پیامبر گرامی اسلام صلَّى الله علیه وآله وسلم در اولین حرکت پس از هجرت، برای برپایی پایگاه اصلی اسلام و مركزی برای عبادت و نشر معارف توحید؛ بنای مسجد مدینه را در دستور کار خود قرار داد.
پیامبر گرامی اسلام صلَّى الله علیه وآله وسلم در اولین حرکت پس از هجرت، برای برپایی پایگاه اصلی اسلام و مركزی برای عبادت و نشر معارف توحید؛ بنای مسجد مدینه را در دستور کار خود قرار داد. به دین منظور زمینی که شتر وی در ابتدای حضور در مدینه (یثرب آن زمان) در آنجا زانو زد را به قیمت ده دینار برای ساختمان مسجد خریداری كرد.
تمام مسلمانان، همراه پیامبر گرامی اسلام در ساختن و فراهم کردن وسائل ساختمانی شرکت کردند و حضرت مانند سایر مسلمانان از اطراف سنگ میآورد و به ساخت بنای مسجد کمک مینمود و وقتی یكی از اصحاب خواست سنگی را که حضرت میآورد را بگیرد؛ فرمود: لا، إذهَب فاحمِل غیرَه؛ نَه، برو سنگ دیگری بیاور. به همین مناسبت یکی از اصحاب این شعر را سرود:
لَئِن قَعَدنا وَالنبىّ یعمَلُ * فذاكَ مِنّا العمل المضَلّل
اگر بنشینیم و پیامبر کار کند، این برای ما گمراهی است
و در پی آن پیامبر و مسلمانان برای این که نشاط بیشتری در ساخت مسجد پیدا شود با یکدیگر شعر میخواندند:
لاعیش الّا عیش الآخرة * اللهمَ ارحم الانصار والمُهاجرة
عیش واقعی، عیش در آخرت است، خداوند انصار و مهاجران را رحمت کند
عثمان بن عفان از کسانی بود که به نظافت لباس خود بسیار توجه داشت و هنگام ساختن مسجد برای حفظ تمیزی لباس از گرد غبار، تن به کار نمیداد، در این بین حضرت علی علیه السلام اشعاری را سرود و خواند:
لا یستوی مَن یعمرُ المساجدا * یدأبُ فیها قائماً وقاعِدا * ومن یرى عنِ الغُبارِ حائدا
کسی که در ساخت مساجد، تلاش کند با کسی که از ترس گرد و غبار خود را کنار بکشد، هرگز مساوی نیست
عمار یاسر چون جوان كاری و پرتلاشی بود، اشعاری را که از علی علیه السلام آموخته بود و مفاد آن انتقاد از کسانی بود که تن به کار نمیدادند را، به عنوان انتقاد از کار عثمان ، در هنگام کار زمزمه میکرد، این حرکت سبب عصبانیت عثمان شد و باعث شد تا عثمان با عصایی که در دست داشت عمار را تهدید کند. در این هنگام پیامبر گرامی اسلام متوجه برخورد عثمان گردید لذا لب به سخن گشود و فرمود: ما لَهُم وَ لِعَمّار، یَدعُوهُم إلى الجنّة، وَیدعُونَه إلى النار. إنَّ عماراً جلدةُ ما بین عینىّ أنفی؛ با عمار چه کار دارید، عمار شما را به بهشت دعوت میکند و شما او را به دوزخ میخوانید؟
عمار یاسر بیشتر از دیگران كار میكرد و مسلمانان با توجه به روحیه عمار، سنگ بیشتری بر دوش او میگذاشتند و هرچه کار پیش میرفت سنگ بیشتری بر دوش او میگذاشتند و چون عمار این رویه را دید زبان به گله گشود که اینان قصد جان من كردهاند، حضرت غباری که بر پشت او بود، پاک کرد و این جمله تاریخی را فرمود: ویح ابن سمیة لیسوا بالذین یقتلونك، انما تقتلك الفئة الباغیة؛ آنان قاتل تو نیستند، تو را گروه ستمگر خواهند کشت. و بدین سان بنای مسجد به پایان رسید، و سال به سال بر وسعت آن افزوده میشد.
کتاب سيد المرسلين جلد 2 آیت الله سبحانی
دیدگاهتان را بنویسید