ضرورت ارتباط با خالق هستی و تقویت بنیه و توان معنوی

اگر فرمودند: عوامل و اسباب معنوی راه‌گشای همه مشکلات است، برای این است که مشکلات زاییده طبیعت و صفات طبیعی است و چاره آن بهرمندی و استعانت از قدرت ماورای طبیعت است که جز با ارتباط با خالق هستی بدست نمی‌آید.

 


تبیین ضرورت و چرایی

 

ما در زندگی‌مان روی همه چیز حساب باز کرده‌ایم الّا خدا. به همه چیز توجه داریم الّا خدا. به همه چیز امید بستیم الّا خدا. به همه چیز تکیه می‌کنیم الّا خدا. از همه قدردانی می‌کنیم الّا خدا. در حالی که ارتباط با خالق هستی و تقویت بنیه و توان معنوی، یکى از اساسی‌ترین نیازهای ضروری بشر است.

 

  1. چرا که عالم بر محور خالق هستی است و زیست همه انسان‌ها در دنیا و آخرت، بر محور ربوبیت و سرپرستی و مالکیت خداوند متعال است و برای ادامه حیات و برای بهرمندی بهتر و بیشتر از مواهب دنیایی و سعادت آخروی، چاره‌ای جز ارتباط با خالق هستی و تقویت بنیه و توان معنوی نداریم و باید این ارتباط تقویت شود.

 

  1. چرا که انسان دارای دو بُعد جسم و روح است و همان گونه که جسم، نیاز به رسیدگی دارد، روح هم نیاز به رسیدگی و تعالی دارد و رسیدگی و تعالی روح که «مِنْ اَمْرِ رَبْی»([1]) است، به ارتباط با صاحب روح، محقق می‌شود.

 

  1. انسان دارای دو نیرو است یکی علم که به عقل مرتبط است و محصول آن «جزم» است و دیگری ایمان که به قلب مرتبط است و محصول آن «عزم و اراده» است، نیرویی که انسان را وادار به حرکت می‌کند و قوه محرکه انسان برای هرگونه فعالیت و نقش‌آفرینی است؛ «جزم» نیست([2])، «عزم و اراده» است و «عزم و اراده» از «ایمان و باور» قلبی سرچشمه می‌گیرد و «ایمان و باور» با بنیه و توان معنوی قدرت می‌گیرد. پس هر چه ارتباط با خالق محکمتر باشد و هر چه بنیه و توان معنوی قویتر باشد، «ایمان و باور» قویتر است و هرچه «ایمان و باور» قویتر باشد، «عزم و اراده» قویتر است و هرچه «عزم و اراده» قویتر باشد، انسان بهتر از عهده وظایف سنگین‌ و مسئولیت‌های خطیر برمی‌آید و بیشتر در برابر مشکلات دوام می‌آورد.

 

و اگر قرآن کریم می‌فرماید: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»([3]) برای این است که قلب که تأمین کننده «عزم و اراده» است، با یاد خدا تقویت می‌شود.

 

و اگر خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم به مؤمنان دستور می‌دهد که از صبر و نماز برای انجام امور خود کمک و یاری بگیرید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»([4]) برای این است که نماز به عنوان شاه بیت ارتباط با خدا، تقویت کننده «عزم و اراده» انسان است.

 

و اگر خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم، شرط نترسیدن و پیروزی در برابر دشمن و رسیدن به بهشت را، استواری در یاد خدا می‌داند:«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»([5]) برای این است که پایداری بر یاد خداوند تبارک و تعالی، سبب فرود عنایات و فیوضات الهی می‌شود.

 

و اگر خداوند تبارک و تعالی، قرآن کریم را تنها نسخه شفا بخش بشری معرفی می‌کند و می‌فرماید: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» برای این است که قرآن کریم، تأمین کننده حیات معنوی و واقعی بشر است.

 

و اگر خداوند تبارک و تعالی از مؤمنان دفاع می‌کند و می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا»([6])

 

و یا فرمودند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»([7]) برای این است که ایمان، انسان را در دایره قدرت الهی حمایت می‌کند.

 

و اگر فرمودند: «الدُّعاءُ سِلاحُ المُؤمِنِ وَعَمودُ الدّینِ وَنورُ السَّماواتِ والأرضِ»([8]) یا فرمودند: «اِدفَعوا أبوابَ البَلاءِ بِالدُّعاءِ»([9]) یا فرمودند هنگام گرفتاری بخوانید: «أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیكْشِفُ السُّوءَ»([10]) برای این است که دعا تأمین کننده استحکام و استواری قلبی انسان است.

 

و اگر فرمودند: توسل به ذوات مقدسه معصومین علیهم السلام، کارگشای معضلات زندگی فردی و اجتماعی است، برای این است که ذوات مقدسه معصومین، راهنمای و هدایتگر بشر به ایمان و معنویت هستند.

 

و اگر فرمودند: عوامل و اسباب معنوی راه‌گشای همه مشکلات است، برای این است که مشکلات زاییده طبیعت و صفات طبیعی است و چاره آن پناه بردن به قدرت ماورای طبیعت است.

 

بر همین اساس خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم، پایداری بر ایمان و تقوا را مایه وفور برکات آسمان و زمین می‌داند و می‌فرماید: «وَلَوْ انَّ اهْلَ الْقُری آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْارْضِ وَلکنْ کذَّبُوا فَاخَذْناهُمْ بِما کانُوا یکسِبُونَ» و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم؛ ولی آنها حق را تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم. ([11])

 

این که می‌بینیم مشکلات بشر روز به روز پیچیده‌تر شده و بحران‌ها یکی پس از دیگری، بیشتر گریبان بشر را گرفته و رها نمی‌کند برای این است که بشر برای حل مشلات خود و گذر از بحران‌های موجود، تنها از عقل خود می‌خواهد بهره بگیرد و با ایمان و باور قلبی و ابعاد معنوی که قدرت محرکه انسان است کاری ندارد و با علت العلل هستی و قدرت لایزال الهی بیگانه است.

 

آیا تا کنون از خود سؤال کرده‌ایم

چرا هنگام مواجه لشکر طالوت با لشکر جالوت، رزمندگان برای پیروزی در برابر دشمن، دست به دعا برداشتند؟ و گفتند: «رَ‌بَّنَا أَفْرِ‌غْ عَلَینَا صَبْرً‌ا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْ‌نَا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِ‌ینَ»([12]) پروردگارا، بر دل‌هاى ما شكیبایى فرو آر و گام‌هاى ما را استوار ساز و ما را بر گروه كافران پیروز فرما.

 

یا چرا اصحاب کهف در هنگام قیام بر علیه طاغوت زمان، دست به دعا برداشتند و گفتند: «إِذْ أَوَى الْفِتْیةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَیئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا»([13]) آن‌گاه که آن جوانمردان در غار کوه پنهان شدند، از درگاه خدا مسئلت کردند و گفتند: پروردگار از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را به سامان رسان.

 

یا چرا خداوند تبارک و تعالی وقتی به حضرت موسی فرمان قیام در برابر فرعون را صادر کرد و فرمود: «اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى»([14]) حضرت موسی دست به دعا بر‌داشت و فرمود: «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یسِّرْ لِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی یفْقَهُوا قَوْلِی»([15]) گفت پروردگارا سینه‌ام را گشاده گردان و كارم را براى من آسان ساز و از زبانم گره بگشاى.

 

یا هنگامی که پیامبر گرامی به رسالت مبعوث شد، خداوند تبارک و تعالی بخاطر موفقیت آن بزرگوار در مسئولیت سنگین رسالت، ایشان را به بیداری در دل شب و تلاوت قرآن دستور می‌دهد و از آن حضرت می‌خواهد از راز و نیاز در دل شب کمک بگیرد و بنیه و توان معنوی خود را برای این رسالت سنگین تقویت کند آن جایی که می‌فرماید: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ . یا اَیُّهَا المُزَّمِّل . قُمِ الَّیلَ اِلّا قَلیلًا . نِصفَهُ اَوِ انقُص مِنهُ قَلیـلًا . اَو زِد عَلَیهِ وَ رَتِّلِ القُرءانَ تَرتیلًا . إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیكَ قَوْلًا ثَقِیلًا . إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلًا . إِنَّ لَكَ فِی النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلًا . وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَیهِ تَبْتِیلًا»([16]) بیشتر شب را برای عبادت برخیز و قرآن را شمرده و روشن و با تأمل و دقت بخوان، به یقین ما به زودی قرآن کریم را بر تو نازل خواهیم کرد، بی تردید عبادت در دل شب محکم تر استوارتر است و پروردگارت را در هر حال یاد کن و فقط دل بر او بند.

 

یا قرآن کریم در توصیف پیامبر و اصحاب، شرط سرسختی در برابر دشمنان و مهربانی در برابر یکدیگر را ارتباط تنگاتنگ با خالق هستی و تقویت بنیه و توان معنوی می‌داند آن جایی که می‌فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا یبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ»([17]) محمّد فرستاده‌ی خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می‌بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می‌طلبند؛ نشانه‌ی آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است.

 

یا حضرت امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به حضرت ابوالفضل سلام الله علیها فرمود اگر توانستی کار آنان را به فردا موکول کن: «اِرْجِعْ اِلَیهِمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلی غُدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیةَ نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیلَةَ وَنَدْعُوهُ وَنَسْتَغْفِرَهُ فَهُو یعلَمُ اَنِّی اُحِبُّ الصَّلوةَ وَتِلاوَةَ کتابِهِ وَکثْرَةَ الدُّعاءِ وَاْلاسْتِغْفارِ»([18]) به سوی آنان بازگرد و اگر توانستی کار آنان را به فردا موکول کن تا ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با پروردگارمان بپردازیم؛ زیرا خدا می داند که من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات با خدا علاقه‌ی شدید دارم.

 

یا چرا از سه امامی که بیش‌تر از دیگر ائمه درگیر مبارزه بودند بیش‌تر دعا صادر شده است؟ مولی‌الموحدین امیرالمؤمنین و دعای بلند کمیل، امام حسین و دعای بلند عرفه و امام سجاد و دعای بلند ابوحمزه و صحیفه سجادیه.

 

چگونگی تأثیر ارتباط با خالق هستی

رمز گشائی اوّل: از آن جایی که خداوند تبارک و تعالی عزیز و شکست ناپذیر؛ ارتباط با او، انسان را به منبع لایزال قدرت وصل کرده و انسان را در انجام وظایف خطیر زندگی، قدرتمند می‌سازد. این همان حقیقتی است که از معیت خداوند در جمله «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»([19]) به خوبی استفاده می‌شود که دست قدرت خداوندِ عزیز و شکست ناپذیر، با کسانی است که از نماز و شکیبایی کمک می‌گیرند «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ»([20]) و به یقین ایشان با  معیت خداوند، شکست ناپذیری خواهند بود.

 

رمزگشائی دوّم: از آن جایی که خداوند حکیم، مالک و صاحب اختیار هستی است و جود و کرم او بی‌پایان است؛ ارتباط با او، انسان را از را خزانه غیبش بهرمند می‌سازد. این همان حقیقتی است که از قرآن استفاده می‌شود «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»([21]) به خوبی استفاده می‌شود که خداوند حکیم، همه کسانی که خصیصه « صبر » را داشته باشند بهرمند می‌کند.

 

رمزگشائی سوّم: هیچ نیرو و توانی جز نیرو و توان خداوند تبارک و تعالی در هستی کارساز نیست «لَاحَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»، پس هرکس بخواهد در انجام وظایف خود‌، بخوبی موفق شود و در برابر مشکلات دوام بیاورد؛ باید از منبع لایزال قدرت بهره بگیرد، در شرائط سخت باید از کسی کمک گرفت که هیچ نیرو و توانی جز نیرو و توان او در هستی کارساز نیست و راه آن ارتباط با خالق هستی است.

 

رمزگشائی چهارم: تأثرگذاری علل مادی به دست پدیدآورنده آن است، مانند آب برای حیات، آتش برای سوزاندن، چاقو و کارد برای بریدن، دارو برای شفا دادن و دریا برای روان شدن؛ که همه به دست خداوند تبارک و تعالی است و هرگاه که خداوند اراده کند آن آثار، از آن علل مادی گرفته می‌شود کما این که اثر سوزاندن را خداوند از آتش بر ابراهیم خلیل گرفت یا اثر بریدن را از کارد بر گردن اسماعیل گرفت یا روان بودن را از دریا گرفت و آن را برای عبور حضرت موسی و اصحابش شکافت. بر این اساس اثر کردن و یا اثر نکردن عوامل یا اندازه اثرگذاری آن به دست علت العلل هستی است و در شرائط سخت باید از کسی کمک گرفت که مؤثر اصلی هستی و علت العلل هستی است. «لامُؤثّرَ فی الوُجُودِ اِلا الله» و گره هر سختى به دست او گشوده می‌شود «یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُالْمَكارِهِ» و شدت مصیبت‌ها به عنایت او برطرف می‌شود«وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدآئِدِ» و راه بیرون رفت از تنگی و تبدیل آن به آسایش، در دست اوست «وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ‏ الْمَخْرَجُ اِلى‏ رَوْحِ الْفَرَجِ»([22]).

 

بر همین اساس قرآن کریم در معرفی خداوند به مشرکان، از زبان حضرت ابراهیم می‌فرماید: «الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یهْدِینِ. وَالَّذِی هُوَ یطْعِمُنِی وَیسْقِینِ. وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ.وَالَّذِی یمِیتُنِی ثُمَّ یحْیینِ»([23]) خدای من همان کسی است که مرا آفرید و من همان کسی است که هدایت می‌کند و من همان کسی است که طعامم می‌دهد و سیرابم می‌کند و هنگامی که بیمار می‌شوم، شفایم می‌دهد و من همان کسی است که مرا می‌میراند سپس زنده می‌کند.

 

پس علت اصلی همه موفقیت‌ها و همه پیروزی‌ها، خداوند است و سنت قطعی خداوند تبارک و تعالی بر یاری مؤمنان تعلق گرفته است: «وَ لَیَنصُرَنَّ اللَهُ ‌مَن یَنصُرُه»([24]) و «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ ینصُركُم وَیثَبِّت أَقدامَكُم»([25]) «إِنَّ اللَّهَ یدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا»([26])

 

ارمغان ارتباط با خالق هستی و تقویت بنیه و توان معنوی

هر انسانی در انجام وظایف خطیر زندگی فردی و اجتماعی از سه ناحیه آسیب پذیری است، یکی از ناحیه اراده، ممکن است سست شود و دیگری از ناحیه هدف، ممکن است منحرف شود و سوم از ناحیه نتیجه، ممکن است به نتیجه نرسد و شكست بخورد.

 

چاره این آسیب پذیری سه جانبه، ارتباط با خالق هستی و تقویت بنیه و توان معنوی است که انسان را محکم و استوار می‌کند و از سستی، انحراف و شکست نجات می‌دهد و او را در مسیر صحیح، حفظ می‌کند و در نهایت او را موفق و پیروز می‌نماید.

 

در حقیقت باید گفت تنها راه گذر از شرائط سخت و طاقت‌فرسا؛ ارتباط عمیق با خالق هستی است، هر چه این شرائط سخت‌تر باشد، ارتباط با خالق هستی لازم‌تر و ضروری‌تر است و هرچه ارتباط با خالق هستی قوی‌تر و عمیق‌تر باشد؛ موفقیت قطعی‌تر خواهد بود. حقیقتی که در حماسه جاوید عاشورا و حرکت هوشمندانه حضرت امام حسین علیه السلام نمایان است که به توضیح آن پرداخته می‌شود.

 

حرکت هوشمندانه حضرت امام حسین علیه السلام

بنا به نقل طبری عصر پنجشنبه نهم محرم عمرسعد فرمان حمله داد و لشکر به حرکت درآمد حضرت امام حسین علیه السلام در آن ساعت در بیرون خیمه به شمشیرش تکیه نموده خواب خفیفی بر چشمانش مستولی شده بود.

 

زینب کبری علیهاالسلام سروصدای لشکر عمرسعد را شنید و جنب و جوش آنها را دید به نزد حضرت امام حسین علیه السلام آمد و عرضه داشت: برادر! اینک دشمن به خیمه ها نزدیک شده است.

 

حضرت امام حسین علیه السلام سر از شمشیر برداشت و ابتدا فرمود: «اِنِّی رَاءَیتُ رَسُولَ اللّه صلّی اللّه علیه و آله فِی الْمَنامِ فَقالَ لِی اِنَّک صائِرٌ اِلَینا عَنْ قَریبٍ» جدم رسول خدا را در خواب دیدم که به من فرمود فرزندم به زودی به نزد ما خواهی آمد.

 

سپس حضرت امام حسین علیه السلام، برادرش حضرت ابوالفضل عَلَیهِ السَّلام را خواند و فرمود: «اِرْکبْ بِنَفْسِی اَنْتَ یا اَخِی حَتّی تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ ما لَکمْ وَما بَدَاءَ لَکمْ وَتَسْاءَلُهُمْ عَمَّا جاءَ بِهِمْ» جانم به قربانت، سوار شو و با آن ها ملاقات کن و انگیزه و هدف آنان را بپرس.

 

طبق فرمان حضرت امام حسین علیه السلام، حضرت ابوالفضل با بیست تن که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر نیز در میان آنان بودند، به سوی دشمن حرکت نموده و در مقابل آنان قرار گرفت و انگیزه‌ی حرکتشان را سؤال نمود.

 

لشکریان عمرسعد در جواب گفتند: اینک از سوی امیر ابن زیاد حکم تازه ای رسیده است که باید شما بیعت کنید و الا همین الان وارد جنگ خواهیم شد.

 

حضرت ابوالفضل به سوی حضرت امام حسین علیه السلام برگشت و انگیزه‌ی آنان را به عرض آن بزرگوار رسانید و حضرت در پاسخ وی چنین فرمود: «اِرْجِعْ اِلَیهِمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلی غُدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیةَ نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیلَةَ وَنَدْعُوهُ وَنَسْتَغْفِرَهُ فَهُو یعلَمُ اَنِّی اُحِبُّ الصَّلوةَ وَتِلاوَةَ کتابِهِ وَکثْرَةَ الدُّعاءِ وَاْلا سْتِغْفارِ»([27]) به سوی آنان بازگرد و اگر توانستی کار آنان را به فردا موکول کن تا ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با پروردگارمان بپردازیم؛ زیرا خدا می داند که من به نماز و قرائت قرآن و استغفار و مناجات با خدا علاقه‌ی شدید دارم.

 

حضرت ابوالفضل برگشت و از آن ها خواست تا کار خود را یک شب به تأخیر اندازند. عمرسعد چون در قبول این پیشنهاد مردد بود موضوع را با فرماندهان لشکر مطرح و نظر آنان را جویا گردید. یکی از فرماندهان به نام عمروبن حجاج  گفت: سبحان اللّه ! اگر اینها از ترک و دیلم بودند و چنین مهلتی را از تو درخواست می کردند بایستی به آنان جواب مثبت می‌دادی در صورتی که اینها فرزندان پیامبر هستند. قیس بن اشعث  یکی دیگر از فرماندهان گفت: به عقیده‌ی من هم باید به این درخواست حسین جواب مثبت داد؛ زیرا این درخواست وی نه برای عقب نشینی آنها از جبهه و نه برای تجدید نظر است بلکه به خدا سوگند! فردا اینها پیش از تو به جنگ شروع خواهند نمود.

 

پس از گفتگوی زیاد پاسخ عمرسعد به حضرت ابوالفضل این بود: ما امشب را به شما مهلت می دهیم اگر تسلیم شدید و به فرمان امیر گردن نهادید، به نزد او می‌بریم و اگر امتناع کردید ما هم شما را به حال خود باقی نخواهیم گذاشت و جنگ است که سرنوشت شما را تعیین خواهد نمود و بدین گونه عمر سعد با پیشنهاد حضرت امام حسین علیه السلام موافقت کرد و اقدام خود را یک شب به تأخیر انداخت.

 

رمزگشائی حرکت هوشمندانه‌‌ی حضرت امام حسین علیه السلام

ایجاد آمادگی

به یقین حضرت امام حسین علیه السلام برای خواندن نماز و قرآن و دعا و مناجات عقب افتادگی نداشت که بخواهد در این ساعات آخر جبران کند. آن بزرگوار می‌خواست اصحاب را برای غوغای فردا، آماده می‌کرد.

 

جلوگیری از آسیب‌ها

همان گونه که اشاره شد رزمنده‌ی جهادگر و مجاهد فی سبیل الله در شرائط سخت نبرد از سه ناحیه ممکن است آسیب ببیند: یکی از ناحیه‌ی اراده، ممکن است سست شود و یکی از ناحیه‌ی هدف، ممکن است منحرف شود و یکی از ناحیه‌ی نتیجه، ممکن است شکست بخورد و حضرت امام حسین علیه السلام چاره جوئی کرد و تمام این نگرانی‌ها را با برنامه‌ی شب عاشورا برطرف ساخت، چرا که سنت الهی بر این تعلق گرفته است که ارتباط با خالق هستی راه گشای شرائط سخت و طاقت فرسا است.

 

آن چه حضرت امام حسین علیه السلام در حرکت هوشمندانه انجام داد، رمز موفقیت بشر بوده و هست و تجلی‌گاه و شاه بیت آن نماز است، بخاطر همین است كه امام باقر علیه السلام می‌فرماید: ‌«أَوَّلَ مَا یحَاسَبُ العَبدُ عَلَیهِ الصَّلاةُ فَإِن قُبِلتَ قُبِلَ مَا سِوَاهَا وَإِن رُدَّت رُدَّ مَا سِوَاهَا»([28]) نخستین چیزى كه از بنده بازخواست می‌شود، نماز است. پس اگر پذیرفته شد، بقیه‌ى اعمال‏ هم پذیرفته می‌شود. از این رو در زیارت حضرت امام حسین علیه السلام در بین تمام صفات برجسته‌ی آن بزرگوار تنها عنوانی كه بیش از همه نمایان است، اقامه‌ی نماز است و ما در زیارت آن بزرگوار می‌گوئیم: «اَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلاةَ»([29]) شهادت می‌دهم که تو نماز را اقامه کردی.

 

ارتباط عمیق با خالق هستی، برای رزمنده‌ی جهادگر و مجاهد فی سبیل الله، برکات زیادی دارد. یکی از برکات، تضمین استحکام است. ارتباط عمیق با خالق هستی و توسّل قلبی به خداوند تبارک و تعالی و راز و نیاز خاصه در دل شب، تضمین کننده‌ی استحکام و اقتدار نیروهایی است که می‌خواهند حماسه بیافرینند و می‏ خواهند در مقابل ظلم و ستم، مبارزه کنند و پیروز شوند.

 

یکی دیگر از برکات، حفظ از انحراف است. توسّل قلبی به خداوند، رزمنده‌ی جهادگر و مجاهد فی سبیل الله را در مسیر حق و حقیقت و در مسیر هدف عالی خود حفظ می‌کند و از انحراف باز می‌دارد.

 

یکی دیگر از برکات، جلوگیری از شکست است. ارتباط عمیق با خالق هستی، رزمنده‌ی جهادگر و مجاهد فی سبیل الله را از شکست و آسیب پذیری در مقابل دشمن حفظ می‌کند.

 

ارتباط عمیق با خالق هستی و توسّل قلبی رزمنده‌ی جهادگر و مجاهد فی سبیل الله به خداوند تبارک و تعالی؛ جهاد را پیروز، شهادت را باعظمت، نهضت را پرثمر، قیام را پر اثر و مبارزه را ماندگار می‌کند.

 

آری پیروزی در جهاد، مخلوقِ معنویت و عرفان است، شکوه و عظمت شهادت، آفریده‌ی توسّل و فناء فی‏الله است و اثرگذار و ماندگاری نهضت و قیام ثمره‌ی محو در معشوق شدن است. چنان چه رهبر معظم انقلاب می‌فرماید: «هرچه عرفان و معنویت قوی‌تر و عمیق‌تر باشد جهاد در مقابل دشمنان كارسازتر و شهادت در راه خدا پرثمرتر است»  «این توجّه و توسّل و ارتباط قلبی با پروردگار عالم، تضمین کننده استحکام و اقتدار نیروهایی است که می‌خواهند همیشه در مقابل آن جبهه بایستند و مقاومت کنند. جز این راهی وجود ندارد» ([30]).

 

همان حقیقتی که حماسه بی‌نظیر فتح خرمشهر و عملیات پیروزمندانه بیت المقدس را رقم زد که به یقین شعار ای ایران ای مرز پرگهر نبود، بلكه ارتباط با خالق هستی خاصه در دل شب‌های عملیات بود «تا شب نروی روز به جائی نرسی».

 

آن چه شهید حججی را هنگام مثله شدن، نگه داشت، به یقین نماز بوده است، او قبل از آن که یک شهید باشد یک انسان مرتبط با خدا بود و ارتباط با خالق هستی این مقام را برای او فراهم کرد و شهادت نتیجه‌ی آن بود.

 

در حقیقت باید گفت تنها راه گذر از شرائط سخت و طاقت‌فرسا؛ ارتباط عمیق با خالق هستی است و هر چه این درگیری بیشتر و مبارزه نفس‌گیرتر باشد، ارتباط با خالق هستی، با دعا و مناجات شب زنده داری، لازم‌تر و ضروری‌تر خواهد بود و پیروزی بر سختی‌ها حتمی‌تر و قطعی‌تر خواهد بود. بیشترین و معروفترین دعاها از سه امامی است که هر سه درگیر مبارزات بزرگِ مدّتِ عمر خودشان بوده‌اند، مانند دعای کمیل، دعای عرفه، دعای ابوحمزه و صحیفه‌ی سجادیه است.

 

آن چه حماسه عاشورا را پُرشکوه، ماندگار و اثرگذار کرده و آن را با عظمت، جلوه‌گر ساخته است، مدیون و مرهون عوامل معنوی آن است. همان حقیقتی که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کرده و می‌فرماید: «معنویت و عرفان، توسّل و فناء فی‏ الله و محو در معشوق شدن، ماجرای عاشورا را این چنین با عظمت، پُرشکوه و ماندگار کرده است»([31]).

 

حقیقتی که سرتاسر نهضت کربلا نمایان است

سید و سالار شهیدان حضرت امام حسین نهضت را با مناجات با حضرت حق در مسجد النبی آغاز کرد و در شب عاشورا آن را محقق ساخت و در گودی قتلگاه آن را امضا نمود.

 

آغاز نهضت: خطاب به پیامبر اسلام: «اَلسَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّه اَنَا الحُسَینُ بْنُ فاطِمَةَ فَرْخُک وَابْنُ فَرْخَتِک وَسِبْطُک الَّذى خَلَّقْتَنِى فى اُمَّتِک، فَاشْهَدْ یا نَبِىَّ اللّه اَنَّهُمْ خَذَلُونى وَلَمْ یحْفَظُونى وَهذِهِ شَکواىَ اِلَیک حَتّى اَلْقاک»([32]).

 

خطاب به خداوند تبارک و تعالی: «اَللّهُمَّ اِنَّ هذا قَبْرُ نَبِیک مُحَمَّدٍ صَلَّى الله عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّم وَاَنَا ابْنُ بِنْتِ نَبِیک وَقَدْ حَضَرنى مِنَ اْلامْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ. اَللّهُمَّ اِنِّى اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ وَاُنْکرُ الْمُنْکرَ وأسألُک یا ذَاالْجَلالِ وَالاْ کرامِ بِحَقِّ الْقَبْرِ وَمَنْ فِیهِ اِلاّ اخْتَرْتَ لى ما هُو لَک رِضىً وَلِرَسُولِک رِضىً»([33]).

 

شب عاشورا: «اِرْجِعْ اِلَیهِمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ اَنْ تُؤَخِّرَهُمْ اِلی غُدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیةَ نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیلَةَ وَنَدْعُوهُ وَنَسْتَغْفِرَهُ فَهُو یعلَمُ اَنِّی اُحِبُّ الصَّلوةَ وَتِلاوَةَ کتابِهِ وَکثْرَةَ الدُّعاءِ وَاْلا سْتِغْفارِ»([34]).

 

گودی قتلگاه: «صَبْراً عَلى قَضائِكَ یا رَبِّ لا إِلهَ سِواكَ، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ، مالِىَ رَبٌّ سِواكَ، وَ لا مَعْبُودٌ غَیرُكَ، صَبْراً عَلى حُكْمِكَ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ، یا دائِماً لا نَفادَ لَهُ، یا مُحْیىَ الْمَوْتى، یا قائِماً عَلى كُلِّ نَفْس بِما كَسَبَتْ، اُحْكُمْ بَینی وَ بَینَهُمْ وَ أَنْتَ خَیرُ الْحاكِمینَ»([35]).

 

زیارت نامه: بر همین اساس در زیارت نامه آن بزرگوار می‌خوانیم: «اَشْهَدُ اَنَّک قَدْ اَقَمْتَ الصَّلاةَ»([36]).

 

به نماز باید تکیه کرد

آری برای گذر از تمامی سختی‌ها و مشکلات فردی و اجتماعی و برای گذر از تمامی بحران‌ها و تحریم‌ها، باید روی نماز حساب کرد، باید به نماز تکیه داد، باید از نماز کمک گرفت و باید دست به دامن نماز شد  «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ»([37]) ای ایمان آورندگان از شكیبایى و نماز یارى جویید.

 

نکته‌ای که در رابطه با نماز، باید آن توجه کرد، این است که برای گذر از تمامی بحران‌ها و تحریم‌ها، نماز را باید اقامه کرد، نه آن که فقط خواند. نمازی که همه احکام آن و همه دستورات آن، فرد و جامعه را برای گذر از تمامی بحران‌ها و تحریم‌ها، تربیت و آماده می‌کند. بر این اساس خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم به قدرت رسیده‌ها را بر اقامه فرائض دستور داده است و نماز شاه بیت آن است: «الَّذِینَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»([38]) همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا می‌دارند، و زکات می‌دهند، و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، و پایان همه کارها از آن خداست.

 

برای گذر از تمامی سختی‌ها و مشکلات فردی و اجتماعی تکیه بر هر چیز دیگر، آدرس غلطی است که جامعه را گرفتار می‌کند و نمونه‌های آن بسیار است.

 

آدرس‌های غلط

آیا راه اندازی مراکز آموزشی و پرورشی، توانسته است جوانان را تربیت کند؟ یا آن که فقط برای افراد یک مدرک بی ارزش به ارمغان آورده است؟

 

آیا تحصیل و پیمودن مدارج عالی علمی، توانست معضل یا مشکلی از جامعه حل کند؟ یا انبوه مهندس و دکتر بیکار به جامعه تحمیل کرد که به یکی از معضلات جامعه تبدیل شده است؟

 

آیا ساخت سالن‌ها و میدان‌های ورزشی و راه اندازی ورزش‌های متنوع، توانست نشاط و شادابی برای جامعه و خاصه جوانان به ارمغان آورد؟ یا ورزش حرفه‌ای به بداخلاقی، درگیری و به هدر دادن سرمایه های کلان منتهی شد؟

 

آیا جُنگ‌های متنوع و برنامه های شاد توانست آرامش و شادابی به ارمغان آورد؟ یا بر افسردگی، لودگی و ناهنجاری اخلاقی افزود؟

 

آیا ساخت بیمارستان‌ها و مراکز پیشرفته‌ی بهداشت و درمان، توانست سلامت جامعه را تأمین ‌کند؟ یا عمده‌ی افراد از بیماری‌هایی مانند کلسترل بالا، دیابت، فشار خون و بیماری‌های قلبی عروقی و اعصاب و روان رنج می‌برند؟ و هر روز آمار مبتلایان به بیماری‌های مذمن بیشتر شد؟

 

آیا تأسیس بانک‌ها و مراکز اقتصادی توانسته است اقتصاد کشور را سامان دهد؟ یا وضعیت اقتصادی هر روز بدتر از دیروز شده است؟

 

آیا توسعه‌ی فیزیکی قضائی و انتظامی، توانست امنیت و آرامش را برای جامعه به ارمغان آورد؟ یا جرم، بزهکاری و فساد افزایش یافت؟

 

آیا ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی توانست اقصاد را درمان کند؟ یا رشوه، اختلاس، قاچاق و دزدی‌های میلیاردی هر روز بیشتر شده است؟

 

آیا ستاد مبارزه با مواد مخدر توانست قاچاق بی‌رویه‌ی مواد مخدر را ریشه کن کند؟ یا هر روز بر آمار معتادان افزوده شده است؟ و میانگین سنی مصرف کنندگان به نوجوانان رسید؟

 

آیا ولع و عطش برای جمع مال و ثروت بی نیازی آورده است؟ و آیا ولع و عطش برای زندگی تجملی راحتی و آرامش آورده است؟

 

آیا راه اندازی کارگاه‌ها و کارخانه‌های عظیم تولیدی توانست معضل بیکاری را حل کند؟ یا هر روز شاهد تعطیلی یکی پس از دیگری آن‌ها هستیم؟

 

آیا تقنین این همه قانون توانسته است کشور را قانونمند کند؟ یا بی‌قانونی و هرج و مرج رفتاری، بلای خانمان سوز جامعه شد؟

 

در مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی چه مقدار هزینه شده است؟ چه مقدار نتیجه داده است؟ چرا هرچه بیشتر هزینه می شود، کمتر نتیجه می‌دهد؟ چرا هرچه تلاش بیشتر می‌شود از هدف دورتر می‌شویم؟ نه تنها ناهنجاری‌ها حل نمی‌شود؛ بلکه هر روز بر آن افزوده می شود! چرا با این همه مسجد و حسینیه و مناسبت‌ها و سوژه‌های ارزشی، باز شاهد لت و پار شدن جوانانمان باشیم؟

 

به دلیل جهانی شدن، جهانی فکر کردن، تعامل با جهان، تطبیق استانداردهای جهانی و هزاران ایده‌ی باطل، از ارتباط با خالق هستی که تبلور و شاه بیت آن نماز است و دوای دردها و چاره‌ی مشکلات و سختی‌ها است، فاصله گرفتیم و درعوض دنبال روی کسانی شدیم که خودشان در منجلاب فرو رفته و برای نجات خود دست و پا می زنند و ما نسخه‌ی مردود شده‌شان را نشخوار می کنیم.

 

باید قبول کنیم که خوب عمل نکردیم، راه را اشتباه رفتیم، آدرس غلط به ما دادند، و باید قبول کنیم که در راه، در روش، در عملکرد، در کمیت، در کیفیت، اشتباه کردیم.

 

چاره اندیشی

آن چه از آیات و روایات فهمیده می‌شود و آن چه از سنت الهی حاکم بر جهان هستی فهمیده می‌شود و آن چه از حرکت هوشمندانه‌ی حضرت امام حسین علیه السلام فهمیده می‌شود، این است که باید به جای عمل به نسخه‌های پیشرفت و توسعه‌ی بیگانه، از نسخه‌های قرآنی بهره می‌گرفتیم، باید مشکلات فردی و اجتماعی را با تکیه بر قرآن و آموزه‌های دینی حل می‌کردیم.

 

تأکید بر اسباب معنوی به معنای تقابل عوامل و اسباب مادی و معنوی نیست، به معنای تقابل دین و دانش نیست، به معنای محکوم کردن راه‌های علمی و تکیه بر دعا و ثنای تنها نیست بلکه به معنا کمک گرفتن از عوامل معنوی در کنار عوامل مادی، برای گذر از چالش‌ها و بحران‌ها است. چرا که نه علم می‌تواند نقش دعا داشته باشد و نه دعا می‌تواند نقش علم را ایفا کند.

 

کسی نمی‌گوید جامعه به دانشگاه، به آموزشگاه، به بیمارستان، به بانک، به میدان ورزش، به فیلم یا به چه و چه نیاز ندارد، اتفاقا نیاز دارد به خوب و مجهز آن‌هم نیاز دارد و هر چه مسئولین در این زمینه کوشش کنند مردم لایق آن هستند؛ بلکه سخن ما به این معنا است که این مقوله‌ها سخت افزارهایی است که نمی‌تواند جای نرم‌افزار را بگیرد، نمی‌تواند جای مراکز تربیتی و معنوی را بگیرد. این مقوله‌ها پیشرفت و توسعه‌ی واقعی حاصل نمی‌کند، هنجار تولید نمی‌شود، چرا که بعضی از این موارد یا خود ناهنجاری هستند یا تولید ناهنجاری می‌کنند و با ناهجاری و رفتارهای غلط نمی‌شود جامعه را اصلاح کرد، با کجی نمی‌شود به راستی رسید، با باطل نمی‌شود به حق رسید.

 

می‌گوئیم اقتصاد اسلامی و ناهنجاری‌های اقتصادی را با فرمول‌های بانک جهانی نمی‌شود سامان داد و ناهنجاری‌های اجتماعی را فرمول‌های غیر دینی نمی‌شود برطرف کرد و با جُنگ و برنامه‌های متنوع، مغایر با دین، نمی‌تواند برای جامعه آرامش و شادابی به ارمغان آورد.

 

اگر آن مقدار که برای زندان‌ها و آسایشگاه‌ها و نقاهت‌گاه‌ها هزینه شده است؛ یک‌صدم آن برای عوامل ایجادی و اثباتی هزینه شده بود و آن مقدار که قاضی و مأمور و زندان‌بان آموزش داده شده است یک‌صدم آن برای عوامل خدمتگزار مراکز مذهبی آموزش داده شده بود؛ به یقین بهتر و بیشتر نتیجه گرفته بودیم. اگر برای اداره‌ی شایسته‌ی مساجد و مراکز مذهبی، کارگزاران لایق و خِبره آموزش داده بودیم، بهتر نتیجه گرفته بودیم. مگر مشخصه‌ی مؤمنان این نیست که وقتی به حکومت رسیدند، باید نماز را اقامه کنند و این به این معنی است که اداره‌ی حکومت و پایداری آن به نماز است و اگر چنین می‌شد؛ دیگر مساجدمان بی رونق نبود، از جوانان خالی نبود، جوانان‌مان برای حضور در برنامه‌های مساجد، با عشق و علاقه، گوی سبقت را از یکدیگر می ربودند و هنجارآفرین می‌شدند.

 

آری اقتصاد، اجتماع، خانواده سالم و ایمن و پایدار در سایه‌ی ارتباط با خالق هستی است. تا معنویت و ارتباط با خدا جایگاه خود را پیدا نکند، این گونه توسعه‌ها اثر بخش نخواهد بود. اگر نگرانی ختم بخیر شدن هستیم و اگر نگران آینده‌ی فرزندان خود هستیم و اگر هزاران نگرانی دیگر داریم؛ باید با نماز و معنویت آن‌ها را برطرف نماییم.

 

باید قبول کنیم که در آموزش و پرورش، در تعلیم و تربیت، در تبلیغ و ترویج، در خانه و خانواده، در کلاس درس و دانشگاه، در فرهنگ و دین‌داری، در مدیریت و مسئولیت، در توسعه و پیشرفت، در تجارت و صنعت، در کار و تولید، در صادرات و واردات، در مصرف و استفاده از امکانات، در فیلم سازی، در برنامه ریزی، در مبارزه با مفاسد و ناهنجاری ها و … باید از تدین و معنویت و نماز کمک گرفت.

 

گرچه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ‌توجه به نماز، روند صعودی خوبی پیدا کرده است، اما با وجود تمام تلاش‌ها و کوشش‌ها، نماز و ارتباط با خالق هستی در جامعه جایگاه واقعی خود را به دست نیاورده است و قرآن کریم، به عنوان نسخه‌ی نجات بخش بشری و بزرگترین دستورالعمل زندگی مادی و معنوی، کمتر مورد مراجعه و استفاده قرار گرفته است و از علوم سرشار و مواعظ حکیمانه‌ی آن، که هدایت و رشد پویندگان آن را به عهده دارد و آن‌ها را به سرمنزل سعادت و کمال ابدی رهنمون می‌سازد، کمتر بهره برداری شد. هنوز جنبه‌های فردی و اجتماعی این سفره گسترده الهی در جامعه‌ی اسلامی محجور و پوشیده است، ما به معنی واقعی از این مأدبه‌ی الهی برای راهیابی به طریق صواب، به درستی نتوانستیم استفاده کنیم و آموزه‌های آن را آویزه‌ی گوش نماییم.

 

در این جا اشاره به این نکته لازم است که تأکید بر اسباب معنوی و ارتباط با خالق هستی نباید به اقدامات نامتعارف و رفتارهای شنیع و نسنجیده وافراط‌گری آلوده شود و سبب وهن اسلام و تشکیک در باورهای تشیع گردد که خود بحران آفرین است.‌

 

یکى از اساسی‌ترین نیازهای مسئولین، تقویت بنیه معنوی است

بعضی فکر می کنند بنیه و توان معنوی فقط در امور فردی کارساز و لازم است در حالی که بنیه و توان معنوی قبل از آن که در امور فردی کارساز باشد در امور حکومتی لازم و ضروری‌تر است. کشور را با اقامه باید اداره کرد نه با توسعه. توسعه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، انتظامی و قضایی، لازم است اما کافی نیست. آن چه اصل و اساس برای اداره کشور است، اقامه فرائض است و شاه بیت آن نماز است. خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم می‌فرماید: «الَّذِینَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»([39]) همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا می‌دارند، و زکات می‌دهند، و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، و پایان همه کارها از آن خداست.

 

تقویت بنیه و توان معنوی یعنی در همه‌ی حالات خدا را حاضر و ناظر دانستن، به یاد خدا بودن، ارتباط با خالق هستی و راز و نیاز با حضرت حق در دل شب داشتن. اگر بیداری و تضرّع و دعا در دل ‌شب نباشد، نمی‌توان مسئولیّت سنگین را به سرمنزل مقصود رساند. خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً»([40]) پروردگار خود را آشکارا و پنهانی، از روی تضرّع، بخوانید! «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ»([41])

 

وقتی بنیه و توان معنوی قوی شد

ایمان، یقین و تسلیم بر فرد حاکم می‌شود، هیچ شک و شبهه‌ای نمی‌تواند او را متزلزل کند. تقوا و توان کنترل رفتار و گفتار بر طریق صواب بر او حاکم می‌شود و از کژی، رذلی، پلشتی، خیانت، لغزش و حرکات ناشایست مصون می‌ماند. توان کنترل هوای نفس و خواهش‌های نفسانی را پیدا می‌کند، هرگز وسوسه‌ها او را فریب نمی‌دهد.

 

وظیفه شناس و مسئولیت پذیر می‌شود و با روحیه‌ی جهادی، حرکت انقلابی و اراده‌ی جدی، به تلاش شبانه روزی و اثربخش می‌پردازد و تنبلی و کسلی را رها می‌کند. در برابر مشکلات و سختی‌ها، صبور و مقاوم می‌شود، با کمترین هزینه و در کوتاه‌ترین زمان ممکن، مشکلات را حل می‌کند و عایدات آن، جامعه را بهره مند می‌سازد. با تشخیص صحیح، عمل بهنگام، عملکرد شایسته، حرکت به سمت اهداف را پیش می‌گیرد و با انتخاب بهترین روش اجرایی، کارها را به سامان می‌رساند.

 

وقتی بنیه و توان معنوی قوی شد

دیگر کسی عطش قدرت ندارد، برای به دست آوردن قدرت و پست و مقام، خود را به آب و آتش نمی‏زند، مسئولیت را به خاطر امکاناتش، منافع و مزایایش و احترام و برو و بیایش نمی‌خواهد، از موقعیت خود سوء استفاده نمی‌کند، با مسئولیت به دیگران فخر نمی‌فروشد، منیت و برتری‌خواهی ندارد، کارنامه‌ی خود را به رخ دیگران نمی‌کشد، لاف بی‌خود نمی‏زند، خود را به ارزش‌ها‏ی واهی متصف نمی‏کند، رقیب خود را با اتهام‌های واهی از میدان به در نمی‌کند و دیگران را رقیب خود نمی‌داند و می‌داند به همان اندازه که مورد احترام مردم است و به همان اندازه که از اختیارات و امکانات برتر برخوردار است، در روز قیامت، به همان اندازه گرفتار است و باید پاسخ‌گو باشد، پس در استفاده از اختیارات، امکانات و موقعیتش به شدت احتیاط می‌کند.

 

اگر از اشرافی‌گری مذمت می‌شود به خاطر نبود بنیه و توان معنوی است چرا که اشرافی‌گری، راحت‌طلبی می‌آورد و راحت‌طلبی با روحیه‌ی جهادی، با حرکت انقلابی، با اراده‌ی جدی، با تلاش شبانه‌روزی و با صبر و تحمل ناسازگار است. حضرت امام خمینی در این باره می‌فرماید: «آنهایی که در خانه‌های مجلل، راحت و بی‌درد آرمیده‌اند و فارغ از همه‌ی رنج‌ها و مصیبت‌های جانفرسا و پابرهنه‌های محروم، تنها ناظر حوادث بوده‌اند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفته‌اند، نباید به مسئولیت‌های کلیدی تکیه کنند، که اگر به آن جا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند، و حاصل همه‌ی زحمات ملت را بر باد دهند»([42])

 

اگر از ملی‌گرائی مذمت می‌شود به خاطر نبود بنیه و توان معنوی است که پایبندی به تعهدات را از مسئول می‌گیرد. حضرت امام خمینی در باره ملی‌گراها می‌فرماید: «من به صراحت می‌گویم ملی‌گراها اگر بودند به راحتی در مشکلات و سختی‌ها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز می‌کردند. و برای این که خود را از فشارهای روزمره‌ی سیاسی برهانند، همه‌ی کاسه‌های صبر و مقاومت را یک‌جا می‌شکستند و به همه‌ی میثاق‌ها و تعهدات ملی و میهنی ادعایی خود پشت پا می‌زدند»([43]).

 

یکى از ریشه‌هاى اصلی مشکلات اقتصادى، فرهنگى، اجتماعى و سیاسى جامعه؛ ضعف بنیه و توان معنوی بعضی از مسئولین است. اگر می‏‌بینیم مسئول درشت حرف می‏زند نه درست، دنبال جنجال آفرینی است نه واقعیت، دنبال تشنج‌ است نه حرکت جهادی، دنبال منافع است نه مصالح، دنبال قانون‌گریزی است نه قانون‌مداری، دنبال اعمال سلیقه است نه اعمال قانون، دنبال سیاسی‌کاری است نه فعالیت جدی، دنبال اشرافی گری است نه ارادهی انقلابی، دنبال سهل انگاری است نه تلاش شبانه روزی؛ به خاطر ضعف بنیه و توان معنوی است.

 

اگر می‌بینیم مسئول در تشخیص صحیح و عمل بهنگام لنگ می‌زند و در برابر مشکلات کم می‌آورد، با ترک فعل به مشکلات دامن می‌زند، در مسئولیتش رشوه‌خوارى، رانت‌خواری، دست‏‌اندازى به بیت‏‌المال وجود دارد و بجای کرنش در برابر معروف و خروش در برابر منكر، از امربه معروف و نهی از منكر برآشفته می‌شود و می‏‌خواهد به هر قیمتی که شده، آمر به معروف و ناهی از منکر را زمین بزند؛ به خاطر ضعف بنیه و توان معنوی است.

 


[1]. سوره اسراء آیه 85.

[2]. دلیل آن این است که بسیاری نسبت به ضرر و زیان چیزی، اطلاع دقیق دارند اما این اطلاع دقیق آنان را از آن باز نمی‌دارد.

[3]. آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرام می‌گیرد. سوره رعد آیه 28.

[4]. اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، از شكیبایى و نماز مدد جویید كه خدا با شكیبایان است. سوره بقره آیه 153.

[5]. به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است. سوره فصلت آیه 30.

[6]. خدا مؤمنان را از هر مکر و شر دشمن نگاه می‌دارد. سوره حج آیه 38.

[7]. خدا مؤمنان را از هر مکر و شر دشمن نگاه می‌دارد. سوره حج آیه 38.

[8]. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : دعا سلاح مؤمن ، ستون دين،و نور آسمانها و زمين است.  الكافي: جلد: صفحه 468 حدیث: 1.

[9]. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : انواع بلاها را با دعا برطرف كنيد. بحار الأنوار: جلد: 3 صفحه: 288 حدیث: 93.

[10]. یا کسی که دعای مضطرّ را اجابت می‌کند و گرفتاری را برطرف می‌سازد. سوره نمل آیه 62.

[11]. سوره اعراف آیه ۹۶.

[12]. سوره‌ی بقره آیه 250.

[13]. سوره‌ی کهف آیه 10.

[14]. سوره نازعات آیه 17.

[15]. سوره طه آیه 27.

[16]. سوره المزمل آیات 1 تا 8.

[17]. سوره فتح آیه 29.

[18]. کتاب سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا به قلم محمدصادق نجمی

[19]. سوره بقره آیه 153.

[20]. سوره بقره آیه 153.

[21]. سوره فصلت آیه 30.

[22]. دعای هفتم صحیفه سجادیه

[23]. همان کسی که مرا آفرید و هم او مرا هدایت می کند و آنکه او طعامم می دهد و سیرابم می کند و هنگامی که بیمار می شوم، او شفایم می دهد و آنکه مرا می میراند سپس زنده ام می کند و آنکه امید دارم روز جزا خطایم را بر من بیامرزد. سوره شعراء ایات 78 تا 81.

[24]. سوره الحج آیه ۴۰.

[25]. سوره مبارکه محمد آیه ۷.

[26]. خدا مؤمنان را از هر مکر و شر دشمن نگاه می‌دارد. سوره حج آیه 38.

[27]. کتاب سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا به قلم محمدصادق نجمی

[28]. ….

[29]. زیارت نامه امام حسین علیه السلام. زیارت نامه پنجم.

[30]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از پاسداران 13 آذر 1376

[31]. بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از پاسداران 13 آذر 1376

[32]. مقتل الحسین خوارزمى، جلد 1، صفحه 186.

[33]. مقتل الحسین خوارزمى، جلد 1، صفحه 186.

[34]. موسوعة كلمات الامام الحسين عليه السلام، حديث 392.

[35]. مقتل الحسين مقرّم، صفحه 282.

[36]. الکافي، جلد ۴، صفحه ۵۷۰، حدیث ۱.

[37]. سوره بقره آیه 153.

[38]. سوره حج آیه 41.

[39]. سوره حج آیه 41.

[40]. سوره اعراف آیه 55.

[41]. سوره اعراف آیه 205.

[42]. صحیفه امام خمینی: جلد: ۲۰ صفحه: 333.

[43]. صحیفه امام خمینی: جلد: 21 صفحه: 98

نوشته های مشابه

← نوشته قبلی

نوشته بعدی →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *