آن بزرگوار با تلاشی خستگی ناپذیر و با مبارزهای طاقت فرسا و با جهادی پیگیر، چون سلف صالح خود، امامت و ولایت را که اساس حکومت الهی است، استوار کرد و آن را استحکام بخشید.
تربيت جهره به چهره امام با قريب به دويست نفر صحابه كه يكي از آنها حضرت عبدالعظیم حسنی یک نفر میگوید از حضرت امام هادی سلاماللهعلیه سؤالاتی داشتم و حضرت قریب به این مضامین فرمود: تو که اهل ری هستی، از عبدالعظیم بپرس. خیلی حرف بزرگی است که یک امام معصوم مردم را برای حل مشکل به یک نفر ارجاع دهد.
یکی از آثار گرانبهای حضرت امام عليالنقيالهادي عَلَيهِالسَّلام ، زيارت جامعه کبيره است
زيارت جامعه کبيره به عنوان دائرة المعارف جهان اسلام، مشهورترين زيارت شيعه شناخته میشود
زیارت جامعه کبیره با فصيحترين الفاظ، با بليغترين معانی، با عميقترين مفاهیم و با عاليترين مضامین، در شایستهترین شأن، داراي معتبرترین سند روائی؛ بهترین منبع شناخت ائمه اطهار به حساب میآید و در بردارنده جامعترین فضائل و مناقب و اصليترین شاخصههاي امامت است
یکی دیگر از آثار گرانبهای حضرت امام عليالنقيالهادي عَلَيهِالسَّلام ، زيارت غديريه است
زيارت غديريه به زيارت اميرالمؤمنين در عيد غديرخم معروف است
در سالي که معتصم حضرت را از مدينه به سامرا فراخواند، آن بزرگوار در بین راه به زيارت امام علي عَلَيهِالسَّلام در نجف اشرف رفت و اين زيارت را قرائت فرمود.
در زيارت غديريه؛ دلايل بسيار استوار در حقانيت ائمه اطهار و اهل بيت عصمت و طهارت عليهمالسلام و خاصه مولی الموحدین امیرالمؤمنین عَلَيهِالسَّلام تبیین شده است و هم صد و پنجاه منقبت آن حضرت بیان گردیده است
و هم به از برخي مشکلات سياسي و اجتماعي آن زمان پرده برداشته شده است
حضرت امام هادي عَلَيهِالسَّلام و معلم دربار
حضرت امام هادي عَلَيهِالسَّلام و معلم دربار
وقتي معتصم حضرت امام جواد عَلَيهِالسَّلام را از مدينه به بغداد آورد، حضرت امام هادي عَلَيهِالسَّلام که در آن وقت شش ساله بود، به همراه خانوادهاش در مدينه ماند، معتصم از خانواده حضرت پرسوجو کرد و وقتي شنيد پسر بزرگ حضرت، شش سال دارد، گفت: اين خطرناک است، ما بايد به فکرش باشيم.
معتصم شخصي را که از نزديکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدينه برود و در آنجا کسي را که دشمن اهل بيت عَلَيهِمالسَّلام است پيدا کند و اين بچه را به دست آن شخص بسپارد تا او به عنوان معلم، اين بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بياورد.
اين شخص از بغداد به مدينه آمد و يکي از علماي مدينه را به نام جُنَيدي که جزو مخالفترين و دشمنترين مردم با اهل بيت عَلَيهِالسَّلام بود، براي اين کار پيدا کرد و به او گفت: من مأموريت دارم که تو را مربي اين بچه کنم، تا نگذاري هيچ کس با او رفتوآمد کند و او را آن طور که ما ميخواهيم تربيت کنی، امر، امر حکومت بود؛ چه کسي ميتوانست در مقابل آن مقاومت کند؟
آن شخص پذیرفت و مشغول شد. بعد از چند وقت يکي از وابستگان دستگاه خلافت، الجنيدي را ديد و از بچهاي که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد، الجنيدي گفت: بچه؟ اين بچه است؟ من يک مسأله از ادبي براي او بيان ميکنم، او بابهايي از ادب را براي من بيان ميکند که من استفاده ميکنم! اينها کجا درس خواندهاند؟ وقتي ميخواهد وارد حجره شود، گاهي به او ميگويم يک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو، ميپرسد: چه سورهاي بخوانم؟ من به او ميگويم سوره بزرگي، مثلاً سوره آلعمران را بخوان، او ميخواند و جاهاي مشکلش را هم براي من معنا ميكند، اينها عالمند! حافظ قرآن و عالم به تأويل و تفسير قرآن، عليالظاهر کودک است، اما ولي الله است، و آتيناه الحکم صبيا، مدتي گذشت و استاد يکي از شيعيان مخلص اهل بيت شد.
شد غلامي که آب جو آرد
آب جوي آمد و غلام بِبُرد
حضرت امام عليالنقيالهادي عَلَيهِالسَّلام در بزم خليفه
متوکل برای آنکه قُدسیّت حضرت امام عليالنقيالهادي عَلَيهِالسَّلام را بشکند، او را به مجلس شراب دعوت كرد تا خبر دعوت امام به مجلس شراب و عیاشی در بين مردم بپیچد و اعتبارش را از دست بدهد
اما حضرت امام با دیدِ یک انسان مبارز، در مقابل این توطئه ایستاد و با موقعيت سنجي دقيق و تشخيص صحيح توطئه، مجلس شراب را به مجلس معنویت تبدیل كرد
حضرت با گفتن حقایق و خواندن اشعار پر مزامين و شماتت بار، متوکل را مغلوب کرد و مجلس را به کل متحول ساخت
حضرت در مبارزهای که شروع کننده آن، خلیفه تندخو و قدرتمند بود و طرف دیگر، یک جوان بی دفاع، طرفِ به ظاهر ضعیفتر، دست به یک جنگ روانی زد؛ مبارزهای که در آن نیزه و شمشیر يا شكستن شيشههاي شراب، کاربرد نداشت
وقتي اشعار امام با طنيني مخصوص و با آهنگي كه تا اعماق روح حاضرين و از آن جمله خود متوكل، نفوذ كرد به پايان رسيد نأشگي شراب از سر ميگساران پريد، متوكل جام شراب را محكم به زمين زد، اشك هايش مثل باران جاري شد، ديگر مجلسيان نيز گريستند و متوكل دستور داد بساط شراب را جمع كنند و با احترام تمام امام را بدرقه كرد
اشعار حضرت امام عليالنقيالهادي عَلَيهِالسَّلام در بزم خليفه
بَاتُوا عَلَي قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ
قله هاي بلند را براي خود منزلگاه كردند و همراه مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهباني مي كردند ولي هيچ يك از آنها نتوانست جلو مرگ را بگيرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد
وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ وَ اسْكِنُوا حُفَراً يا بِئْسَمَا نَزَلُوا
آخرالامر از دامن آن قله هاي منيع و از داخل آن حصنهاي محكم و مستحكم به داخل گودالها فرود آمدند، چه منزلگاه ناپسندي
نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ أَينَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّيجَانُ وَ الْحُلَلُ
در اين حال منادي به آنها بانگ زد كه: كجا رفت آن چهره هاي پروردهي نعمت ها كه هميشه از روي ناز و نخوت در پس پردةهاي الوان، خود را از انظار مردم مخفي نگاه مي داشت؟ كجاست آن دستبندها، تاجها و لباسهاي فاخر؟
أَينَ الْوُجُوهُ الَّتِي كَانَتْ مُنْعِمَةً مِنْ دُونِها تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَ الْكِلَلُ
كجاست آن چهرههائي كه در ناز به احترامشان پردهها ميآويختند؟
فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِينَ سَألَهُمْ تِلْكَ الْوُجُوهُ عَلَيها الدُّودُ تَقْتَتِلُ
قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت و به جاي آنان پاسخ داد كه آن چهرةهاي نعمت پرورده عاقبت الامر جولانگاه كرمهاي زمين شد كه بروي آنها حركت مي كنند و با هم ميستيزند
قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا وَ أَصْبَحُوا الْيوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أُكِلُوا
زمان زيادي دنيا را خوردند و آشاميدند و همه چيز را بلعيدند ولي امروز همانها كه خورندهي همه چيز ها بودند ماكول زمين و حشرات زمين واقع شدند.
دیدگاهتان را بنویسید