
(این مقاله، با مثالهای رنگی حروف، جهت سهولت در مطالعه را می توانید به صورت فایل PDF دریافت نمایید)
فهرست
مقدمه
بخش اوّل: رعایت حرکات حروف
بخش دوّم: رعایت مخارج حروف
بخش سوّم: احکام حروف
اوّل: تفخیم، ترقیق
دوّم: ادغام
سوّم: احکام نون ساکن و تنوین
چهارم: احکام میم ساکن
پنجم: احکام مد و قصر
ششم احکام وقف و ابتدا
علائم و رموز وقف
هفتم: همزه وصل
حرکات عارضی
مقدمه
اوّلین رکن ترتیل، صحیح خوانی و قاعدهمند خوانی قرآن کریم است که به آن «علم تجوید» گفته میشود و آن به معنای نحوهی ادای صحیح حروف از مخارجشان و نحوهی ادای صحیح صفات آوایی هر حرف به تنهایی یا در کنار حروف دیگر میباشد «التّجویدُ إعطاءُ الحُروُفِ حَقَّها مِن صِفَةٍ لَها وَ مُستَحَقَّهَا» و دارای سه بخش اساسی رعایت «حرکات حروف» و «مخارج حروف» و «احکام حروف» قرآن کریم است.
بخش اوّل: رعایت حرکات حروف
یکی از عوامل صحت و کمال قرائت قرآن کریم «رعایت حرکات حروف» قرآن کریم به صورت عربی است که با زبان فارسی فرق دارد. در زبان فارسی حرکت کوتاه و کشیده متفاوت است امّا در زبان عربی، هر صدای کوتاه فتحه، کسره و ضمه، همانند صدای کشیدهی مدی خود تلفظ میشود و فرقش در مقدار کشیدن است که دو برابر حرکات کوتاه، کشیده میشود و به عبارت دیگر فتحه، کسره و ضمه در زبان عرب، نصف کشیدهی مدی آن است. پس حرکات کوتاه و کشیده در زبان عرب، فقط تفاوت کمی دارند امّا تفاوت کیفی ندارند. در زبان عرب اگر حرفِ دارای حرکت کوتاه را ادامه بدهیم تبدیل به حرکت کشیده و مدی آن میشود.
در فارسی ادای فتحه (ــَ) امّا در عربی ادای فتحه به شکل (آیِ) کوتاه است.
در فارسی ادای کسره (ــِ) اما در عربی ادای کسره به شکل (إیِ) کوتاه است.
در فارسی ادای ضمه (ــُ) اما در عربی ادای ضمه به شکل (اُو)ی کوتاه است.
بخش دوّم: رعایت مخارج حروف
یکی دیگر از عوامل صحت و کمال قرائت قرآن کریم «رعایت مخارج حروف» قرآن کریم و ادای حروف به صورت عربی است. حروف عربی ۲۸ حرف است که تلفظ ۱۰ حرف آن با زبان فارسی فرق دارد و ۱۸ حرف دیگر آن با زبان فارسی فرقی ندارند و آن عبارت است از «ثا»، «حا»، «ذال»، «صاد»، «ضاد»، «طا»، «ظا»، «عین»، «غین» و «واو» که باید به صورت صحیح از مخرج این حروف ادا شود.
(لازم است قبل از پرداختن به مخارج حروف، فتوای مراجع عظام در این رابطه بیان شود: اکثر مراجع، فراگیری آن بخش از علم تجوید که مربوط به تلفظ صحیح حروف عربی باشد را، جهت صحیح خواندن قرائت نماز، واجب و لازم میدانند).
مخارج حروف
تلفظ حرف ثاء: نوک زبانی، کم حجم و نازک تلفظ میشود و با تماس سر زبان با لبه دندانهای پیشین بالا و بیرون آمدن نوک زبان، همراه با دمیده شدن هوا و تلفظ میشود.
تلفظ حرف حاء: از حروف حلقی است و کم حجم با گرفتگی خاصی در حلق ادا میشود و تلفظ آن به گونهای است که بخواهیم پوست تخمهای را از حلق خارج کنیم و به عبارت دیگر، هنگام خروج هوا، وسط حلق قدری تنگ میشود، که باعث سایش هوا به دیواره حلق میشود.
تلفظ حرف ذال: همانند «ثاء» نوک زبانی، کم حجم و نازک تلفظ میشود با این فرق که هنگام ادای آن تارهای صوتی به لرزه در آمده و صدا آشکار میگردد، باید دقت نمود که هنگام تلفظ «ذال»، وسط زبان پایین باشد و به سوی کام میل پیدا نکند.
تلفظ حرف صاد: «صاد» همانند «سین» فقط پرحجم و درشت تلفظ میشود
تلفظ حرف ضاد: از تماس کناره زبان با دندانهای آسیای بالا، پرحجم و درست، تلفظ میشود البته تلفظ به صورت دال درشت هم مورد قبول است.
تلفظ حرف طاء: «ط» همانند «ت» فقط پرحجم و درشت و تخفیمی تلفظ میشود
تلفظ حرف ظاء: «ظاء» همانند «ذال» فقط پرحجم و درشت و تخفیمی تلفظ میشود و دیگر نوک زبانی نیست.
تلفظ حرف عین: «عین» از میان حلق و به صورت نرم و کشدار تلفظ میشود (نه خیلی سست و نه خیلی سخت).
تلفظ حرف غین: «غین» از حروف حلقی است و با «خاء» هم مخرج است و درشت و پرحجم، تلفظ میشود و فرقش با «خاء» در کشیده و دنباله دار بودن و غرغره داشتن است بر خلاف «قاف» که تک ضربهای ادا میشود.
تلفظ حرف واو: در فارسی «واو» و «فاء» هم مخرج میباشند؛ یعنی با چسبیدن لبه دندانهای پیشین بالا به لب پایین تلفظ میشود، اما در زبان عربی، در تلفظ «واو» دندانها دخالتی ندارد و با جمع شدن لبها و غنچه شدن آن، کم حجم و نازک ادا میشود.
بخش سوّم: احکام حروف
یکی دیگر از عوامل صحت و کمال قرائت قرآن کریم، رعایت «احکام حروف» است. «احکام حروف» حالاتی است که حروف هنگام ترکیب در کلمات، برای آن پیش میآید.
حرف با دو ویژگی «مخرج» و «صفات» تولید میشود و از آن جایی که حروف در کلمات کاربرد دارند؛ در ترکیب با یکدیگر و تشکیل کلمه، شرائط متفاوتی پیدا میکنند. به عبارت دیگر شرائطی که در کلمات برای حروف پیش میآید مثل سکون یا تشدید و نیز همجواری با حروف قبل و بعد، موجب بروز احکام در حروف میشود. به صور مثال: رای ساکن وقتی حرف قبل آن مفتوح باشد، تفخیم (درشت) میشود و اگر حرف قبل آن کسره باشد، ترقیق (نازک و کم حجم) ادا میشود یا نون ساکن در مجاورت لام ادغام شده و از بین میرود اما اگر در مجاورت دال باشد، بیان میشود.
احکام حروف در «علم تجوید» عبارت است از احکام: تفخیم و ترقیق، ادغام، نون ساکن، میم ساکن، مد و قصر و وقف و ابتدا و همزه وصل و قطع که به صورت اختصار به آنها اشاره میشود.
اوّل: تفخیم، ترقیق
همه حروف در زبان فارسی، هم حجم هستند، امّا حروف عربی، هر کدام دارای حجم متفاوتی هستند، بعضی صدای حروف آنها درشت و پرحجم تلفظ میشود و بعضی صدای حروف آنها نازک کم حجم تلفظ میشود که در علم تجوید به آن «تفخیم» و «ترقیق» گفته میشود.
«تفخیم» به معنای درشت تلفظ کردن حرف یا حرکت است و «ترقیق» به معنای نازک و تلفظ کردن حرف یا حرکت است که هر دو به موضوع «حجم حرکات حروف» مربوط میشود و شامل «تفخیم حروف استعلا»، «تفخیم و ترقیق حرف لام»، «تفخیم و ترقیق حرف راء» و «تفخیم و ترقیق الف مدی» است.
تفخیم حروف استعلا: حروفی که باید درشت تلفظ شوند هفت حرف است و آن عبارت است «صاد»، «ضاد»، «طا»، «ظا»، «خا»، «غین» و «قاف» است. این هفت حرف را حروف «استعلا» میگویند یعنی این حروف میل به بلندی دارند و صدای آنها درشت تلفظ میشود.
نکته: میزان تفخیم حروف استعلا در حالت فتح بیشتر و در حالت ضمه و سکون متوسط و در کسره حداقل است.
تفخیم و ترقیق حرف لام: حرف لام در لفظ جلاله الله ماقبل مفتوح و مضموم تفخیم (یا تغلیظ) میشود و در دیگر موارد دارای ترقیق است.
تفخیم و ترقیق حرف راء: هر گاه حرف «راء» فتحه یا ضمه داشت، تفخیم میشود و هر گاه کسره داشت ترقیق میشود.
تفخیم و ترقیق الف مدی: الف مدی تابع حرفی است که پایه او شده است حال اگر آن حرف تفحیم داشته باشد مفخم میشود و اگر آن حرف ترقیق داشته باشد رقیق میشود مانند: «الف مدی» بر پایه «ق» در کلمه «قاٰلَ» که مفخم ادا میشود و مانند: «الف مدی» بر پایه «م» در کلمه «ماٰلِکَ» که رقیق ادا میشود.
دوّم: ادغام
یکی از موارد سهولت در تلفظ کلام، ادغام حروف در یکدیگر است. وقتی دو حرف از جهت مخرج یا صفات نزدیک به هم باشند، در تلفظ مزاحم یکدیگرند مانند: «إِذْهَبْ بِکِتابِی» که در تلفظ اولین «باء» دو لب از یکدیگر دور شده و برای دو لب دشوار است که مجدد همان حرف را در کلمه بعدی ایجاد کند، لذا در قرائت، حرف ساکن اوّل حذف شده و حرف بعدی مشدد میشود مانند: «إِذْهَب بِّکِتابِی»
سوّم: احکام نون ساکن و تنوین
تنوین و نون ساکنه حکمش بدان ای هوشیار
کز خواندنش زینت بود اندر کلام کردکار
در یرملون ادغام کن در حرف حلق اظهار کن
در نزد با قلب به میم در مابقی اخفا بیار
حرف «نون» ساکن و تنوین بسته به حرف بعد از خودش چهار حالت پیدا میکند، «اظهار»، «ادغام»، «اقلاب» و «اخفا».
اظهار: هر گاه بعد از «نون» ساکن و تنوین، شش حرف «حلقی» (ه–أ-ع-ح-غ-خ) بیاید، «نون» در حال طبیعی خودش ادا میشود و عادی خوانده میشود.
ادغام: هر گاه بعد از «نون» ساکن و تنوین، یکی از حروف «یرملون» (ی-ر-م-ل-و-ن) باشد در حرف «یرملون» ادغام شده و آن حرف مشدد میشود مانند: «مِنْ مِثْلِهِ» که در تلفظ «مِن مِّثْلِهِ» میشود
اقلاب: هر گاه بعد از «نون» ساکن و تنوین، حرف «باء» قرار گیرد، «نون» تبدیل به «میم» میشود و حالتی بین اظهار و ادغام پیدا میکند و از فضای بینی (یا خیشوم) و به اندازه دو حرکت بدون تشدید ادا میشود و به آن «غُنّه» میگویند مانند: «مِنْ بَعْدِهِمْ» که در تلفظ «مِمْ بَعْدِهِمْ» میشود .
اخفا: هر گاه بعد از «نون» ساکن و تنوین، بقیه حروف (۱۵ حرف دیگر) قرار بگیرد به صورت «غنّه» از فضای بینی (یا خیشوم) و به اندازه دو حرکت ادا میشود که مانند: إِنْــــــــــــــساٰنْ – أَنْــــــــــتُمْ.
چهارم: احکام میم ساکن
ادغام: هر گاه «میم» ساکن به «میم» دیگر رسید ادغام شده و به صورت «غنّه» ادا میشود مانند: «کَمْ مِنْ» که در تلفظ « کَمِّــــــــنْ» ادا میشود.
اخفا: هر گاه «میم» ساکن به حرف «باء» برسد، اخفا میشود و به صورت «غنّه» ادا میشود مانند: «هَمْـــــــــــ بارِزُونْ» – «هَمْـــــــــ بَدَئُوهُمْ».
اظهار: هر گاه بعد از «میم» ساکن، بقیه حروف قرار بگیرد در حال طبیعی خودش ادا میشود و عادی خوانده میشود.
جمع بندی «غنّه» در موارد بالا
«غنّه» صوتی است که از فضای بینی (یا خیشوم) خارج میشود و به اندازه دو حرکت کشش پیدا میکند. موارد آن عبارت است از:
نون و میم مشدد مانند: اِنَّـــــــ و امّـــــــــاٰ – فِی الْیَمِ – جَنّـــــــاٰتِ – نـَــــــعیم – اُمَّـــــــتُکُم
ادغام نون در یمون مانند: مِن مِّـــــــثْلِهِ
اقلاب نون ساکن به میم مانند: مِنْ بَــــــــعْدِهِمْ.
اخفای میم ساکن نزد حرف باء مانند: هَمْـــــــــــ بارِزُونْ – هَمْـــــــــ بَدَئُوهُمْ
اخفای نون ساکن نزد حروف مابقی مانند: إِنْــــــــــــــساٰنْ – أَنْــــــــــتُمْ.
پنجم: احکام مد و قصر
حروف مدّ سه عدد است:
- واو ماقبل مضمود؛
- الف ماقبل مفتوح؛
- یاء ماقبل مکسور.
سبب مدّ دو چیز است:
اوّل: همزه واقع پس از الف و واو و یاء، مانند جآءَ، سوءَ، جیءَ.
دوّم: حرف ساکن واقع پس از این سه حرف، مانند الضالّین.
به عبارت دیگر هر گاه بعد از «الف مدی، واو مدی و باء مدی» همزه یا حرف ساکن یا تشدید همراه شود حرف مدی، مد پیدا میکند و بیش از میزان طبیعی کشیده میشود مانند: جآء – سُوءَ – إِنـّـــــٰا أَنْزلنـــــٰا – مُفْلِحُونْ – ضاٰلّین – قاٰلُوا و در غیر این موارد حرف مد قصر و کوتاه و به اندازه دو حرف کشیده میشود.
مد متصل: مد در یک کلمه که دو برابر مد طبیعی و به اندازه چهار حرکت کشیده میشود مانند: جــــــــآء
مد منفصل: مد در دو کلمه که مد آن جایز است و میتوان بدون مد ادا شود و میتوان دو برابر مد طبیعی ادا گردد مانند: إِنـّـــــٰا أَنْزلنـــــٰا
مد عارضی: مدی است که بخاطر وقف ساکن شده و در حال وقف مد داده میشود مانند: اَلْحِساٰب – مُؤْمِنین.
مد لازم: هرگاه بعد از حرف مدی حرفی بیاد که سکون آن لازم باشد؛ باید سه برابر مد طبیعی کشیده شود (شش حرکت) مانند آلآن – ضاٰلّین – اَلْحآقَة – الــــــــــــر.
احکام حروف لین: واو ساکن ماقبل مفتوح و یاء ساکن ماقبل مفتوح، نرم ادا میشود مانند: خُوفْ – قُومْ – إِلَیـــْـــکْ – قُرَیْــــــشْ – کهیــــــــــــعص – حم عــــــــــــسق
ششم احکام وقف و ابتدا
وقف آخر کلمات قرآن کریم دو نوع است: ابدال و اسکان
وقف ابدال: وقتی در آخر کلمه «ة» باشد در صورت وقف به «ه» تبدیل میشود مانند: رَحْمَةً = رَحْمَهْ – حَیٰاة = حَیٰاهْ
و وقتی در آخر کلمه تنوین نصب باشد«اً» در صورت وقف به «الف» مدی تبدیل میشود مانند: حِساٰباً = حِساٰباٰ
وقف اسکان: در غیر موارد بالا در بقیه کلمات با وقف، حرکت آن حرف میافتد و بس مانند: مَقاٰعِدَ = مَقاٰعِدْ
استثنا: هفت کلمه در قرآن است که باید وقف اسکان داشته باشد امّا استثنائاٌ وقف ابدال پیدا میکنند که عبارت است از: إِنـّـــــٰا – لٰکِنٰا – أَلضَّنُونٰا – أَلرَّسولٰا – أَلسَّبیلٰا – سَلٰسلاٰ – قَوٰاریراٰ. این هفت حرف در کتابت آخر آن الف اضافه شده است و در هنگام وصل به فتحه خوانده میشود مانند: إِنـَّــا – لٰکِنَا – أَلضَّنُونَا – أَلرَّسولَا – أَلسَّبیلَا – سَلٰسلَا – قَوٰاریرَا. امّا در وقف به الف خوانده میشود.
علائم و رموز وقف
رعایت قانون وقف و ابتدا در ترتیل بسیار مهم هستند. وقف به معنای توقف کوتاه در پایان آیه یا عبارتی است که معنای کاملی دارد، بدون آنکه مخاطب را در ابهام بگذارد. ابتدا به آغاز دوباره خواندن پس از وقف با توجه به تناسب معنا و صوت اشاره دارد.
از آن جایی که در تلاوت قرآن کریم، فهم جملات قرآن کریم لازم است تا قاری تا بتوان بجا وقف کند و بجا ادامه دهد و با وقف بیجا یا وصل بیجا، مفهوم جملهای را تغییر ندهد؛ چند نوع وقف مشخص شده و برای آن رموز و علاماتی قرار داده شده است که عبارت است از:
وقف لازم و الزامی با علامت (م)
وقف مطلق یا مؤکد با علامت (ط)
وقف جائز با علامت (ج)
وقف مجوَّز، وصلش بهتر است با علامت (ز)
وقف مرخص که فقط برای تنفس اجازه داده شده است با علامت (ص)
وقف ممنوع با علامت (لا)
الوقف اولی با علامت (قلی)
الوصل اولی با علامت (صلی)
و بر یکی باید وقف کنید با دو علامت (سه نقطهای).
هفتم: همزه وصل
در زبان فارسی کلمات با ساکن یا تشدید (که حرف اوّل آن مشدد است) شروع نمیشود امّا در زبان عربی کلمات با ساکن شروع میشود و چون ابتدا به ساکن ممکن نیست باید آن کلمه را با همزه وصل (که با علامت (ص) بر سر آن مشخص شده) شروع کرد مانند: «نْصُرْنِی» که با همزه وصل خوانده میشود. «اُنْصُرْنِی» و وقتی با کلمه قبل آن خوانده شود؛ دیگر این همزه خوانده نمیشود مانند: رَبِّ انْصُرْنِی.
حرکت همزه وصل
در قرآن کریم برای همزه وصل حرکتی گذاشته نشده است و تشخیص حرکت آن عبارت است از:
همزه وصل در الف و لام قمری و شمسی، همیشه مفتوح است مانند: أَلرَّحْمٰن – الرحیم – الشمْس
همزه وصل بر سر اسم همیشه کسره دارد که ۶ مورد است، إِبْن، ابْنة، إِمْرء إِمْرئة إِسْم و إِثْنی یا إِثْنا إِثْنتا یا إِثْنتین
همزه وصل بر سر فعل را باید دید حرکت بعد از همزه وصل چیست، اگر فتحه یا کسره بود، همزه وصل کسره خوانده میشود و اگر ضمه بود همزه وصل، مضموم خواهد بود مانند: فَقَدِ اهْتَدُوا = إهْتدوا – رَبِّ انْصُرْنِی = أُنْصُرْنِی
حرکات عارضی
اگر بعد از کلماتی که حرف آخر آن ساکن است، الف وصل بیاید، در صورت وصل، طبق قاعده رفع التقای ساکنین، حرف ساکن آخر متحرک میشود مانند:
فتحه عارضی: من در کل قرآن: مِنَ اللهِ – مِنَ الَّذِينَ – المَ الله
کسره عارضی تاء تأنیث: قَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ
کسره عارضی افعال امر: قُلِ اللَّهُ – بَشِّرِ الَّذِينَ – فَاعْبُدِ اللَّهَ
کسره عارضی افعال امر با لام ساکن: فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ – وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ
کسره عارضی افعال نهی: لَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ – لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ
کسره عارضی افعال مجزوم به حرف ماء: مَا يَفْتَحِ اللَّهُ
کسره عارضی افعال مجزوم به حرف لم: لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ – أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ
کسره عارضی افعال مجزوم به حرف لما: …
ضمه عارضی ضمایر: مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ – عَلَيْهِمُ الْمَنَّ – عَنْكُمُ الرِّجْسَ – أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ
ضمه عارضی افعال: افعالی که لام الفعل آنان واو ساکن است و به دلیل التقای ساکنین، واو ساکن آنها تبدیل به ضمه شده است: فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ – اِشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ – اِشْتَرَوُا الْحَيَاةَ – اِشْتَرَوُا الْكُفْرَ – وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ – آتَوُا الزَّكَوٰةَ – وَعَصَوُا الرَّسُولَ – فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ – لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ – دَعَوُا اللَّهَ – يَرَوُا الْعَذَابَ – رَأَوُا الْعَذَابَ – رَأَوُا الْآيَاتِ – فَأَلْقَوُا السَّلَمَ – لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ
همزه قطع که در هر حالتی خوانده میشود چه در ابتدا و چه در وسط کلمه باشد مانند: أَنْزَلْنَاهُ – إمْرَءَ.
استثنا:
در ۶ فعل: إِقْضُوا – إِبْنُوا – إِمْشُوا – إِمْضُوا – إِئْتُوا – إِهْدُوا، همزه وصل به کسره خوانده میشود چون در اصل إِقضِیُوا – إِبْنِیوا – إِمْشِیوا – إِمْضِیوا – إِئْتِیوا – إِهْدِیوا بوده است.
هر گاه دو همزه پیاپپی در کلمهای جمع شود و اوّلی آن مکسور و دومی ساکن باشد مانند: إِئْتِ – إئْتِنا – إئْتِیا – إئْتُوا – إئْتُونی – إئْذَن، برای رفع ثقل، همزه ساکن به «یا» تبدیل میشود مانند: إیت – إیتِنا – إیتُو – إیتُونی – إیذَن.
هر گاه دو همزه پیاپپی در کلمهای جمع شود و اوّلی آن مضموم و دومی ساکن باشد مانند: «اُؤْتُمِنَ» برای رفع ثقل، همزه ساکن به «واو» تبدیل میشود مانند: اُوتُمِنَ
دیدگاهتان را بنویسید