بخش پانزدهم بازخوانی قیام عاشورا: پذیرایی از لشکر حر

یکی از سپاهیان حر به نام علی بن طعان محاربی می‌گوید: من در اثر تشنگی و خستگی شدید پس از همه سربازان و پشت سر سپاهیان توانستم به منطقه‌ی شراف و محل اردوگاه سپاه وارد شوم، در آن هنگام چون همه‌ی یاران حسین سرگرم سیراب نمودن لشکریان بودند، کسی به من توجه نکرد، در این موقع مرد خوش رو و خوش خویی که از کنار خیمه‌ها متوجه من گردیده بود و بعد من فهمیدم که آن بزرگوار حضرت امام حسین عَلَیهِ‌السَّلام است؛ به یاریم شتافت و در حالی که مشک آبی با خود حمل می‌کرد؛ خود را به من رسانید.


حضرت امام حسین عَلَیهِ‌السَّلام پس از ورود به منزل شراف دستور داد جوانان پیش از طلوع صبح به سوی فرات رفته و بیش از حد معمول و مورد نیاز آب برای خیمه‌ها حمل نمایند. قبل از ظهر همین روز و در میان گرمای شدید حر بن یزید در رأس هزار نیرو مسلح وارد این سرزمین گردید و چون حضرت امام حسین عَلَیهِ‌السَّلام شدت عطش و تشنگی توأم با خستگی و سنگینی سلاح و گرد و غبار راه را در سپاهیان حرّ مشاهده نمود، به یاران خویش دستور داد تا آنان را به همراه مرکب‌هایشان سیراب نمایند و بر مرکب‌هایشان آب بپاشند.

 

یاران آن حضرت امام حسین عَلَیهِ‌السَّلام طبق دستور حضرت وی عمل نموده از یک طرف افراد را سیراب می کردند و از طرف دیگر جلوی مرکب‌هایشان می گذاشتند و از طرف دیگر به یال و کاکل و پاهای آنها آب می‌پاشیدند.

 

یکی از لشکر حر به نام علی بن طعان محاربی می‌گوید: من در اثر تشنگی و خستگی شدید پس از همه سربازان و پشت سر لشکریان توانستم به منطقه شراف و محل اردوگاه سپاه وارد شوم، در آن هنگام چون همه یاران حسین سرگرم سیراب نمودن لشکریان بودند، کسی به من توجه نکرد، در این موقع مرد خوش رو و خوش خویی که از کنار خیمه‌ها متوجه من گردیده بود و بعد من فهمیدم که آن بزرگوار حضرت امام حسین عَلَیهِ‌السَّلام است؛ به یاریم شتافت و در حالی که مشک آبی با خود حمل می‌کرد؛ خود را به من رسانید.

 

وقتی حضرت امام حسین عَلَیهِ‌السَّلام به من رسید فرمود: اَنِخِ الّراوِیة؛ شترت را بخوابان، و من که با لغت حجاز آشنایی نداشتم؛ منظور آن بزرگوار را نفهمیدم و حضرت به زبان عراقی فرمود: اَنِخِ الْجَمَلَ؛ شتر را بخوابان، و من مرکب را خواباندم و مشغول خوردن آب گردیدم ولی در اثر تشنگی شدید و دست پاچگی، آب به سر و صورتم می ریخت و نمی‌توانستم به راحتی آب بخورم. در این هنگام آن بزرگوار فرمود: اِخْنِثِ السِّقاءَ؛ مشک را فشار بده، و من باز هم منظور حضرت را نفهمیدم. آن‌گاه حضرت امام حسین عَلَیهِ‌السَّلام با یک دست دهانه ی مشک را به دست گرفت و با دست دیگر آن را فشار داد تا من به راحتی آب بنوشم و بدون زحمت سیراب شوم.

بازخوانی قیام عاشورا با بررسی سخنان حضرت امام حسین عَلَیهِ‌السَّلام

بخش پانزدهم: پذیرایی از لشکر حر

 

کرامت و بزرگواری

پذیرایی لشکر حر توسط حضرت امام حسین عَلَیهِ‌السَّلام از کرامت و بزرگواری آن حضرت حکایت دارد همان گونه که این کرامت و بزرگواری در طول حرکت و در تمامی اقدامات قیام به وضوح روشن و واضح است. اگر حضرت امام حسین عَلَیهِ‌السَّلام تن به بیعت با یزید ملعون نمی‌دهد، و اگر برای خروج از مدینه‌ی منوره از بیراهه نمی‌رود و اگر برای حفظ حرمت کعبه در پناه مکه نمی‌ماند و اگر در ابتدای مواجهه با لشکر حر فرمان جنگ نمی‌دهد و اگر در روز عاشورا شروع کننده جنگ نمی‌شود؛ همه بخاطر کرامت و بزرگوار حضرت است.

 

شعارهای کرامت و بزرگواری

تمام شعارهای حضرت امام حسین عَلَیهِ‌السَّلام برگرفته از کرامت و بزرگواری است. آن جایی که می‌فرماید: مَوْتٌ فِی عِزٍّ خَیرٌ مِنْ حَیاةٍ فِی ذُلٍّ؛ مردن با عزت از زندگی‏ با ذلت بهتر است. یا آن جایی که می‌فرماید: اَلْمَوْتُ خَیرٌ مِنْ رُكُوبِ الْعَارِ؛ مرگ از تحمل کردن ننگ بهتر است. یا آن جایی که می‌فرماید: هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ؛ محال است تَن به ذلّت دهیم. یا آن جایی که می‌فرماید: إِنّی لاَ اَرَی المَوْتَ إِلاّ سَعادةً وَ لاَ الحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلاّ بَرَماً؛ به تحقیق من مرگ را جز سعادت و زندگی در کنار ستمگران را جز عار و ننگ نمی‌بینم. همه‌ی این شعارها حکایت از کرامت و بزرگواری آن بزرگوار دارد.

 

 

دین کرامت و بزرگواری

دین مبین اسلام دین کرامت و بزرگواری است. تمام دستورات دین بر اساس کرامت و بزرگواری است. کرامت و بزرگواری از ایمان و اعتقاد سرچشمه می‌گیرد. بر این اساس خداوند تبارک و تعالی در آیه‌ی 8 سوره منافقون می‌فرماید: وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ؛ عزت مخصوص خدا و رسول و مؤمنان است؛ ولی منافقان نمی‌دانند. چون ایمان به خدا است که انسان را کریم و بزرگوار می‌کند.

 

کرامت و بزرگواری زیر بنای گفتار و رفتار

کرامت و بزرگواری زیر بنای گفتار و رفتار انسان‌ها است. در سایه‌ی کرامت و بزرگواری است که انسان دارای رفتار پسندیده و گفتار شایسته می‌شود و همه‌ی بدبختی‌های بشر به خاطر نداشتن خوی کرامت و بزرگواری است. کرامت و بزرگواری برگرفته از ایمان است که جلوی انسان را می‌گیرد که دست به هر کاری نزند. کسی که از کرامت و بزرگواری برخوردار نباشد دست به هر کاری می‌زند. کار زشت و ناپسند از کسانی سر می‌زند که از کرامت و بزرگواری به دورند. بر این اساس حضرت امام هادی عَلَیهِ‌السَّلام می‌فرماید: مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ، هرگز از شر آدم‌های پست خود را در امان مدار که دست به هر کاری می‌زنند.

 

 

خباثت و پستی

گر چه پذیرایی حضرت امام حسین عَلَیهِ‌السَّلام از لشکر حر، حکایت از کرامت و بزرگواری آن حضرت دارد؛ اما در مقابل خباثت و پستی یزیدیان در صحنه‌ی دلخراش کربلا را نمایان ساخت آن‌گاه که آب را بر روی خاندان عصمت و طهارت بستند و با آن که حضرت با کرامت و بزرگواری، در آن صحرای سوزان با آب از آنان پذیرایی نمود اما آنان با خباثت تمام، آن پذیرایی را با بستن آب تلافی کردند.

 

از آب هم مضايقه کردند کوفيان

خوش داشتند حرمت ميهمان کربلا

 

بودند ديو و دد همه سيراب می مکيد

خاتم ز قهط آب سليمان کربلا

 

زان تشنگان هنوز به عيوق می‌رسد

فرياد العطش ز بيابان کربلا

نوشته های مشابه

← نوشته قبلی

نوشته بعدی →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *