شرائط طوفانى، پیچیده و دشوار زمان امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام میرفت تا بنیانهای جامعه را به تباهی کشد و اسلام را با چالشی جدی روبرو سازد؛ از این رو آن بزرگوار در آن شرائط سخت و دشوار، با تدبیر شایسته و شیوه عالی امامت، با روشهای منحصر به فرد رهبری، با صبوری زایدالوصف و با نهضت علمی؛ از دل تمامی تهدیدها، فرصتهای نابی را برای جهان اسلام بوجود آورد و دشوارترین، پیچیدهترین، طوفانىترین و بحرانیترین دوران تاریخ اسلام را به دوران تمدن و پیشرفت و دوران امامت را به عصر طلایى دانش تبدیل کرد.
جفعر بن محمد، مشهور به امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام، شیخ الائمه، رئیس مذهب شیعه، بنیان گذار فقه جعفری و ششمین امام شیعیان است، آن بزرگوار در 17 ماه ربیع سال 83 هجری قمری دیده به جهان گشود، در 7 ماه ذی حجه سال 114 هجری قمری و در سن 31 سالگی، به امامت رسید و پس از 34 سال امامت، در 25 ماه شوال سال 148 هجری قمری و در سن 65 سالگی به شهادت رسید.
پدر بزرگوار حضرت امام جعفر صادق در 7 ماه ذی حجه سال 114 هجری قمری، به دست هشام بن عبدالملک ملعون به شهادت رسید و آن بزرگوار عهدهدار امامت و رهبری جهان اسلام گردید و در دوران امامت با 7 خلیفه غاصب و ستمگر اموی و عباسی مواجه بود که همگی در استبداد و خودکامگی دست کمی از نیاکان ملعون خود نداشتند.
عصر حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام
عصر امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام یکى از دشوارترین، پیچیدهترین، طوفانىترین و بحرانیترین دوران تاریخ اسلام بوده است. پیچیدگیها و دشواریهای دوران امامت آن بزرگوار به حدّی بود که کوچکترین خطا میرفت تا بنیانهای جامعه را به تباهی کشد، کار امامت و رهبری را در هم ریزد، مسلمانی را از رونق بیندازد و اسلام را با چالشی جدّی روبرو سازد.
امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام در این شرائط، با جهادی خستگی ناپذیر و مبارزهای نفسگیر، آن دوران پیچیده و دشوار و آن شرائط طوفانی و بحرانی را به دوران طلایی و تمدن واقعی تبدیل کرد. جهاد خستگی ناپذیر و مبارزه نفسگیر آن بزرگوار در آن شرائط، چنان عظیم و بزرگ بود که در تاریخ اسلام جاودانه شد.
شرائط حاکم دوران حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام
- وجود خلفای فاسد، غاصب و ستمگر
یکی از سختیها و دشواریهای دوران امامت امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام، مواجههی آن بزرگوار با 7 خلیفه فاجر و جائر بود که هر کدام در فسق و فجور و در ظلم و ستم از دیگری بدتر و خبیثتر، 5 خلیفهی فاسد اموی و 2 خلیفهی ستمگر عبّاسی. هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید بن عبدالملک، یزید بن ولید بن عبدالملک، ابراهیم بن ولید بن عبدالملک و مروان بن محمد مشهور به مروان حمار، خلفای اموی بودند و عبداللّه بن محمد مشهور به سفاح و منصور دوانیقی، خلفای عباسی بودند.
- اختناق، سرکوب، ظلم و ستم
یکی دیگر از سختیها و دشواریهای دوران امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام، اختناق حاکم بر جامعه بود. در آن شرائط هر گونه مخالفت علیه خلفا، در نطفه خفه میشد و هر حرکتی سرکوب میگردید، عرصه زندگی بر مسلمانان و خاصه شعیان بسیار تنگ شده بود و ایشان به سبب ظلم و ستم در تنگنایهای طاقت فرسا به سر میبردند.
- فساد، فحشا، لهو و لعب
یکی دیگر از سختیها و دشواریهای دوران امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام، ترویج فساد، فحشا و لهو و لعب بود که از ناحیه خلفای اموی و عباسی، ترویج میشد و جامعه اسلامی را به انحراف کشیده و آلودگیهای بسیاری به وجود آورده بود.
- کشمکش و در گیری
یکی دیگر از سختیها و دشواریهای دوران امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام، وجود کشمکشها و درگیریها، بین بنی عباس و بنی امیه بود که قدرت حاکمه را ضعیف کرده و اداره امور جامعه را با خلل روبرو ساخته و به صورت فلج کنندهای در آمده بود.
- قیامهای پیدرپی
یکی دیگر از سختیها و دشواریهای دوران امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام، وجود قیامهای پیدرپی بود که عمدهی آن به بهانهی خون خواهی حضرت اباعبدالله الحسین عَلَیهِالسَّلام صورت میگرفت ولی به دلایل متعدد با شکست روبرو میشد و شرائط را برای امامت و رهبری جامعه پیچیدهتر میکرد.
- جلوگیری از نشر حقایق
یکی دیگر از سختیها و دشواریهای دوران امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام، جلوگیری از نشر حقایق دینی بود. خلفای فاسد اموی و عباسی سرزمینهای اسلامی را از آموزههای دینی دور نگاه میداشتند تا مردم با واقعیتآشنا نشوند، پی به خباثت درونی آنان نبرند و ایشان چند صباحی از گُرده خلافت سواری بکشند. جلوگیری از نشر حقایق و آموزههای دینی به تعطیل شدن شریعت، رها شدن احکام دین، و فراموش شدن حدود اسلامی منجر شده بود.
- رواج فرق و مذاهب انحرافی
یکی دیگر از سختیها و دشواریهای دوران امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام، پیدایش و رواج فرق و مذاهب انحرافی بود. رواج فرق نوظهور و عقاید باطل با هزاران افکار انحرافی، میراث ترک فعل و نوع عملکرد خلفای فاسد و جائر بود که به سبب بیلیاقتی آنان، از سوی کشورهای تازه فتح شده یا بیگانه سرازیر میشد.
بیلیاقتی خلفای فاسد سبب شده بود تا افکار و اندیشه ی انحرافی از سوی دانشمندان غیر مسلمان به جهان اسلام هجوم آورد. عمده ی این افکار و اندیشه های انحرافی که از سوی دانشمندان غیر مسلمان برای جهان اسلام به ارمغان آورده شد عبارت بود از:
اشاعره: منکران حُسن و قُبح ذاتی
معتزله: قائلین به اصالت عقل در برابر نقل
جبریه: منکرین اختیار انسان، نقطه مقابل قدریه
قدریه: منکرین نقش خدا در افعال انسان، نقطه مقابل جبریه
مرجئه: رها کنندگان مرتکب گناهان کبیره
غلات: گزافهگویان درباره ائمه
زنادقه: منکران خدا و ادیان
مشبه: قائلین به صفات جسمانى براى خداوند
متصوفه: کژاندیشان ملحد ژندهپوش
تناسخیه: قائلین به نسخ روح
جهاد و مبارزهی حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام
شرائط طوفانى، پیچیده و دشوار زمان امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام میرفت تا بنیانهای جامعه را به تباهی کشد، کار امامت و رهبری را در هم ریزد، مسلمانی را از رونق بیندازد و اسلام را با چالشی جدّی روبرو سازد. از این رو آن بزرگوار در آن شرائط سخت و دشوار، با جهادی خستگی ناپذیر، با مبارزهای نفسگیر، با تدبیر شایسته و شیوه عالی امامت، با روشهای منحصر به فرد رهبری، با صبوری زایدالوصف و با نهضت علمی؛ از دل تمامی تهدیدها، فرصتهای نابی را برای جهان اسلام بوجود آورد و دشوارترین، پیچیدهترین، طوفانىترین و بحرانیترین دوران تاریخ اسلام را به دوران تمدن و پیشرفت و دوران امامت را به عصر طلایى دانش تبدیل کرد و شرائط را به نفع اسلام و مسلمین تغییر داد.
همان گونه که حضرت امام علی عَلَیهِالسَّلام به شیوه ترک مخاصمه بعد از ارتحال حضرت رسول صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ و سَلَّم، و حضرت امام حسن مجتبی عَلَیهِالسَّلام با پذیرش صلح تحمیلی، و حضرت امام حسین سیدالشهداء عَلَیهِالسَّلام با جهاد و قیام عاشورا و حضرت امام سجاد زین العابدین عَلَیهِالسَّلام با بسط و ترویج معارف و آموزههای دینی در قالب دعا؛ وظائف امامت را به بهترین شیوه انجام دادند و تمامی تهدیدها را به فرصتهای ناب تبدیل کردند؛ حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام هم همانند اسلاف صالح خود، در آن شرائط پیچیده و دشوار، وظیفه اصلی امامت و رهبری را با اقدامات راهبردی به شایستهترین شکل انجام داد و آن دوران تاریک را به دوران طلایی و تمدن واقعی تبدیل کرد.
اقدامات راهبردی حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام
- دین مبین اسلام
امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام در راستای وظایف امامت و رهبری، دین مبین اسلام را به عنوان یک دین بهروز، کامل، جامع و به عنوان یک دین پاسخ گوی نیاز بشریت معرفی نمود و آن را به شایستهترین شکل ترویج کرد و معارف دین را تبلیغ نمود. آن بزرگوار با تلاشی خستگی ناپذیر همه شبهات را پاسخ داد و شک و شبهه را از همه عرصهها زدود و از این طریق، تهدیدهای فکری، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی را از جامعه اسلامی دور کرد و اسلام را بیمه کرد، به گونهای که آثار ارزشمند آن بزرگوار، پاسخگوی نیاز بشری و جامعه علمی بوده و هست.
- مذهب حقه جعفری
امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام در راستای وظایف امامت و رهبری، با ترسم ضرورت پیروی و تبیین وظیفه پیروان و تشریح نقش اصحاب و یاران در تحکیم ارکان تشیع، شیعه را تقویت کرد، به آن هویت داد و به عنوان مذهب حقه معرفی نمود. آن بزرگوار جغرافیای تشیع را گسترش داد و مجموعه شیعه را به یک شبکه گسترده تبدیل کرد و در پیوستگی ایشان بسیار عالی و سازمان یافته عمل نمود تا شیعه در تمام عرصهها بتواند ایفای نقشِ اثرگذار داشته باشد. آن بزرگوار با دور نگهداشتن شیعه از مناقشات و کشمکشهای سیاسی بین بنیامیه و بنیعباس؛ از خرج شدن حیثیت و موجودیت تشیع برای به قدرت رسیدن دیگران، جلوگیری کرد و تشیع را از خطر حتمی نجات داد، به گونهای که مذهب شیعه به آن بزرگوار نسبت داده میشود.
- فقه شیعی
امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام در راستای وظایف امامت و رهبری، تمام مبانی و نظامهای دینی، از فقه تا کلام، از عرفان تا سیاست، از اقتصاد تا حکومت را تبیین نمود و محتوای واقعی و حقیقی فقه، از طهارت تا صلاة و از حدود تا دیات را به شکل علمی تشریح کرد و فقه شیعی که به صورت کامل، به فراموشی سپرده شده بود را احیا نمود و آن را به عنوان فقه مستند و برگرفته از قرآن کریم معرفی نمود و میفرمود هر حکم اسلامی که بیان میکنم بخواهید تا سند قرآنی آن را نشان دهم. تلاش جهادگونه علمی آن بزرگوار به حدی بود که فقه اسلامی را به فقه جعفری میشناسند.
- مکتبی برای هدایت و اداره بشر
امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام در راستای وظایف امامت و رهبری، نظامات دین را، برای اداره بشر دانست و اسلام ناب محمّدی را فلسفه عملی حکومت صالحان و وارثان زمین معرفی نمود: الَّذینَ إِن مَکنّاهُم فِی الأَرضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکاةَ وَأَمَروا بِالمَعروفِ وَنَهَوا عَنِ المُنکرِ. آن بزرگوار با دیدگاه جدائی دین از سیاست یا اسلام، دین فردی است و با سیاست، کاری ندارد یا اسلام دین شخصی است و با فساد و فحشا در جامعه کاری ندارد یا اسلام دین صلح و سازش است و با ستمگران نباید درگیر شد؛ سخت مبارزه کرد. آن بزرگوار نقشه و توطئه خلفای غاصب مبنی بر تهی کردن اسلام از درون، به صورتی که اسم اسلام باشد اما رسم اسلام نباشد را بهم ریخت، آنان را در دور نگهداشتن امامت از رهبری جامعه شکست داد و بیلیاقتی و عدم صلاحیت آنان را برای رهبری جامعه برملا ساخت.
- اسلام ناب محمّدی
امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام در راستای وظایف امامت و رهبری، با تحجرگرائی و مقدسمأبی از یک سو و با خرافه و بدعت از سوی دیگر و با افکار ضد اسلامى و فرق انحرافی که بزرگترین آفت دین بوده و هست و بالاترین ضربه را به اسلام زده است؛ سخت مبارزه کرد و مرز اسلام ناب محمّدی را از اسلام منافقانه، از اسلام دلاری و ریالی، از اسلام وهابی، از اسلام تکفیری و از اسلام انگلیسی و در یک کلام از اسلام آمریکائی جدا ساخت، تا هر کسی نتواند منافقانه با مقدّسمأبی و تحجرگرائی به جان اسلام بیفتد، و رهبران دینی را در پیشبرد اهداف عالیه اسلام زمینگیر کند. حضرت امام (ره) در دوران مبارزه خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق را برای اسلام کمتر از خطر شاه نمیدانست. حضرت امام (ره) میفرمود: آن قدر که اسلام از این مقدّسین متحجّر بیشعور ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر ضربه نخورده است. حضرت امام (ره) میفرمود: در 15 خرداد 42 مقابله با تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان می کرد، بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه خودى گلوله مقدس مآبى و تحجر بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را مى سوخت و میدرید.
- تربیت دانشمندان متخصص
امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام در راستای وظایف امامت و رهبری، با جهادی خستگی ناپذیر، با تلاشی نفسگیر و با یک نهضت علمی؛ حوزه بزرگ شیعه را که بیش از 4000 دانشپژوه داشت، تأسیس کرد و از میان 4000 هزار طالب علم و دانش که به مکتب آن بزرگوار جذب شده بودند و بعضی از آنان جزو دانشمندان بزرگ روزگار خود شناخته میشدند، اصحاب، یاران و شاگردان نخبه تربیت نمود و هر یک از اصحاب را در رشتهای از علوم متخصص کرد، تا آن جا که امام در دسترس نیست، اصحاب کمبودها را جبران کنند، سؤالها را پاسخ دهند، دین را ترویج و تبلیغ نمایند و در اقصی نقاط جهان اسلام، نقش امامت را ایفا نمایند. حُمران بن اَعْین در قرآن کریم، زرارة بن اعین در فقه، مؤمن طاق در کلام، هشام بن سالم در توحید و هشام بن حکم در امامت از نمونههای برجسته آنان هستند.
- تفقه در دین
امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام در راستای وظایف امامت و رهبری، با نهضت علمی نه تنها نخبگان را بلکه همگان، خاصه جوانان مسلمان را به تفقه در دین وادار کرد تا همه در دین فقیه شوند تا اعتقاد به دین در وجود افراد، راسخ و عمیق گردد و عمل به وظائف دینی بر اساس دستور انجام شود و همگان با دور کردن شک و تردید از خود، بتوانند شبههها را به بهترین شکل پاسخ دهند، به همین خاطر میفرمود: لَستُ اُحِبُّ أن أرى الشّابَّ مِنكُم إلاّ غادیا فی حالَینِ: إمّا عالِما أو مُتَعَلِّما؛ دوست ندارم جوان شما را جز در دو حال ببینم: دانشمند یا دانش آموز. همان گونه که نقل است که در حکومت جهانی حضرت مهدی وقتی از جوانی سؤال میشود که آیا در دینت فقیه شدهای؟ و جوان جواب میدهد خیر؛ حضرت میفرماید: برو که از چشمم افتادی.
- جهادی خستگی ناپذیر
امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام در راستای وظایف امامت و رهبری، با مظاهر فساد و تباهی و ظلم و ستم در جامعه که از سوی خلفای فاسد و فاجر گسترش مییافت؛ مبارزه کرد. مبارزه و جهادی خستگی ناپذیر آن بزرگوار به حدی چشمگیر، موفقیتآمیز و پیروزمندانه بود که خلفای غاصب وجود پر برکت امام را نتوانستند تحمل کنند و پس از احضارها و جلبهای متعدد و بعد از تفتیش و بازرسیهای خانه و بعد از آزارها و اذیتهای ناروا؛ سرانجام منصور دوانیقى ملعون، خلیفه ستمگر و جائر عباسى در سن 65 سالگی آن بزرگوار را به شهادت رساند.
وصیت نامه حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام
سختیها و دشوارهای شرائط دوران امامت امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام و رئیس مذهب شیعه را به خوبی میتوان از وصیت آن بزرگوار فهمید، وصیتی که توطئه منصور دوانیقی را برای قتل جانشین آن بزرگوار خنثی کرد.
منصور دوانیقى، خلیفه ستمگر و جائر عباسى که براى تثبیت پایههاى حکومت خود، شمار زیادی از مسلمانان را به قتل رساند، سپس آن ملعون کشتن امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام را در دستور کار خود قرار داد و نقشهای رذیلانه آن بزرکوار را به شهادت رساند و پس از آن طى نامهاى به فرماندار مدینه دستور داد: اگر جعفر بن محمد شخصى را جانشین خود قرار داده است، او را احضار کن و گردن بزن!
طولى نکشید که گزارش فرماندار مدینه به این مضمون به بغداد رسید: جعفر بن محمد ضمن وصیت نامه رسمى خود، پنج نفر را به عنوان وصى خود برگزیده که عبارتند از:
- منصور دوانیقى (خلیفه ملعون وقت)
- محمد بن سلیمان، فرماندار مدینه (خود گزارش دهنده)
- عبدالله بن جعفر بن محمد (برادر بزرگ امام کاظم)
- موسى بن جعفر عَلَیهِالسَّلام
- بانو حمیده (همسر امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام)
فرماندار در زیر نامه کسب تکلیف میکند که کدام یک از این افراد را باید به قتل رساند؟! و منصور ملعون که هرگز تصور نمىکرد با چنین وضعى روبرو شود، فوق العاده خشمگین شد و فریاد زد: اینها را که نمىشود کشت!
البته این وصیت نامه امام جعفر صادق عَلَیهِالسَّلام یک حرکت سیاسى بود؛ زیرا آن بزرگوار از قبل امام بعدى و جانشین واقعى خود یعنى حضرت امام کاظم عَلَیهِالسَّلام را به شیعیان خاص و خاندان علوى معرفى کرده بود، ولى از آنجا که از نقشه شوم و خطرناک منصور آگاهى داشت، براى حفظ جان پیشواى هفتم این چنین وصیت نمود.
وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا
دیدگاهتان را بنویسید