یکی از این دوگانگیهای کاذب و یکی از تقابلهای دروغین که جزء برنامههای شیطانی استکبار بوده و هست؛ تقابل بین “حوزه و دانشگاه” است اما انقلاب اسلامی بین این دو نهاد مقدس پیوند زد
و آنگاه که سنگفرشهای دانشگاه تهران توسط گروهک منحرف فرقان به خون پاک و مطهر یکی از عالمان وارسته حوزه، رنگین شد و مجتهد فرزانه و دانشمند نواندیش حضرت آیة الله دکتر محمد مفتح به شهادت رسید؛ این پیوند مستحکمتر شد.
27 آذر روز شهادت آيت الله دكتر محمد مفتح و روز “وحدت حوزه و دانشگاه” است
مقدمه
یکی از توطئههای اصلی استعمار و نظام سلطه الغای تقابلها، دوگانگیها، جداسازیها و دوقطبیسازیهای کاذب و دروغین است.
تقابل و دوقطبیسازیهای دروغین را نظام سلطه برای تسلط بر ملتها، برای چپاول سرمایههای مادی و معنوی کشورها و برای فروپاشی نظامهای مبتنی بر دین از جمله ایران اسلامی؛ الغا میکند.
تقابل و دوقطبیسازیهای دروغین
تقابلهای دروغینی که نظام سلطه آن را الغا میکند عبارت است از:
تقابل دین و دنیا، تقابل دین و سیاست، تقابل دین و حکومت، تقابل دین و ملیت، تقابل ملیت و امت اسلامی، تقابل دین و پیشرفت، تقابل دین و تمدن، تقابل دین و دانش، تقابل دین و قانون، تقابل دین و روشنفکری، تقابل دین و شادی، تقابل دین و آرامش، تقابل دین و سلامت، تقابل دین و منافع، تقابل منافع و مقاومت و تقابل حوزه و دانشگاه.
البته تقابلهای راستین هم وجود دارد اما نه از نوعی که نظام سلطه آن را الغا میکند بلکه تقابل بین دین و نظام سلطه، تقابل دین و سلطهگری، تقابل دین و سلطهپذیری، تقابل دین و استعمار، تقابل دین و فساد، تقابل دین و تجاوز و تقابل دین و بیعدالتی است.
وحدت حوزه و دانشگاه
یکی از این دوگانگیهای کاذب، تقابل و جدائیهای دروغین؛ بین دو نهاد حوزه و دانشگاه است که جزء برنامههای شیطانی بوده و هست، اما انقلاب اسلامی بین این دو نهاد مقدس پیوند زد و آنگاه که سنگفرشهای دانشگاه تهران توسط گروهک منحرف فرقان به خون پاک و مطهر یکی از عالمان وارسته حوزه، رنگین شد و مجتهد فرزانه و دانشمند نواندیش حضرت آیة الله دکتر محمد مفتح به شهادت رسید؛ این پیوند مستحکمتر شد.
شهادت آیة الله دکتر محمد مفتح که ریاست دانشکده الهیات را به عهده داشت و زندگی پربارش در خدمت تربیت نسلهای انقلابی، در حوزه و دانشگاه بود؛ زمینهی برجسته شدن یک آرمان بزرگ و تاریخساز بنام “وحدت حوزه و دانشگاه” را فراهم نمود.
“وحدت حوزه و دانشگاه” افق جدیدی بود که توسط امام راحل گشوده شد و مقام معظم رهبری، هدایت آن را بعهده گرفت.
شهید مفتح در عرصه “وحدت حوزه و دانشگاه” تنها نبود بلکه عالمان وارسته و بزرگی چون شهیدان والامقام؛ مطهری، بهشتی و باهنر از سلسله جنبانان این وحدت ارزشمند بودند.
“وحدت حوزه و دانشگاه” یکی از عوامل بسیار مهم پیروزی انقلاب اسلامی بوده و امروز حفظ و بقای انقلاب اسلامی در گرو همان وحدت است، زیرا وحدت حوزه و دانشگاه تأمین کننده زندگی شرافتمند و سعادتمند ملت مسلمان ایران است چرا که این دو نهاد انسان ساز و جامعه ساز؛ با ارتباط متقابل، مکمل یکدیگرند؛ حوزه جهتگیری زندگی را تصحیح و درست میکند و دانشگاه حرکات زندگی را تسهیل و آسان میسازد.
حوزه آموزههای دینی را در قلمرو وسیع زندگی بشر با زبان مناسب و رسا تبیین میکند و دانشگاه کمیت و کیفیت اداره بهتر زندگی مردم را بر عهده دارد، و اگر هر دوی این نهاد صحیح فعالیت داشته باشند؛ هم دین مردم و هم دنیای مردم آباد خواهد شد.
به راستی کدام نهادی بیشتر از حوزه و دانشگاه، متکفل تربیت و تامین جوان مؤمن، انقلابی، مستعد و کارآمد است؟
از ابتدای انقلاب اسلامی در مسیر “وحدت حوزه و دانشگاه” راهی افتخار آمیز طی شده است اما تا رسیدن به هدف مطلوب، فاصله زیاد است که باید در گام دوم انقلاب اسلامی پیموده شود. آنچه را رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم آن را ماموریت هفتگانه خواندند و آن را لازمه رسیدن به تمدن نوین اسلامی دانستند از ” علم و پژوهش” تا ” معنویت واخلاق”، از ” اقتصاد مقاومتی” تا ” عدالت و مبارزه با فساد”، از “استقلال وآزادی” تا “عزت ملی” و از “روابط خارجی” تا “مرزبندی با دشمن” توسط تحکیم وحدت بین حوزه و دانشگاه محقق میشود.
به امید روزی که حوزه و دانشگاه با وحدت و هماهنگی در تأمین زندگی شرافتمند و سعادتمند ملت مسلمان ایران در تراز انقلاب اسلامی سهیم باشند و همدیگر را یاری کنند.
دیدگاهتان را بنویسید