّد مشهور به ابن حنفیه نوشته است

 

اَنَّ الحُسَینُ یشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللّه وَحَدهُ لا شَرِیک لَهُ، وَاَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ جاءَ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِهِ، وَاَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَالنّارَ حَقٌ وَالسَّاعَةَ آتِیةٌ لارَیبَ فیها وَاَنَّ اللّه یبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ؛ حسین گواهی می‌دهد: خدایی جز الله وجود ندارد، خدا یکى است و شریکى ندارد، و حضرت محمّد صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّم عبد و رسول خدا است که حقیقت را از جانب خدا آورده است، و همانا که بهشت و جهنم حقیقت هستند و قیامت خواهد آمد و هیچ شکى در آن نیست و خداوند هر کسى را که در قبور باشد زنده خواهد کرد.

 

وَاَنَّى لَمْ اَخْرُجْ اَشِرا وَلا بَطِراً وَلا مُفْسِداً وَلا ظالِماً؛ و همانا من براى سرکشى و تکبر و فساد و ظلم قیام نکردم.

 

وَانَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلاصْلاحِ فِى اُمَّةِ جَدِّى صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّمْ. اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ، وَاَنْهى عَنِ الْمُنْکرِ، وَاَسیرَ بِسِیرَةِ جَدِّى وَاَبى على بْنِ اَبِى طالِبٍ؛ تنها براى اصلاح امت جدم قیام کردم و می‌خواهم به نیکی سفارش و از بدی نهی کنم و مطابق سیره جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب عَلَیهِمُ‌الْسَّلام عمل نمایم.

 

فَمَنْ قَبِلَنى بِقَبُولِ الْحَقِّ، فَاللّه اَوْلى بِالْحقِّ، وَمَنْ رَدَّ عَلَىّ هذا، اَصْبِرُ حَتّى یقْضِی اللّهُ بَینِى وَبَینَ الْقَومِ، وَهُوَ خَیرُالْحاکمِینَ. وَهذِهِ وَصِیتِى اِلَیک یااَخِى. وَما تَوْفِیقى اِلاّ بِاللّه عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَاَلیهِ اُنِیبُ؛ پس هر کس که مرا بدین جهت قبول کند همانا خداوند به حق سزاوارتر است و کسى که دست رد به سینه من بگذارد من صبر می‌کنم تا خدا که بهترین حکم‏کنندگان است بین من و آن قوم داورى نماید. ای برادر این وصیت من است به تو. توفیق من جز با خدا نیست من بخدا توکل می‌کنم و به سوی او باز می گردم.

 

سپس امام عَلَيهِ السَّلام وصیت نامه را مهر نمود و به برادرش محمد حنفیه سپرد و با وى خداحافظى کرد و در دل شب از مدینه خارج شد.

 

 

بازخوانی وصیت‌نامه امام حسین عَلَيهِ السَّلام

 

  1. وصیت امر الهی است

در قرآن­کریم در چندین آیه و همچنین روایات متعدد در خصوص وجوب وصیت سخن به میان آمده است. در آیه 180 سوره بقره آمده است: کتِبَ عَلَیکمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَک خَیرًا الْوَصِیةُ لِلْوَالِدَینِ وَالْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ؛ بر شما نوشته شده: هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبی از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیت کند! این حقّی است بر پرهیزکاران. و پیامبر گرامی اسلام صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ می‌فرمایند: مَنْ مٰاتَ بِغَیرِ وَصِیةٍ مٰاتَ میتَةً جٰاهلیةً[2]؛کسى که بدون وصیت بمیرد، به مرگ جاهلى مرده است. و در حدیث دیگر می‌فرماید: ما ینبَغی لامرئٍ مُسلمٍ أن یبِیتَ لَیلَةً إلاّ و وَصیتُهُ تَحتَ رأسِهِ[3]؛ بر هیچ مسلمانى سزاوار نیست که شبى را سپرى کند، مگر این که وصیتش زیر سرش باشد.

 

  1. وصیت سازندگی دارد

اسلام وصیت را واجب کرد تا مسلمانان همواره آماده باشند و در صورتی که اندوخته‌های ماندنی و سنت‌های حسنه ماندگار را آماده نکرده‌اند؛ آماده کنند و تا اندوخته‌های بردنی و زاد و توشه راه را همراه نکرده‌اند؛ همراه کنند.

 

بار سفر چه بسته‌ای؟

مرگ خبر نمی‌کند

 

آن که نبسته بار خود،

در این سفر چه می‌کند[4]؟

 

وصیت برای ثبت وضعیت فعلی است تا اگر اندوخته، پسندیده نیست و تا یادگارِ ماندگار، ارزشمند نیست؛ به مرور آن را تغییر دهند. تا از کرده‌ها پشیمان شوند و از غفلت‌ها به درآیند، عقب‌افتادگی‌ها را جبران کنند، معایب را برطرف نمایند، نواقص را تکمیل کنند، از بیراه‌ها برگردند و بر درستی‌ها پافشاری نمایند و بر اصلاح رفتار خود برآیند. وصیت برای این نیست که بنویسند تا دیگران، برایش انجام دهند. وصیت مثل انتظار است و فی نفسه سازندگی دارد. وصیت یک نوع حساب‌رسی از خود است.

 

  1. وصیت بزرگان

وصیت جنبه دیگری هم دارد، بعضی از وصیت‌ها برای بصیرت افزایی و روشن کردن راه آیندگان است. وصیت بزرگان و خاصه رهبران دینی از جمله: وصیت پیامبر گرامی اسلام صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّم به حضرت امیر عَلَيهِ السَّلام[5] یا به حضرت ابوذر[6] یا وصیت حضرت امیر عَلَيهِ السَّلام به حسنین[7] عَلَیهِمَا الْسَّلام و یا وصیت حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام به محمد حنفیه از این قبیل است.

 

  1. هدف قیام

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با وصیت تاریخی خود، هدف حرکت و ارکان قیام الهی خود را تبیین می‌نماید و آن را اصلاح امت، احیای سنت‌های حسنه، امر به معروف و نهی از منکر معرفی می‌نماید: وَانَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلاصْلاحِ فِى اُمَّةِ جَدِّى صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّمْ. اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ، وَاَنْهى عَنِ الْمُنْکرِ. و دکترین نهضت الهی خود را بر راه و روش پیامبر گرامی اسلام و امیر مؤمنان پایه‌ریزی می‌نماید: وَاَسیرَ بِسِیرَةِ جَدِّى وَاَبى على بْنِ اَبِى طالِبٍ.

 

  1. پذیرش مسلمانان

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با وصیت تاریخی خود، زمینه پذیرش قاطبه مسلمانان را فراهم کرد. گرچه مسلمانان در یاری آن بزرگوار کوتاهی کردند و آن بزرگوار را در تحقق اهداف نهضت و قیام یاری نکردند؛ اما حضرت به گونه‌ای عمل کرد تا حتی آنان که مخالف حرکت آن بزرگوار بودند؛ آن حضرت را بر راه و روشش مُحِق بدانند و حداقل در اندیشه و گفتار، بنی‌امیه را محکوم کنند. به همین خاطر همه کسانی که بر علیه بنی‌امیه قیام کردند؛ خون‌خواهی آن حضرت را هدف قیام خود اعلام می‌کردند.

 

  1. جلوگیری از سوء برداشت‌ها

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با وصیت تاریخی خود، از هر سوء برداشت و سوء استفاده احتمالی جلوگیری می‌کند تا دشمنان نتوانند حرکت الهی آن بزرگوار را تحریف نمایند. آن بزرگوار قیام و نهضت خود را از هر انگیزه غیر خدایی بری دانسته و تصریح می‌کند: وَاَنَّى لَمْ اَخْرُجْ اَشِرا وَلا بَطِراً وَلا مُفْسِداً وَلا ظالِماً؛ من برای سرکشى و تکبر و فساد و ظلم قیام نکردم.

 

  1. پیش‌بینی آینده

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با وصیت تاریخی خود، با پیش بینی آینده، از خباثت بنی‌امیه پرده برمی‌دارد و اتهام خارجی خوانده آن بزرگوار، خاصه در مسیر کاروان اسیران در کوفه و شام را از حرکت و قیام خود دور می‌کند و با وصیت الهی خود، توطئه پلیدان را خنثی می‌کند.

 

  1. پیروزی خون را بر شمشیر

حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام با وصیت تاریخی خود، زمینه تأثیر رسالت پیام رسانان نهضت را فراهم کرده و به کمک آنان می‌آید. آنگاه که امام­سجاد عَلَیهِ السَّلام و زینب­کبری سَلامُ الله عَلَیْها بناست، نهضت عاشورا را ماندگار و اثرگذار نمایند و پیام کربلا را برای نسل‌های آینده برسانند؛ این وصیت کارگشا است. برای پیروزی خون بر شمشیر، وصیت و پیام مکمل یکدیگرند. امروز هیچ کس در حقانیت و پیروزی حرکت حضرت أَبا عَبدِاللهِ الحُسَين عَلَيهِ السَّلام و خباثت و شکست بنی‌امیه شک ندارد، که زمینه آن، توسط وصیت محقق شده است.


[1] – مقتل الحسین(ع)، انوار الهدی، ج1، ص273.

[2] – المقنعه، کنگره جهانی شیخ مفید، ج1، ص666.

[3] – همان

[4] – غلامحسین سجادزاده

[5] – بحار الانوار، ط دار الاحیاءالتراث، ج74، ص69.

[6] – مکارم الاخلاق، الأعلمی، ج1، ص458.

[7] – نهج البلاغه/ خطبه 149.

نوشته های مشابه

← نوشته قبلی

نوشته بعدی →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *