وظیفه مسلمانان در برابر پیامبر گرامی اسلام

مسلمانان در برابر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، وظائف گوناگون و خطیر دارند. این وظائف به گونه‌ای است که هر یک بر دیگری مترتب است، به این معنا که اگر وظیفه اوّل به خوبی و به درستی انجام شود؛ وظیفه بعدی به خوبی و به درستی انجام می‌شود و به تعبیر بهتر، انجام صحیح هر وظیفه‌ای به صحیح عمل شدن وظیفه قبلی بستگی دارد.


مقدمه

  1. ارتباط وظائف با یکدیگر

مسلمانان در برابر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، وظائف گوناگون و خطیر دارند. این وظائف به گونه‌ای است که هر یک بر دیگری مترتب است، به این معنا که اگر وظیفه اوّل به خوبی و به درستی انجام شود؛ وظیفه بعدی به خوبی و به درستی انجام می‌شود و به تعبیر بهتر، انجام صحیح هر وظیفه‌ای به صحیح عمل شدن وظیفه قبلی بستگی دارد.

 

با این بیان، اگر شناخت و معرفت به درستی انجام شود؛ آن شناخت، ایمان آور خواهد بود و ایمان واقعی اگر حاصل شود؛ آن ایمان، اطاعت و پیروی را به همراه خواهد داشت. همان گونه که پیروی کامل و دقیق، و اطاعت بهنگام و صحیح به نوع شناخت و معرفت بستگی دارد، هر چه شناخت و معرفت کامل‌تر، ایمان قوی‌تر و پیروی بیشتر و دقیق‌تر خواهد بود.

 

و اگر می‌بینیم برخی در بعضی از وظائف لنگ می‌زنند به این خاطر است که شناخت و معرفت آنان ناقص، و ایمان و اعتقاد آنان ضعیف است و الّا دلیل ندارد کسی که نماز می‌خواند؛ واجب مالی خود را نپردازد یا کسی که روزه می‌گیرد؛ به جهاد نرود یا کسی که اصرار بر زیارت ائمه دارد؛ فریضه واجب حج او ترک شود یا با قرآن بیگانه باشد.

 

و اگر در مسلمانی بعضی تناقض‌های رفتاری می‌بینیم یعنی در مجلس عزای حسینی خادم و در عروسی رقاص است یا هم مداحی گوش می‌دهد هم ترانه می‌خواند یا اهل عزاداری است اما به نماز بی‌توجه است یا با مناجات با حضرت حق بیگانه است یا با مال خمس نداده برای امام حسین نذری می‌دهد یا بجای خمس دادن، خیرات می‌دهد یا بجای حج زیارت می‌رود و یا با گردن‌بند طلا سینه می‌زند و صدها تناقض‌های رفتاری دیگر؛ همه به این خاطر است اینان در شناخت و معرفت و در ایمان و اعتقاد ضعیف هستند.

 

  1. منظرها و جنبه‌های دیگر

حقوق پیامبر گرامی اسلام

وظائف مسلمانان نسبت به پیامبر گرامی اسلام را می‌توان از منظر و جنبه‌ حقوقی هم مورد بررسی قرار داد به این معنا که تمامی وظائف مسلمانان نسبت به پیامبر گرامی اسلام به نوعی «حقوق پیامبر گرامی اسلام بر مسلمانان» به حساب می‌آید و اگر می‌بینیم بعضی از رفتارها مسلمانان تناسبی با دین ندارد به یقین در همان زمینه حقوق پیامبر گرامی اسلام را ضایع کرده‌اند.

 

پیوند مسلمانان با پیامبر گرامی اسلام

وظائف مسلمانان نسبت به پیامبر گرامی اسلام را می‌توان از منظر و جنبه‌ پیوندی و ارتباطی با پیامبر گرامی اسلام هم مورد بررسی قرار داد به این معنا که تمامی وظائف مسلمانان نسبت به پیامبر گرامی اسلام، به نوعی «پیوند مسلمانان با پیامبر گرامی اسلام» به حساب می‌آید. پیوند علمی، ایمانی، اعتقادی، عاطفی، تبلیغی، ظاهری، مالی، اخلاقی و دفاعی مسلمانان با پیامبر گرامی اسلام؛ یک مسلمان را در تمام زمینه‌ها متعهد و مسئولیت پذیر می‌کند و اگر می‌بینیم بعضی از رفتارها مسلمانان تناسبی با دین ندارد به این خاطر است که ایشان در آن زمینه با پیامبر گرامی اسلام ارتباط ندارد و پیوندی برقرار نکرده است. و الّا دلیل ندارد مسلمانی که به نماز و روزه مقید است در دیگر واجبات دین لنگ بزند و کوتاهی کند.

 

ویژگی اصحاب پیامبر گرامی اسلام

وظائف مسلمانان نسبت به پیامبر گرامی اسلام را می‌توان از منظر و جنبه‌ ویژگی اصحاب پیامبر گرامی اسلام هم مورد بررسی قرار داد به این معنا که تمامی وظائف مسلمانان نسبت به پیامبر گرامی اسلام، به نوعی «ویژگی اصحاب پیامبر گرامی اسلام» به حساب می‌آید و اگر در مسلمانی بعضی تناقض‌های رفتاری می‌بینیم همه به این خاطر است ایشان در آن زمینه، ویژگی لازم را کسب نکرده است.

 

  1. گستره موضوع

موضوع وظائف، یا حقوق، یا پیوند و یا ویژگی؛ منحصر به پیامبر گرامی اسلام  نیست بلکه شامل همه ائمه اطهار علیهم السلام و همچنین اسلام می‌شود به این گونه که می‌توان گفت: وظائف مسلمانان نسبت به ائمه اطهار یا وظائف مسلمانان نسبت به اسلام یا ویژگی یاران و اصحاب ائمه اطهار یا ویژگی مسلمانان واقعی مطرح گردد.

 

  1. عناوین اصلی

موضوع وظائف، یا حقوق، یا پیوند و یا ویژگی را می‌توان در عناوینی مانند: شناخت و معرفت، اعتقاد و ایمان، اطاعت و پیروی، ولایت پذیری، تبلیغ و ترویج، بیان فضائل، دفاع مالی، ادای واجبات مالی، دفاع جانی، الگوگیری، ارتباط عاطفی، محبّت و مودّت، تمسک و توسل، زیارت جستجو کرد.

 

وظیفه، ویژگی، پیوند و حقوق

 

اوّل: شناخت  

اوّلین وظیفه مسلمانان و اوّلین ویژگی یاران و اوّلین حقوق پیامبر گرامی اسلام و اوّلین پیوند با رسول خدا، شناخت و معرفت پیامبر گرامی اسلام است. منظور از شناخت، اطلاعات شناسنامه‌ای نیست مانند سال تولد، مدت عمر، مدت رسالت، زمان ارتحال یا شهادت، محل دفن، تعداد فرزندان، نام همسر و فرزند و…، این گونه اطلاعات، شناخت نیست بلکه یک نوع آشنائی و اطلاع است. هر دانش و اطلاعاتی را شناحت نمی‌گویند، آن چه به عنوان معلومات در ذهن انباشته می‌شود شناخت نیست، و اگر صرف دانش و معلومات ملاک باشد، کتاب و کتابخانه که انباشته‌ای از اطلاعات است باید صاحب اثر می‌شد. شناخت و معرفت به دانش تنها متکی نیست، زیاد دانستن معرفت نمی‌آورد و الّا با یک پاسخ، اعرابی خرج فقیهاً نمی‌شود.

 

منظور از شناخت پیامبر گرامی اسلام، معرفت نسبت به شخصیت پیامبر گرامی اسلام و معرفت نسبت به نوع رفتار، کردار و سجایای اخلاقی آن بزرگوار است. منظور از شناخت، معرفتی است که انسان را به بصیرت لازم برساند. شناختِ معرفتی، همان شناخت واقعی است که برای زندگی شرافت مندانه به آن نیاز است. شناختی که قدرت تشخیص راه از بیراهه، سره از ناسره، حق از باطل را به انسان عنایت می‌کند. شناختی که درک صحیح و درایت عمیق می‌دهد و هر گونه شک و شبهه‌ای را می‌زداید، و برای هر سؤالی، پاسخ در شأن دین در اختیار می‌گذارد.

 

ضروری‌ترین موضوع در رابطه با پیامبر گرامی اسلام یا ائمه اطهار یا دین مبین اسلام و حتی قرآن کریم، شناخت است. درک عظمت اسلام و ایمان واقعی به آن و پیروی شایسته از رهبران دینی، به شناخت و معرفت صحیح از دین و رهبران دینی بستگی دارد که باید میلی‌متری مورد مطالعه قرار گیرد

 

شناخت و معرفت از آن جهت لازم و ضروری است که انسان در زندگی روزمره خود، ناگزیر از انتخاب است و برای انتخاب صحیح راه زندگی، به شناخت نیاز دارد و از آن جهت که دارای امتیاز اراده و اختیار و قدرت انتخاب است؛ مورد امتحان و آزمایش قرار می‌گیرد و لازم است نسبت به مواد امتحان، شناخت داشته باشد.

 

شناخت و معرفت از آن جهت لازم و ضروری است که انسان نسبت به حقیقت چیزی تا شناخت و معرفت پیدا نکند؛ ایمان واقعی به آن چیز برای او حاصل نشود و عمل صحیح به دستورات آن برای او امکان پذیر نگردد.

 

شناخت و معرفت از آن جهت لازم و ضروری است که مقدمه ایمان و اعتقاد و زمینه ساز اطاعت و پیروی است، تا انسان نسبت به حقیقت دین شناخت پیدا نکند؛ نمی‌تواند اعتقاد صحیح و اطاعت شایسته داشته باشد و تا انسان نسبت به شایستگی رهبران دینی، شناخت و معرفت پیدا نکند؛ نمی‌تواند از دستورات آنان پیروی کند. چرا که پیروی، فرع شناخت است و هر چه این شناخت عمیق‌تر، کامل‌تر و دقیق‌تر باشد؛ اعتقاد و پیروی اصولی‌تر، آسان‌تر و کارسازتر است. شناخت ناقص نمی‌تواند پیروی و اطاعت صحیح و کامل را همراه داشته باشد.

 

بر این اساس خداوند تبارک و تعالی دعوت را در قرآن کریم بر پایه بصیرت قرار داده است و می‌فرماید: قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنْ اتَّبَعَنِی[1]؛ بگو: روش من و پیروانم این است که با بینایی و بصیرت به خدا دعوت کنیم.

 

ابزار شناخت موهبتی است که خداوند تبارک و تعالی به انسان ارزانی کرده است: إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًا؛[2] ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم و او را مى‌‏آزماییم، بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم.

 

خداوند تبارک و تعالی زمینه شناخت و معرفت را فراهم نموده است و می‌فرماید: قَدْ جَاءَکمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِی فَعَلَیهَا وَمَا أَنَا عَلَیکمْ بِحَفِیظٍ[3]؛ از سوى پروردگار براى شما نشانه‌هاى روشن آورد، هر كه از روى بصیرت مى‌نگرد به سود اوست و هر كه چشم بصیرت برهم نهد به زیان اوست. و من نگهدارنده شما نیستم.

 

اسلام همواره متدینین را به بصیرت و آگاهی دعوت کرده و طلایه داران دین را ملزم به بصیرت نموده است، تا آن جا که حضرت امیر در نهج البلاغه می فرماید: وَلاَ یحْمِلُ هذَا الْعَلَمَ إِلاَّ أَهْلُ الْبَصَرِ والصَّبْرِ وَالْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ؛ و این پرچم را به دوش نمى‏كشد مگر اهل بصیرت و استقامت و داناى به مواضع حق باشد[4].

 

همان هائی که علی عَلَیهِ السَّلام بعد از معرفی، آرزوی دیدارشان را دارد: هَجَمَ بِهِمُ اَلْعِلْمُ عَلَی حَقِیقَةِ اَلْبَصِیرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ اَلْیقِینِ … آهِ آهِ شَوْقاً إِلَی رُؤْیتِهِمْ؛ علم و حقیقت و بصیرت به آنان روى آورده و روح یقین را یافته‌اند. آه، آه، چه آرزومند دیدارشان هستم[5].

 

ممکن نیست کسی داعیه دین داری یا دعوت به دین یا مبارزه در راه دین داشته باشد و بتواند بدون بصیرت پیش ببرد! مگر آن که ضررش بیش از نفعش باشد. در نهج البلاغه حضرت امیر عَلَیهِ السَّلام به این حقیقت اشاره کرده و می‌فرمایید هرگونه حیرت و گمراهی بخاطر نشناختن حق است. هنگامی که حارث بن حوط نزد آن بزرگوار آمد و اظهار داشت آیا می‌پندارى كه من اصحاب جمل را گمراه مى پندارم؟ و حضرت در جواب او فرمود: یا حَارِثُ، إِنَّک نَظَرْتَ تَحْتَک وَلَمْ تَنْظُرْ فَوْقَک فَحِرْتَ. إِنَّک لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَن ْأَتَاهُ، وَلَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ؛ اى حارث، تو به پایین نگریسته‌اى نه به بالا، از این رو حیران و سرگردان مانده‌اى. تو حق را نشناختى كه اهل حق را بشناسى و باطل را نشناختى تا اهل باطل را بشناسى! [6].

 

ضرورت معرفت و شناخت رهبران دینی به حدی است که انسان را از زندگی جاهلی و مرگ در زمان جاهلیت نجات می دهد. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه می‌فرماید: مَن ماتَ ولم یعرِف إمامَ زَمانِهِ، ماتَ میتَةَ الجاهِلِیةٍ؛ هر كه بمیرد و امام خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلى مرده است[7].

 

معرفت و شناخت سبب هدایت و فقدان آن سبب گمراهی می‌شود بر همین اساس در دعای آخر الزمان می‌خوانیم: اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَک فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَک لَمْ أَعْرِفْ نَبِیک، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَک فَإِنَّک‏ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَک لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَک، اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَک فَإِنَّک إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی؛ خدایا خود را به من بشناسان، زیرا اگر خود را به من نشناسانی فرستاده‌ات را نشناخته‌ام، خدایا فرستاده‌ات را به من بشناسان، زیرا اگر فرستاده‌ات را به من نشناسانی حجّتت را نشناخته‌ام، خدایا حجّتت را به من بشناسان، زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‌شوم[8].

 

بعضی ویژگی‌ها و صفات پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار که باید نسبت به آن معرفت پیدا کرد و از مجموعه معارف اسلامی به دست می‌آید، عبارت است از: مظهر اسماء الله، مظهر صفات الهی، تجلی صفات جلال الهی، تجلی جمال الهی، واسطه فیض الهی، منشأ هستی، انجام هستی، آموزگاران هستی، سر سلسله تسبیح و تقدیس کنندگان خداوند، سر سلسله عبادت کنندگان خداوند، مدار حق و حقیقت، سرمنشأ خوبی‌ها، پاکی‌ها و فضیلت‌ها و هزاران صفات ارزنده دیگر که عمده آن در زیارت جامع کبیره که یکی از بهترین منابع شناخت پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام جستجو کرد.

 

دوّم: ایمان و اعتقاد 

دوّمین وظیفه مسلمانان و دوّمین ویژگی یاران و دوّمین حقوق پیامبر گرامی اسلام و دوّمین پیوند با رسول خدا، ایمان و اعتقاد است.  آن چه با مطالعه و تحقیق فرا گرفتیم، آن را تصدیق کنیم و باور نماییم، یعنی آن چه عقل با ادراکات بدست آروده است به قلب برسانیم و علم خود را به ایمان و باور تبدیل نماییم.

 

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می‌فرماید: فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حرمتش را نگاه داشتند و او را عزیز شمردند و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آن گروه به حقیقت رستگارانند[9].

 

مشکل عصر ما همین است که بعضی خیال می کنند که علم کافی است. اگر ما عدالت و اخلاق را بشناسیم و به آن آگاه باشیم کافی است، در حالی که علم منفک از ایمان نه تنها برای اخلاق و عدالت مفید نیست بلکه مضر هم هست. سنائی شاعر نامی پارسی:

چو دزدی با چراغ آید

گزیده تر برد کالا

 

معصیت کردن یا نکردن ظلم کردن یا نکردن، دائر مدار علم داشتن یا نداشتن نیست بلکه دائر مدار ایمان و بی‌ایمانی است. بشر به همان اندازه به عدالت پایبند است که به خدا معتقد است به همان اندازه به اخلاق پایبند است که بخدا ایمان دارد.

 

سوّم: اطاعت و پیروی 

سوّمین وظیفه مسلمانان و سوّمین ویژگی یاران و سوّمین حقوق پیامبر گرامی اسلام و سوّمین پیوند با رسول خدا، اطاعت و پیروی است.

 

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم یکی از وظائف مؤمنان را اطاعت از رهبران دینی معرفی کرده و می‌فرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ؛ اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، از خدا اطاعت كنید و از رسول و اولوالامر خویش فرمان برید[10].

 

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم اطاعت و پیروی را واجب کرده و در باره ثمره اطاعت و پیروی می‌فرماید: وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ؛ هر كس از خدا و پیامبرش فرمان برد، او را به بهشت‌هایى كه در آن نهرها جارى است درآورد و همواره در آنجا جاودانه خواهد بود و این كامیابى بزرگى است[11].

 

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم حرمت مخالفت را گوش‌زد کرده و در باره سرانجام نافرمانی می‌فرماید: وَمَنْ یعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیتَعَدَّ حُدُودَهُ یدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِیهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِینٌ؛ و هر كس از خدا و پیامبر او نافرمانى كند و از حدود مقرر او تجاوز نماید، وى را در آتشى درآورد كه همواره در آن ماندگار خواهد بود و براى او عذابى خفت‌آور است[12].

 

با اینکه فرمانش میان اصحاب بی‌درنگ اجرا می‌شد و آنها مکرر می‌گفتند چون به تو ایمان قاطع داریم ، اگر فرمان دهی که خود را در دریا غرق کنیم‌ و یا در آتش بیفکنیم می‌کنیم ، او هرگز به روش مستبدان رفتار نمی‌کرد در کارهایی که از طرف خدا دستور نرسیده بود ، با اصحاب مشورت می‌کرد و نظر آنها را محترم می‌شمرد و از این راه به آنها شخصیت می‌داد در بدر مساله‌ اقدام به جنگ ، همچنین تعیین محل اردوگاه و نحوه رفتار با اسرای جنگی را به شور گذاشت  در احد نیز راجع به اینکه شهر مدینه را اردوگاه قرار دهند و یا اردو را به خارج ببرند ، به مشورت پرداخت در احزاب و در تبوک نیز با اصحاب‌ به شور پرداخت

 

اطاعت باید مستمر، فراگیر و طبق دستور باشد. حال اگر کسی هرگاه بخواهد پیروی کند و هرگاه نخواهد نافرمانی کند یا در بعضی امور پیروی نماید و در بعضی از امور نافرمانی نماید و یا در پیروی و اطاعت سلیقه خود را نقش دهد؛ این شخص در اطاعت و پیروی لنگ می‌زند و مؤمن واقعی نیست و در حقیقت او از هوای نفس خود پیروی می‌نماید نه از دستورات دینی.

 

چهارم: تبلیغ و دعوت

چهارمین وظیفه مسلمانان و چهارمین ویژگی یاران و چهارمین حقوق پیامبر گرامی اسلام و چهارمین پیوند با رسول خدا، تبلیغ شخصیت پیامبر گرامی اسلام و دعوت به حقانیت آن بزرگوار است.

 

شخصیتی که خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم آن بزرگوار را با چهار خصوصیت بارز . کارساز معرفی می‌کند: لَقَد جاءَکُم رَسُولٌ مِن أَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَئوفٌ رَحیمٌ؛ همانا رسولی از خود شما برای هدایت شما آمد که فقر و پریشانی، رنج و مشقت، جهل و فلاکت شما بر او سخت و گران است، و بر هدایتِ و نجات شما بسیار مشتاق و علاقمند است، و نسبت به مؤمنان، رئوف مهربان است[13].

 

امروزه تبلیغات، نقش بسیار تعیین كننده‌اى در سرنوشت جوامع بشری دارد، از این رو است که می‌بینیم غول‌های رسانه‌ایی نظام سلطه، تمام قد با تبلیغات خود بر تحریف واقعیت‌های هستی پرداخته و از این طریق سرمایه‌های انسانی و طبیعی را چپاول کرده و به غارت می‌برد.

 

واقعیت دین آن گاه به بار مى‌نشیند كه حقانیت و شایستگی پیامبر گرامی اسلام به گوش بشر برسد و محاسن کلام آن بزرگوار تبیین گردد. حضرت امام رضا علیه السلام می‌فرماید: فَإِنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لَاتَّبَعونا؛ اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را بشناسند از ما تبعیت خواهند کرد[14].

 

بر اساس آموزه‌های قرآنی، خمیرمایه تبلیغ و دعوت باید حکیمانه و منطقی باشد و شیوه و روش آن باید موعظه گونه، زیبا و دلپذیر باشد و هنگامی که با انکار مواجه شد با مناظره و جدال احسن انجام شود.

 

قرآن کریم شیوه و روش تبلیغ را این گونه بیان می‌کند: ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ؛ با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن[15].

 

مبلّغ و دعوت کننده باید به ویژگی‌های از جمله: ناصح بودن: قولوا لِلنَّاسِ حُسناً[16]، شجاعت داشتن: الَّذینَ یُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ[17]، شرح صدر داشتن: رَبِّ اشرَح لی‏ صَدری[18]، گفتار با کردار هماهنگ بودن: لِمَ تَقولونَ ما لا تَفعَلونَ[19]، تواضع و فروتنی داشتن: وَ اخفِض جَناحَکَ[20] مجهز باشد تا تبلیغ و دعوت او اثر داشته باشد.

 

تبلیغ و دعوت باید به شیوه صحیح انجام شود. بهترین شیوه، شیوه تبلیع پیامبر گرامی اسلام است. شیوه‌ای که توانست مردم وحشى، پابرهنه خشن، متعصب و دور از تمدنِ شبه جزیره عربستان را متحول گرداند و از آنان انسان‌های ارزشمند، وارسته، عاشق و از خود گذشته بسازد و به مجاهدانی تبدیل کند که بتوانند با بزرگترین قدرت‌هاى زمان مقابله کنند و پیروز شوند.

پنجم: یاری و دفاع جانانه 

پنجمین وظیفه مسلمانان و پنجمین ویژگی یاران و پنجمین حقوق پیامبر گرامی اسلام و پنجمین پیوند با رسول خدا، یاری و دفاع جانانه از پیامبر گرامی اسلام است. خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم، رستگاری مؤمنان را در گرو یاری پیامبر گرامی اسلام قرار داده و می‌فرماید: فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حرمتش را نگاه داشتند و او را عزیز شمردند و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آن گروه به حقیقت رستگارانند[21].

 

بهترین دفاع را خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم از پیامبر گرامی اسلام کرده است. در قرآن کریم آیات بسیاری است که خداوند در برابر ملحدان و منکران از پیامبر گرامی اسلام دفاع کرده است.

 

آنگاه که پیامبر گرامی اسلام را دروغ گو خواندند، خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: أَمْ یقُولُونَ افْتَراهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ یهْتَدُونَ؛ بلکه کافران می‌گویند: محمّد قرآن را او از پیش خود آورده و به دروغ به خدا بسته است امّا قرآن به حقّ و راستی از جانب خدا فرستاده شده است تا گروهی را انذار کنی که پیش از تو هیچ انذار کننده‌ای برای آنان نیامده است، باشد که راه هدایت پیش گیرند[22].

 

و آنگاه که پیامبر گرامی اسلام را مجنون و دیوانه خواندند، خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: أَمْ یقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ؛ یا آنکه می‌گویند: محمّد مجنون و دیوانه است در حالی که چنین نیست، بلکه او دین حق را برای هدایت آنها آورده است و لیکن اکثر آنها از حق روگردان و متنفرند[23].

 

و آنگاه که آن حضرت را شاعر خواندند: وَ یقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ‌؛ و پیوسته می‌گفتند: آیا ما به خاطر شاعر دیوانه‌ای دست از خدایان خود برداریم؟! خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ؛ چنین نیست که آنها می‌پندارند بلکه پیامبر گرامی اسلام برای هدایت بشر، با برهان روشن حق آمد و و پیامبران پیشین را تصدیق کرده است[24].

 

و آنگاه که آن بزرگوار را دیوانه خواندند خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ[25]؛ و آنگاه که آن حضرت را ساحر خواندند: كَذَٰلِكَ مَا أَتَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ؛ این گونه است که هیچ پیامبری قبل از اینها بسوی قومی فرستاده نشد مگر اینکه گفتند: او ساحر است یا دیوانه! و خداوند تبارک و تعالی در همه این موارد از پیامبر گرامی اسلام دفاع کرده است[26].

 

جانانه‌ترین دفاع از پیامبر گرامی اسلام را خداوند تبارک و تعالی توسط حضرت امام علی علیه السلام در لیلة المبیت انجام داد و در فضیلت آن بزرگوار می‌فرماید: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ بعضی از مردم با ایمان و فداکار، (همچون علی علیه السلام در لیلة المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر گرامی اسلام) جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‌فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است[27].

 

باید دشمنی‌ها را شناخت و در برابر هجمه‌های ناجوان مردانه‌ی غول‌های رسانه‌ای‌ دشمن از حریم پیامبر گرامی اسلام دفاع کرد. همان گونه که حضرت امام خمینی رحمت الله علیه در برابر کتاب ‏آیات شیطانی ایستاد و حکم به ارتداد و قتل سلمان رشدی را صادر کرد[28].

 

ضروری‌ترین و ارزشمندترین دفاع، دفاع در شرائط بحرانی است. کسانی که در شرائط عادی مدافع هستند اما در شرائط بحرانی رودربایستی یا سکوت می‌کنند یا به تماشا می‌ایستند یا پا پس می‌کشند یا خود را بی‌طرف معرفی می‌کنند و می‌گویند: نه این، نه آن؛ اینان (که چه بسیارند) کسانی هستند که منافع خود را بر مصالح دین ترجیح می‌دهند و این به یقین از مشخصه‌های نفاق است.

 

ششم: الگو قرار دادن

ششمین وظیفه مسلمانان و ششمین ویژگی یاران و ششمین حقوق پیامبر گرامی اسلام و ششمین پیوند با رسول خدا، الگو قرار دادن پیامبر گرامی اسلام است. همه مسلمانان باید در تمام ابعاد زندگی خود، پیامبر گرامی اسلام را الگوی قرار دهند. خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم شرط ایمان به قیامت را الگو قرار دادن پیامبر گرامی اسلام می‌داند و می‌فرماید: لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یرْجُو اللَّهَ وَالْیوْمَ الْآخِرَ وَذَکرَ اللَّهَ کثِیرًا؛ مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند.

 

الگوگیری لازمه حیات بشری است و نقش تربیتی الگوها در رفتار و کردار انسان‌ها، انکار ناپذیر است، چرا که انسان موجودی اجتماعی است و ناگزیر از الگوگیری از دیگران است، تردیدی نیست که پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار به عنوان پاکترین و وارسته‌ترین مخلوقات، بهترین اسوه برای رسیدن بشر به رشد و تعالی به شمار می روند.

 

اما آن چه حقیقت دارد این است که ما مسلمانان با تمام ادعایی که داریم در بسیاری از رفتارها خلاف راه و روش پیامبر گرامی اسلام عمل می‌کنیم. چشم و هم چشمی‌ها، حسادت‌ها، تجمل گرای‌ها، خرافه پرستی‌ها، رفتارهای سلیقه‌ای، افراط و تفریط‌ها، و صدها رفتار خارج از شؤنات، حکایت از این سرپیچی دارد.

 

هفتم: تکریم پیامبر گرامی اسلام   

هفتمین وظیفه مسلمانان و هفتمین ویژگی یاران و هفتمین حقوق پیامبر گرامی اسلام و هفتمین پیوند با رسول خدا، تکریم پیامبر گرامی اسلام است. هر مسلمانی باید پیامبر گرامی اسلام را با زبان و بنان تکریم نماید. خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می‌فرماید: فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حرمتش را نگاه داشتند و او را عزیز شمردند و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آن گروه به حقیقت رستگارانند[29].

 

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم بالاترین تکریم‌ها را برای پیامبر گرامی اسلام دارد. خداوند با بیان عصمت زبان «ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوىٰ‌»، و عصمت قلب «مَا کذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ» و عصمت چشم «ما زاغَ الْبَصَرُ» آن بزرگوار را تکریم کرده است.

 

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم پیامبر گرامی اسلام به صفات ارزشمند خوانده و آن بزرگوار را به: «رَسُولَ اللَّهِ»، «خَاتَمَ النَّبِیینَ»، «مُبَشِّراً وَ نَذیراً»، «سِراجاً مُنیراً»، «رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ»، «إِنَّک لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ»، «وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ» و «النَّبِی أَوْلی‏ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»” متصف فرموده و تکریم کرده است.

 

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم از پیامبر گرامی اسلام با زیباترین تعاریف، بهترین تکریم‌ها را به عمل آورده است: گاه با نام «مُحَمَد»، «اَحْمَد»، «طٰهٰ » و «یٰس» و گاه با لقب «رَسُولُ اللّه»، «نَبِىُ اللّه»، «عَبدُالله»، «اَمین»، «نَذیر»، «بَشیر»، «خٰاتَمُ النَّبیین» و «رَحمَةٌ لِلعٰالَمین» و گاه با خطاب «یا أَیهَا النَّبِی»، «یا أَیهَا الرَّسُول»، «یا أَیهَا الْمُزَّمِّلُ» و «یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ» و گاه با زیباترین تعابیر: «خاتَمَ النَّبِیین»، «رَحْمَةً لِلْعالَمینَ»، «إِنَّک لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ»، «إِنَّک عَلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»، «مَا ینْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلا وَحْی یوحَى» و «یَا أَیهَا النَّبِىُّ إِنَّا أَرْسَلْناک شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً» پیامبر گرامی اسلام را ستوده و تکریم کرده است.

 

خداوند تبارک و تعالی گاه با قرار دادن نام پیامبر در کنار نام خود: «وَلِیکمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ»، «مَنْ یتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»، «یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»، «آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ و مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ» و گاه با نسبت دادن فعل واحد به خود و پیامبر: «مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُه»، «أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ»، «بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ» و «وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ» و گاه با انجام کاری برای رضایت پیامبر: «فَلَنُوَلِّینَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها و وَلَسَوْفَ یعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی» پیامبر گرامی اسلام را ستوده و تکریم کرده است.

 

خداوند تبارک و تعالی گاه با پرهیز پیروان از حرکات‌های بی‌ادبانه: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِی، وَلا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کجَهْرِ بَعْضِکمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُکمْ وَأَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ»، «إِنَّ الَّذِینَ یغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَئِک الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ» و «إِنَّ الَّذِینَ ینَادُونَک مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَکثَرُهُمْ لا یعْقِلُونَ» و گاه با وعده عذاب برای اذیت و آزار آن بزرگوار: «إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا» پیامبر گرامی اسلام را ستوده و تکریم کرده است.

 

خداوند تبارک و تعالی پیامبر گرامی اسلام را تکریم کرده و ملائکه خود را به تکریم آن بزرگوار واداشته و مؤمنان را بر تکریم حضرت ترغیب و تشوق نموده است آن جایی که می‌فرماید: اِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی ۚ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا؛ همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود و رحمت می فرستند. ای اهل ایمان شما هم با تعظیم و اجلال بر او درود فرستید و آن گونه که شایسته است، تسلیم او باشید[30].

 

هشتم: ارتباط عاطفی

هشتمین وظیفه مسلمانان و هشتمین ویژگی یاران و هشتمین حقوق پیامبر گرامی اسلام و هشتمین پیوند با رسول خدا، ارتباط عاطفی با پیامبر گرامی اسلام است. ارتباط عاطفی و محبت به پیامبر گرامی اسلام برای تربیت مسلمانان است.

 

از آن جایی که انسان موجودی اجتماعی است؛ ناگزیر از ارتباط با دیگران است و از آن جایی که انسان موجودی تاثیرپذیر است؛ ناگزیر از تأثیرپذیری است و محبت نسبت به دیگران زمینه این تأثیرپذیری را فراهم می‌کند. بیشترین تأثیر را انسان‌ها از کسانی می‌پذیرند که به آنها علاقمند شوند و دوستشان بدارند، چون به آنها علاقمند شده است، از آنها تأثیرپذیری دارد و اگر اسلام دستور به ارتباط عاطفی با رهبران دینی داده است برای این است که این تأثیرپذیری از کسانی باشد که مظاهر کمال در آنها وجود داشته باشد نه دیگران.

 

اگر خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم پاداش و مزد رسالت را محبت قرار داده است به همین منظور است که این تأثیرپذیری، نابجا خرج نشود: قُلْ لاَ أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی؛ بگو: من برای زحمات رسالتم هیچ پاداشی جز دوستی با اهل بیتم نمی‌خواهم‌[31].

 

علامه طباطبایی در شعرش محبت را بال پرواز انسان خاکی قرار داده و می‌فرماید:

من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه

ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد

 

محبت و دوستی انسان‌های وارسته و دارای کمالات، زمینه تأثیرپذیری از رفتار و کردار آنان را در انسان بوجود می‌آورد و در درازمدت انسان را به کمال لایق خود نزدیک می کند. دوست داشتن انسان‌های وارسته و خوب، دوستی و علاقه به خوبی‌ها را دنبال دارد و به عمل به خوبی‌ها، منتهی می‌شود. کما این که تنفر از آدم‌های فاسد و فاجر، تنفر از بدی‌ها و دوری از زشتی‌ها را دنبال دارد و به ترک بدی‌ها و زشتی‌ها، منتهی می‌شود.

 

نهم: ارتباط مالی

نهمین وظیفه مسلمانان و نهمین ویژگی یاران و نهمین حقوق پیامبر گرامی اسلام و نهمین پیوند با رسول خدا، ارتباط مالی با پیامبر گرامی اسلام است. منظور از ارتباط مالی، پرداخت واجبات مالی است و این به دو گونه است یکی واجباتی که دارای ساختار ترکیبی مالی و عبادی دارند مانند: حج و جهاد و واجباتی که فقط ساختار مالی دارند، مانند: خمس، زکات و انفاق.

 

ارتباط مالی و واجبات مالی از یک سو برای آزمون تسلیم پذیری مؤمنان است و از سوی دیگر برای پرداخت هزینه‌های نظام اسلامی است و از سوی سوم برای ریشه کن کردن فقر در جامعه اسلامی و از سوی چهارم برای تطهیر اموال است. خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می‌فرماید: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ از اموال آنها صدقه‌ای به عنوان زکات بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی! و به هنگام گرفتن زکات، به آنها دعا کن؛ که دعای تو، مایه آرامش آنهاست؛ و خداوند شنوا و داناست[32].

 

واجبات مالی و ارتباط مالی با دین و با پیامبر گرامی آن قدر از جایگاه مهم و ارشمند برخوردار است که در اکثر موارد در قرآن کریم در کنار نماز آمده است و با نماز که ستون دین است پیوند ناگسستنی دارد به این گونه که شرط قبولی نماز به پرداخت زکات است.

 

در قرآن کریم واژه زکات در 32 آیه ذکر شده است و در  27 مورد آن واژه «زکات» در کنار واژه «صلاة» ذکر شده است که عبارتند از: سوره بقره آیه 43، 83، 110، 177، 277 ؛ سوره نساء آیه 77، 162 ؛ سوره مائده آیه 12، 55 ؛ سوره توبه آیه 5، 11، 18، 71 ؛ سوره مریم آیه 31، 55 ؛ سوره انبیاء آیه 73 ؛ سوره حج آیه 41، 78 ؛ سوره مؤمنون آیه 4 ؛ سوره نور آیه 37، 56 ؛ سوره نمل آیه 3 ؛ سوره لقمان آیه 4 ؛ سوره احزاب آیه 33 ؛ سوره مجادله آیه 13 ؛ سوره مزمل آیه 20 ؛ سوره بیّنه آیه 5.

 

در یکی از آیات این چنین آمده است: وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛ و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید؛ و هر کار خیری را برای خود از پیش می‌فرستید، آن را نزد خدا در سرای دیگر خواهید یافت؛ خداوند به اعمال شما بیناست[33].

دهم: تمسک

دهمین وظیفه مسلمانان و دهمین ویژگی یاران و دهمین حقوق پیامبر گرامی اسلام و دهمین پیوند با رسول خدا، تمسک به پیامبر گرامی اسلام و چنگ زدن به دامان آن بزرگوار است چون پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام واسطه فیض الهی هستند و بشر برای کسب فیض باید به این بزرگواران تمسک جوید و به دامان آنان چنگ زد.

 

از آن جایی که به وسیله پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام، خداوند تبارک و تعالی شناخته می‌شود، و به وسیله آن بزرگواران، خداوند عبادت می‌شود، و به وسیله آنان، بشر به هدایت و به کمال و قرب الهی می‌رسند؛ باید به این بزرگواران تمسک جست و به دامان آنان چنگ زد تا به هدایت و کمال و فلاح و رستگاری رسید.

 

از آن جایی که پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام اساس نیکی و منبع خوبی و معدن رحمت الهی هستند و هر خیر و برکتی از وجود مقدس آنان سرچشمه می‌گیرد و هر نعمتی به برکت آن بزرگواران به مخلوقات می‌رسد؛ باید به این بزرگواران تمسک جست و به دامان آنان چنگ زد تا هر نعمت و خیر و برکتی را بتوان از خداوند دریافت کرد.

 

از آن جایی که پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام، گنجینه‌های دانش و حکمت الهی، و چراغ‌های روشن هستی، و پیشوایان هدایت، و پرچم داران ایمان و تقوا و راهنمایان بشر هستند؛ باید به این بزرگواران تمسک جست و به دامان آنان چنگ زد تا با پشت سر گذاشتن چالش‌های زندگی؛ به مراتب عالی معرفت و ایمان رسید.

 

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می‌فرماید: يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا. فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا؛ ای مردم! دلیل روشن (چون پیامبر و معجزاتش)از طرف پروردگارتان برای شما آمد؛ و نور آشکاری به سوی شما نازل کردیم. امّا آنها که به خدا ایمان آوردند و به کتاب آسمانی چنگ زدند (و به پیامبر تمسک جویند)، بزودی همه را در رحمت و فضل خود، وارد خواهد ساخت؛ و در راه راستی، به سوی خودش هدایت می‌کند[34].

 

یازدهم: توسل

یازدهمین وظیفه مسلمانان و یازدهمین ویژگی یاران و یازدهمین حقوق پیامبر گرامی اسلام و یازدهمین پیوند با رسول خدا، توسل به پیامبر گرامی اسلام است. توسّل‌‌‌‌‌ به معنای وسیله قرار دادن پیامبر گرامی اسلام برای تقرب به خداوند متعال است.

 

قرآن کریم مؤمنان را برای تقرب به خداوند تبارک و تعالی ترغیب نموده و آنان را به داشتن وسیله برای تقرب توصیه می‌نماید آن جایی که می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید و دست آویز و وسیله‌ای برای تقرّب به سوی او بجویید؛ و در راه او بکوشید تا رستگار شوید[35].

 

اسماء الحسنی و نام‌های نیک خداوند و پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار همه وسیله‌های تقرب به خداوند تبارک و تعالی هستند. قرآن کریم می‌فرماید: وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا؛ و برای خدا، نام‌های نیک است؛ خدا را به آن نام‌ها بخوانید[36].

 

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم استغفار پیامبر گرامی را سبب بخشش گناه دانسته و می‌فرماید: وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا؛ و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند و فرمان خدا را زیر پا می‌گذاردند؛ به نزد تو می‌آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش می‌کردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند[37].

 

اگر می‌بینیم برادران حضرت یوسف علی نبینا و عليه السلام، از حضرت یعقوب علیهما‌السلام می‌خواهند تا برای آنان طلب آمرزش کند: قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ؛ گفتند: ای پدر! آمرزش گناهانمان را بخواه، بی تردید ما خطاکار بوده ایم[38]. یا حضرت آدم علی نبینا و عليه السلام برای پذیرش توبه خود به پنج نور پاک متوسل می‌شود: فَتَلَقَّیٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ؛ سپس آدم از پروردگارش کلماتی را دریافت کرد و با آنها توبه نمود و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است[39]؛ همه بر همین اساس است.

دوازدهم: جِلوه‌های ظاهری

دوازدهمین وظیفه مسلمانان و دوازدهمین ویژگی یاران و دوازدهمین حقوق پیامبر گرامی اسلام و دوازدهمین پیوند با رسول خدا، سازگاری جِلوه‌های ظاهری با دستورات پیامبر گرامی اسلام است.

 

چهره ظاهری مسلمانان در زندگی فردی و جِلوه‌های مسلمانان در زندگی اجتماعی و تزیینات محل زندگی و مبلمان اطاق پذیرایی تا دفتر کار و یا خودرو باید از نمادها و جلوه‌های اسلامی باشد و با دستورات پیامبر گرامی اسلام سازگاری داشته باشد.

 

نمی‌شود مسلمان بود اما جِلوه‌های ظاهری فرد در زندگی فردی و اجتماعی با دستورات پیامبر گرامی اسلام ناسازگار باشد. نمی‌شود مسلمان بود اما از نمادهای غیر اسلامی استفاده کرد. نمی‌شود مسلمان بود اما تزیینات و مبلمان پذیرایی یا دفتر و یا خودرویی مسلمان، جلوه‌های غیر اسلامی داشته باشد. نمی‌شود مسلمان بود اما پوشش اسلامی نداشت.

 


 

[1]– یوسف/108.

[2] – انسان، آیه 1

[3]– الأنعام/104.

[4]– خطبه/ 173.

[5]– حکمت/ 147.

[6]– حکمت/ 262.

[7]– كنز العمّال/۴۶۳.

[8]– بهجت‌الدعاء/ ص٢۵٢.

[9]– اعراف/157.

[10]– نساء/ 59.

[11]– نساء/ 13.

[12]– نساء/ 14.

[13]– توبه/128.

[14]– میزان الحکمه/ج 8/ح 13797.

[15]– نحل/125.

[16]– بقره/83.

[17]– احزاب/39.

[18]– طه/25.

[19]– صف/2.

[20]– حجر/88.

[21]– اعراف/157.

[22]-سجده/3.

[23]-مؤمنون/70.

[24]-صافات/36 و 37.

[25]-تکویر/22.

[26]-ذاریات/52.

[27]-بقره/207.

[28]– سلمان رشدی یهودی، وقیحانه‌ترین اهانت‌ها به ساحت مقدس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، خاندان ایشان، صحابه و قرآن، را در کتاب حود آورده و معتقدات مسلمانان را مسخره کرده است. در پی آن حضرت امام خمینی رحمه الله علیه در تاریخ 25 بهمن 1367 حکم اعدام مؤلف و ناشران را اعلام کرد و فرمود: «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم، مؤلف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، هم چنین ناشرانِ مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آن ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاءاللّه . ضمنا اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد، ولی خود قدرت اعدام آن را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد».

[29]– اعراف/157.

[30]– احزاب/ 56.

[31]– شوری/23.

[32]– توبه/103.

[33]– بقره/110.

[34]– نساء/175.

[35]– مائده/35.

[36]– اعراف/180.

[37]– نساء/64.

[38]– یوسف/97.

[39]– بقره/37.

نوشته های مشابه

← نوشته قبلی

نوشته بعدی →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *