خلقت نورانی پیامبر گرامی اسلام

نور وجودی پیامبر گرامی اسلام قبل از آفرینش هستی و دو هزار سال قبل از خلقت آدم خلق شده است و ترکیبی از لطیف‌ترین موجودات هستی یعنی «نور» و از قدرتمندترین موجودات هستی یعنی «روح» است.


در باب خلقت نورانی پیامبر گرامی اسلام، احادیث فراوانی آمده است که همگی اشاره به آن دارد که خلقت نورانی آن بزرگوار با اهل بیت عصمت و طهارت عَلَيْهِمُ الْسَّلام قبل از خلقت جسمانی و قبل از خلقت هستی بوده است.

 

بر اساس روایات و احادیث، انوار مقدسه پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت نخستین مخلوقاتی هستند که خداوند تبارک و تعالی آنها را از نور خودش آفریده است. نور وجودی پیامبر گرامی اسلام صَلَّى الله‌ عَلَيْهِ وَآلِهِ وسَلَّمْ به دو هزار سال قبل از خلقت آدم خلق شده است.

 

 

 

 

 

بلند آسمان پیش قدرت خجل 

تو مخلوق و آدم هنوز آب و گل

تو اصل وجود آمدی از نخست 

دگر هر چه موجود شد فرع توست

 

نور وجودی آن بزرگوار ترکیبی از لطیف‌ترین موجودات هستی یعنی «نور» و از قدرتمندترین موجودات هستی یعنی «روح» بوجود آمده است.

 

خداوند مرکز فرماندهی جهان هستی «عرش» را از نور آن بزرگوار خلق کرد و در بالاترین جایگاه عرش مستقر شد و به تسبیح و تقدیس خداوند تبارک و تعالی مشغول گردید و ملائکه به تسبیح آن بزرگوار، تسبیح‌گوی خداوند شدند و به برکت وجود نورانی آن بزرگوار، آدم مسجود ملائکه گردید.

 

این خقیقت در جوامع روایی شیعه با مضامین متفاوتی از جابر بن عبدالله انصاری، سلمان فارسی، ابوذر، ابن عباس و … از پیامبر اسلام نقل شده است.

 

حدیث اوّل

در باب خلفت نورانی پیامبر گرامی اسلام صَلَّى الله‌ عَلَيْهِ وَآلِهِ وسَلَّمْ روایتی است در کتاب مِصْبَاحِ الْأَنْوَارِ علامه طوسی رحمت الله علیه به استناد أَنَسٍ که می‌گوید پیامبر گرامی اسلام صَلَّى الله‌ عَلَيْهِ وَآلِهِ وسَلَّمْ ‌فرمود: إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنِي وَ خَلَقَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ حِينَ لَا سَمَاءَ مَبْنِيَّةً وَ لَا أَرْضَ مَدْحِيَّةً وَ لَا ظُلْمَةَ وَ لَا نُورَ وَ لَا شَمْسَ وَ لَا قَمَرَ وَ لَا جَنَّةَ وَ لَا نَارَ؛ خداوند تبارک و تعالی مرا و علی و فاطمه و حسن و حسین را پیش از آدم آفرید، هنگامی که نه آسمان برافراشته بود و نه زمین گسترش یافته بود و نه نور و ظلمتی بود و نه خورشیدی و نه بهشتی و نه دوزخی به وجود آمده بود.

 

در این هنگام عباس عموی پیامبر گرامی اسلام پرسید: فَكَيْفَ كَانَ بَدْءُ خَلْقِكُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟؛ آغاز خلقت شما چگونه بود؟

 

پیامبر گرامی اسلام در جواب فرمود: يَا عَمِّ لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَخْلُقَنَا تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ خَلَقَ مِنْهَا نُوراً، ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ أُخْرَى فَخَلَقَ مِنْهَا رُوحاً، ثُمَّ مَزَجَ النُّورَ بِالرُّوحِ، فَخَلَقَنِي وَ خَلَقَ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ؛ عمو جان! هنگامی که خداوند آفرینش ما را اراده فرمود، کلمه‌ای ادا کرد و تکلمی نمود و از آن نوری پدیدار شد، سپس کلمه‌ی دیگری ادا کرد تکلمی نمود و از آن روحی پدیدار گشت و پس از آن، نور را به روح آمیخته و من و علی و فاطمه و حسن و حسین را آفرید و خلق کرد.

 

فَكُنَّا نُسَبِّحُهُ حِينَ لَا تَسْبِيحَ وَ نُقَدِّسُهُ حِينَ لَا تَقْدِيسَ؛ پس ما خداوند تبارک و تعالی را ستایش می‌کردیم؛ هنگامی که خبری از ستایش نبود و ما خداوند تبارک و تعالی را تقدیس می‌کردیم و همه کمالات را به او نسبت می‌دادیم و او را از هر نقصی منزه می‌داشتیم؛ هنگامی که خبری از تقدیس نبود.

 

فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى أَنْ يُنْشِئَ خَلْقَهُ، فَتَقَ نُورِي، فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ، فَالْعَرْشُ مِنْ نُورِي وَ نُورِي مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ نُورِي أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ؛ پس هنگامی که خداوند تبارک و تعالی آفرینش مخلوقات را اراده کرد نور مرا شکافت و از نور من، عرش را به وجود آورد، پس عرش از نور من است و نور من از خداوند تبارک و تعالی است و نور من از عرش برتر است.

 

ثُمَّ فَتَقَ نُورَ أَخِي عَلِيٍّ، فَخَلَقَ مِنْهُ الْمَلَائِكَةَ، فَالْمَلَائِكَةُ مِنْ نُورِ عَلِيٍّ وَ نُورُ عَلِيٍّ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ عَلِيٌّ أَفْضَلُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ؛ سپس نور برادرم علی عَلَيْهِ الْسَّلام را شکافت و فرشتگان را از نور او آفرید، پس فرشتگان از نور او خلق شدند و نور او از خداوند تبارک و تعالی است و او برتر از فرشتگان است.

 

ثُمَّ فَتَقَ نُورَ ابْنَتِي فَخَلَقَ مِنْهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ، فَالسَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ مِنْ نُورِ ابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ نُورُ ابْنَتِي‏ فَاطِمَةَ مِنْ‏ نُورِ اللَّهِ‏ وَ ابْنَتِي فَاطِمَةُ أَفْضَلُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ؛ سپس نور دخترم فاطمه عَلَيْهَا الْسَّلام را شکافت و از نور او آسمان‌ها و زمین را آفرید پس آسمان‌ها و زمین از نور دخترم فاطمه است و نور او از خداوند تبارک و تعالی است او برتر از آسمانها و زمین است.

 

ثُمَّ فَتَقَ نُورَ وَلَدِيَ الْحَسَنِ، فَخَلَقَ مِنْهُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ، فَالشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ مِنْ نُورِ وَلَدِيَ الْحَسَنِ وَ نُورُ الْحَسَنِ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ الْحَسَنُ أَفْضَلُ مِنَ الشَّمْسِ‏ وَ الْقَمَرِ؛ سپس نور فرزندم حسن عَلَيْهِ الْسَّلام را شکافت و از آن خورشید و ماه را آفرید، پس خورشید و ماه از نور حسن است و نور او از خداوند تبارک و تعالی و او برتر از خورشید و ماه است.

 

ثُمَّ فَتَقَ نُورَ وَلَدِيَ الْحُسَيْنِ، فَخَلَقَ مِنْهُ الْجَنَّةَ وَ الْحُورَ الْعِينَ، فَالْجَنَّةُ وَ الْحُورُ الْعِينُ مِنْ نُورِ وَلَدِيَ الْحُسَيْنِ وَ نُورُ وَلَدِيَ الْحُسَيْنِ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ وَلَدِيَ الْحُسَيْنُ أَفْضَلُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ الْحُورِ الْعِينِ الْخَبَر؛ سپس نور فرزندم حسین عَلَيْهِ الْسَّلام را شکافت و از آن بهشت و حوریان بهشتی را آفرید، پس بهشت و حوریان از نور فرزندم حسین هستند و او از نور خداوند تبارک و تعالی و برتر از بهشت و حوریان بهشتی است[1].

 

حدیث دوّم

در باب خلفت نورانی پیامبر گرامی اسلام صَلَّى الله‌ عَلَيْهِ وَآلِهِ وسَلَّمْ روایت دیگری است در کتاب فضائل الشیعه شیخ صدوق رحمت الله علیه در تفسیر جمله «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ» به استناد ابی سعید خُدْرِیّ: عن أَبِی‌سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ کُنَّا جُلُوساً عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ إِذْ أَقْبَلَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عزّوجلّ لِإِبْلِیسَ «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ» مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ الَّذِینَ هُمْ أَعْلَی مِنَ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ؟ ابی سعید خُدْرِیّ می‌گوید: ما در خدمت پیامبر گرامی اسلام نشسته بودیم در این موقع مردی وارد شده گفت: ای رسول خدا از معنی این آیه که خداوند به شیطان می‌فرماید: «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ» آیا تکبّر کردی یا از برترین‌ها بودی؟!، مرا مطّلع فرما که کدام دسته هستند کسانی که از ملائکه‌ی مقرّب برترند؟

 

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَنَا وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ کُنَّا فِی سُرَادِقِ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ اللَّهَ فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِکَةُ بِتَسْبِیحِنَا قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اللَّهُ عزّوجلّ آدَمَ؛ پیامبر گرامی اسلام صَلَّى الله‌ عَلَيْهِ وَآلِهِ وسَلَّمْ در جواب فرمود: آن گروه عالین من و علی و فاطمه و حسن و حسین عَلَيْهِمُ الْسَّلام هستیم که به دو هزار سال قبل از آفرینش آدم عَلی نَبیِنا و عَلَيْهِ الْسَّلام، در بالاترین جایگاه عرش و سرادق عرش، خدا را تسبیح می‌کردیم و ملائکه به واسطه‌ی تسبیح ما به تسبیح خداوند تبارک و تعالی مشغول بودند.

 

فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عزّوجلّ آدَمَ أَمَرَ الْمَلَائِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا وَ لَمْ یُؤْمَرُوا بِالسُّجُودِ إِلَّا لِأَجْلِنَا فَسَجَدَتِ «الْمَلَائِکَهُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِیسَ» فَإِنَّهُ أَبَی أَنْ یَسْجُدَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَهُ «يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ» أَیْ مِنْ هَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ الْمَکْتُوبَةِ أَسْمَاؤُهُمْ فِی سُرَادِقِ الْعَرْشِ؛ پس آنگاه که آدم خلق شد، خداوند بخاطر ما که در نسل و ذریه آدم بودیم؛ به ملائکه دستور داد تا او را سجده کنند، پس همه‌ی ملائکه سجده کردند به جز ابلیس که از سجده امتناع ورزید خداوند فرمود: «يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ»؛ ای ابلیس! تو را چه چیزی از سجده کردن بر آنچه که با دستان قدرت خود آفریدم، بازداشت؟ آیا تکبّر کردی یا از بلند مرتبه گانی که خود را از آن پنج نفر به حساب آوردی که نامشان در سرادق عرش نوشته شده است!؟

 

فَنَحْنُ بَابُ اللَّهِ الَّذِی یُؤْتَی مِنْهُ وَ بِنَا یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ فَمَنْ أَحَبَّنَا أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَسْكَنَهُ جَنَّتَهُ وَ مَنْ أَبْغَضَنَا أَبْغَضَهُ اللَّهُ وَ أَسْکَنَهُ نَارَهُ وَ لَا یُحِبُّنَا إِلَّا مَنْ طَابَ مَوْلِدُهُ؛ پس ما کسانی هستیم که خلایق به واسطه‌ی ما می‌‏توانند به خدای خود نزدیک شوند و به واسطه‌ی ما هدایت یافته‌گان هدایت می‌شوند، پس هر کس ما را دوست بدارد، خداوند دستدار اوست و در بهشت جایش خواهد داد و هر کس با ما کینه ورزد، خداوند دشمن او خواهد بود و در آتش جایش خواهد داد و ما را دوست نخواهد داشت مگر کسی که ولادت پاکی داشته باشد[2].


[1] – بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج‏15 ؛ ص 10  ح 11 – بحار الأنوار (ط – بيروت) ؛ ج‏54 ؛ ص192 ح 139

 

[2] – بحارالأنوار، ج۲۶، ص۳۴۶/ تأویل الآیات الظاهره، ص۴۹۷/ فضایل الشیعه، ص۸

 

نوشته های مشابه

← نوشته قبلی

نوشته بعدی →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *