خطبه اول
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین نَحمَدُهُ وَ نَسْتَعِینُهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ و نَتَوَکّلُ عَلَیهِ، وَ نُصَلّی وَ نُسَلِّم عَلی حَبیبِه وَ نَجیبه وَ خیَرَتِه فی خَلقه وَ حافِظِ سِرّه وَ مُبَلِّغِ رِسالاتِهِ سَیِّدِنا وَ نَبیِّنا اَبیالقاسِم المُصطَفیٰ مُحَمَّد صَلَّىاللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّم، وَ عَلیٰ آلِه الاَطیَبینَ الاَطهَرینَ المُنتَجَبینَ الهُداةِ المَهدیینَ المَعصُومینَ، سیَّما بَقِیَّةَ اللهِ فی الاَرَضینَ رُوحی وَ اَرواحُ العالَمینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفَداءِ.
قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى:
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ
اُوصِیكُمْ عِبَادَاللَّهِ ونَفْسِی بِتَقْوَى اللَّه
همه شما نمازگزاران را و خاصه خودم را به تقوای الهی سفارش میکنم و برای تقویت تقوای الهی به مناسبت میلاد با سعادت مولی الموحدین أَمِیرِاَلْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِیطَالِبٍ عَلَیهِالسَّلام پیرامون فضائل و مناقب آن بزرگوار مطالبی تقدیم میشود.
یرْفَعُ لی فِی كُلِّ یوْمٍ عَلَماً مِنْ أخْلاقِهِ
امام علی عَلَیهِالسَّلام پرورش یافته آغوش پیامبر است. حضرت امیر در این زمینه میفرماید: وَلَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّهِ، یرْفَعُ لی فِی كُلِّ یوْمٍ عَلَماً مِنْ أخْلاقِهِ، وَیأْمُرُنی بِالْإِقْتِدَاءِ بِهِ. و من او را پیروی میکردم، چنان که کودک از مادر. هر روز یکی از اخلاق نیکوی خویش را برایم آشکار میساخت و مرا به پیروی از آن میگماشت.
أَرَی نُورَ الْوَحْی وَالرِّسَالَةِ
امام علی عَلَیهِالسَّلام در خطبه قاصعه هنگامه بعثت را چنین بیان میکند: أَرَی نُورَ الْوَحْی وَالرِّسَالَةِ، وَأَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّةِ وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْی عَلَیه ِصَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ: یا رَسُولَ اللهِ مَا هذِهِ الرَّنَّةُ؟ فَقَالَ: هذَا الشَّیطَانُ قَدْ أَیسَ مِنْ عِبَادَتِهِ، إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ، وَتَرَی مَا أَرَی، إِلاَّ أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِی، وَلكِنَّكَ وَزِیرٌ، وَإِنَّكَ لَعَلَی خَیرٍ. من هنگام بعثت نور وحی و رسالت را دیدم و رائحه نبوّت را استشمام میکردم، در آن هنگام ناله شیطان را شنیدم، گفتم: ای رسول خدا، این ناله کیست؟ و او فرمود: ناله شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گشته است. به تحقیق تو آن چه را من میشنوم، میشنوی، و آن چه را که من میبینم، میبینی.
بزرگترین فداكاری
امام علی عَلَیهِالسَّلام در لیلة المبیت، بزرگترین فداكاری را از خود نشان داد و به همین خاطر در شأن آن بزرگوار آیه نازل شد: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ. بعضی از مردم با ایمان و فداکار، همچون امام علی عَلَیهِالسَّلام در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر، جان خود را به خاطر خشنودی خدا فدا میکنند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
هنگامه هجرت
امام علی عَلَیهِالسَّلام تنها معتمدی بود که مقدمات هجرت پیامبر را فراهم کرد و پس از هجرت رسول الله، در مکه و در میان همه دشمنیها، وصی و کارگزار پیامبر شد و مو به مو به دستور پیامبر عمل كرد.
آخرین مهاجر
امام علی عَلَیهِالسَّلام آخرین فردی است که به مدینه هجرت کرده است. آن بزرگوار با آن که مسئولیت انتقال تعدادی از زنان مسلمان را بر عهده داشت، در میان همه دشمنیها، به صورت علنی و در روز روشن، شجاعانه اقدام به مهاجرت به مدینه کرد و کفار قریش نتوانستند هیچ تعرضی به او داشته باشند.
أنت أخی فی الدنیا والآخرة
پیامبر گرامی اسلام پس از ساخت مسجدالنبی، دستور داد دو نفر دو نفر با هم برادر شوید، بعضی از افراد را هم خود حضرت تعیین کرد که با چه کسی برادر شوند و وقتی حضرت امیر تنها میماند به حضرت امیر فرمود: أنت أخی فی الدنیا والآخرة، والّذی بعثنی بالحق نبیاً ما أخّرتُكَ إلاّ لنفسی. تو برادر من در هر دو جهان هستی و دامنه برادری ما شامل دنیا و آخرت است. به خدایی كه مرا به حق برانگیخت، برای این که برادر من شوی، برادری تو را به تأخیر انداختم.
سَدَالْاَبْوابَ الا بابَه
پس از بناى مسجد النبى، ياران پيامبر در اطراف مسجد براى خود خانههايى ساخته بودند كه يكى از درهاى آنها رو به مسجد باز مىشد، حضرت به فرمان خدا دستور داد سدّوا الأبواب إلاّ باب علي، تمام درهايى را كه به مسجد باز مىشد ببندند، جز درِ خانه على بن ابى طالب، به يقين علي رعايت شئون مسجد را مىكرد اما ديگران خير، اين دستور براي بسيارى از ياران رسول خدا گران آمد، از اين رو حضرت بر منبر رفت فرمود: خداوند بزرگ به من دستور داده است كه تمام درهايى را كه به مسجد باز مىشود ببندم، جز درِ خانه على و اين فضيلت بزرگى براى حضرت على به حساب ميآيد و بسياري بر آن غبطه ميخوردند.
شجاعترین رزمنده
در جنگ بدر بیش از نیمی از کفار و مشرکین به دست امام علی عَلَیهِالسَّلام به درک واصل گردیدند. آن بزرگوار در یك نامهای که به معاویه مینویسد چنین آورده است: وَ عِنْدِىَ السَّیفُ الَّذى اَعْضَضْتُهُ بِجَدِّكَ وَ خالِكَ وَ اَخیكَ فى مَقام واحِد. شمشیری كه با آن بر جد تو عتبه و دایی تو ولید و برادرت شیبه فرود آوردم، هم اكنون نزد من است.
لَوْلَا عَلِی لَمْ یكُنْ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ
امام علی عَلَیهِالسَّلام تنها کسی که هم کفو و همتای فاطمه است. پیامبر گرامی اسلام در روایتی میفرماید: لَوْلَا عَلِی لَمْ یكُنْ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ. اگر علی نبود، برای فاطمه کفوی نبود.
هزیمت دشمن در جنگ احد
امام صادق عَلَیهِالسَّلامُ میفرماید: پرچمداران سپاه شرك در جنگ احد نه نفر بودند كه همه آنها به دست علی عَلَیهِالسَّلامُ به هلاكت رسیدند و سپاه قریش هزیمت شد.
لا سَیفَ إلاّ ذوالفقار ولا فتى إلاّ علی
در جنگ احد وقتی به دلیل نافرمانی تیر اندازان جنگ مغلوبه شد، حدود هفتاد نفر از سپاه اسلام به شهادت رسیدند و اكثریت قریب به اتفاق مسلمانان عقب نشینی كردند و پیامبر در محاصره دشمن فرار گرفت، در این هنگام دفاع جانانه امام علی عَلَیهِالسَّلام از وجود مقدس پیامبر باعث شد تا مدال لا سَیفَ إلاّ ذوالفقار ولا فتى إلاّ علی به آن بزرگوار اعطا شود.
ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین
امام علی عَلَیهِالسَّلام در جنگ احزاب تنها کسی بود که با عمرو بن عبدود هماورد شد و مدال: بَرَزَ الإِسلامُ کُلُّهُ اِلى الشِّرکِ کُلِّهِ را از پیامبر گرامی اسلام دریافت کرد و با ضربتی که آن ملعون را به درک واصل کرد، به مدال: ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین مفتخر شد.
کرّارا غَیرَ فَرّارٍ
پیامبر گرامی اسلام در فتح خیبر بعد از عجز پیاپی لشکریان، فرمود: لُاعطِینَّ الرّایةَ غَدا رَجُلاً یحِبُّ اللّهَ ورَسولَهُ، ویحِبُّهُ اللّهُ ورَسولُهُ، کرّارا غَیرَ فَرّارٍ، لا یرجِعُ حَتّى یفتَحَ اللّهُ عَلى یدَیهِ. فردا پرچم را به دست مردى مىسپارم که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند. پیاپى حمله میکند تا خداوند او را پیروز کند.
آنگاه که فرق مرحب قهرمان یهود توسط امام علی عَلَیهِالسَّلام شکافت، همراهان او گریختند و در خیبر که نزدیک به ده نفر نمیتوانستند آن را تکان دهند؛ از جا درآورد و مسلمانان وارد قلعه خیبر شدند.
دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
وَالْعَصْرِ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍإِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
وَٱلسَّلَامُ عَلَیكُمْ وَرَحْمَةُ ٱللَّٰهِ وَبَرَكَاتُهُ
خطبه دوم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقِ الْخَلْقِ، بَاسِطِ الرِّزْقِ، فَالِقِ الْأَصْبَاحِ، ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ، وَ الْفَضْلِ وَ الْإِنْعَامِ، الَّذِی بَعُدَ فَلا یُرَى وَ قَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوَى، ثم الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلیٰ أَشْرَفِ الأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین وَ خَاتَمِ السُّفَرَاءِ الْمُکَرَّمِین و حَبِیبِ إِلَهِ الْعَالَمِینَ، الْعَبْدِ الْمُؤَیدِ وَ الرَّسُولِ الْمصدد الْمُصْطَفِی الْأَمْجَدِ، الَّذِی سُمِّی فِی السَمَاءِ بِاَحْمَدِ وَ فِی الْأَرَضِینَ بِأَبِیالْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمْ.
وَ صَلِّ عَلیٰ عَلِیٍ اَمیرِ المُومِنین، وَصِیِّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِین و آیَتِک الْکبْرى وَ النَّبَإِ الْعَظِیمِ، وَ صَلِّ عَلیٰ الصِّدِّیقَةِ الطَّاهِرَةِ، فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ، سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ، وَ صَلِّ عَلیٰ سِبْطَیِ الرَّحْمَةِ وَ إِمَامیالْهُدَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ.
وَ صَلِّ عَلیٰ عَلىٍّ بنِ الْحُسَیْنِ زَینِ الْعابِدِینِ وَ مُحَمَّدِ بنِ عَلىّ باقِرِ عِلمِ الْنَبِیین وَ جَعْفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ وَ موسَی بنِ جَعفَرٍ الْکاظِمِ وَ عَلىّ بنِ مُوسَی الرِّضا الْمُرتَضَی وَ مُحَمَّدٍ بنِ عَلىٍّ الْجَوادِ و عَلىّ بنِ مُحَمَّدٍ الْهادِی وَ الْحَسَنِ بنِ عَلىٍّ الْعَسکَرِی وَ الْخَلفِ الْقائِمِ الْمُنتَظَرِ الْمَهدِی.
اللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِینَکَ وَ سُنَّةَ نَبِیِّکَ وَ انْصُرْهُ نَصْراً عَزِیزاً وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسِیراً وَ اجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَاناً نَصِیراً. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ اَئِمَّةِ الْمُسلِمینَ وَحُماةِ الْمُستَضعَفینَ وَهُداةِ المُومِنینَ صَلواةُ الله عَلَیهِم اَجمَعینَ.
قَالَ علی الحسین عَلَيْهِالسَّلام
اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة
اُوصِیكُمْ عِبَادَاللَّهِ ونَفْسِی بِتَقْوَى اللَّه
همه شما نمازگزاران را و خاصه خودم را به تقوای الهی سفارش میکنم و برای تقویت تقوای الهی به مناسبت وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها، مطالبی تقدیم میشود.
موقعیت شناسی و بصیرت حضرت زینب کبری سلام الله علیها
یکی از صفات برجسته و یکی از خصائص ارزشمند حضرت زینب کبری سلام الله علیها، موقعیت شناسی و بصیرت مثالزدنی و عمل به هنگام آن بزرگوار است.
یکی از عظمتهای وجودی آن بزرگوار موضعگیری و حرکت بر اساس تکلیف الهی است.
با موقعیت شناسی، با بصیرت و با عمل به هنگام است که زینب کبری توانست وظائف خود در برابر دین و در برابر امام زمانش را عملی سازد.
با موقعیت شناسی و با بصیرت است که زینب کبری توانست نهضت اباعبدالله الحسین را پیروز، اثرگذار و ماندگار سازد.
موقعیت شناسی و بصیرت است که آن بزرگوار عظمت وجودی پیدا کرد و سرامد همه شخصیتهای نامدار زمان خود گشت و این در حالی است که شخصیتهایی که از نظر شخصیتی، چهرههای نامدار صدر اسلام بودند، هرگز نتوانستند آن جایگاه رفیع زینب کبری را پیدا کنند.
رهبر معظم انقلاب در این زمینه میفرماید:
قبل از حرکت به کربلا، بزرگانی مثل ابن عباس و ابن جعفر و چهرههای نامدار صدر اسلام، که ادعای فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگی و امثال اینها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چه کار باید بکنند. ولی زینب کبری گیج نشد و فهمید نباید امام خود را تنها بگذارد و در این راه سخت قدم گذاشت … در آن موقعیت بحرانی که قویترین انسانها نمیتوانند بفهمند چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد. بعد از کربلا هم که دنیا ظلمانی شد و دل ها و جان ها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ، نوری شد و درخشید.
زینب کبری سلام الله علیها با موقعیت شناسی، با بصیرت و با عمل به هنگام، با موضعگیری صحیح و با حرکت بر اساس تکلیف الهی:
هم توانست شکست ظاهری را به پیروزی قطعیِ تبدیل کند خون را بر شمشیر پیروز کند؛
هم توانست در برابر آن همه مصائب چون کوهی استوار، ایستادگی کند؛
و هم سبب شد تا در چشم ملتهای اسلامی با عظمت پیدا شود.
پیروزی خون بر شمشیر
فاجعه دلخراش کربلا دو بعد دارد، بعد ظاهری و بعد واقعی، قهرمان بعد ظاهری فاجعه دلخراش کربلا، یزید ملعون است و قهرمان بعد واقعی کربلا، امام حسین علیهالسلام است. عاملی که توانست شکست ظاهری را به پیروزی قطعیِ و دائمی تبدیل کند و شکست یزید و نابودی بنیامیه را رقم زند و خون را بر شمشیر پیروز نماید؛ عملکرد و نقش زینب کبری بود.
موقعیت شناسی و بصیرت زینب کبری است که به برکت استدلالهای وحیانی، خطبههای آتشین، جوابهای دندانشکن، برخوردهای قاطع، تدبیر شایسته، حرکتهای منطقی و صبوری فوق تصور؛ این حرکت عظیم را به پیروزی بزرگ تبدیل کرد.
رهبر انقلاب در این زمینه میفرماید:
زینب کبری با یک عظمت خيره كننده و با یک شجاعت بینظیر و با یک تدبیر شایسته؛ این شکست ظاهری را به پیروز تبدیل کرد، دشمنی که به حسب ظاهر در كارزار نظامى پيروز شده، مخالفين خود را قلع و قمع كرده و بر تخت پيروزى تكيه زده است؛ وی را در مقر حکومتاش با استدلالهای وحیانی و منطقی؛ تحقير و ذليل میکند، داغ ننگ ابدى را به پيشانى او مىزند و پيروزى او را به شكست تبديل میکند، آن هم به گونهای که خود اعتراف نماید؛
صبر و استقامت
زینب کبری سلام الله علیها در مواجههی با سختیها و مصائب فراوان دوران زندگیش، مثل یک کوه، استوار ایستاد. درگذشت جد بزرگوار، خانهنشینی پدر، اذیت و آزار و سرانجام درگذشت مادر، شهادت پدر، شهادت امام حسن، تا صبر و استقامت در برابر فاجعه دلخراش کربلا و در نهایت محنتهای مصیبتبار اسارت، آن بزرگوار را امالمصائب کرده بود.
زینب کبری در روز عاشورا با چشم خود دید که بهترین عزیزانش، برادرانش، برادرزادگانش، فرزندانش، چگونه به قربانگاه میروند و شهید میشوند با این حال محکم استوار ایستاد، خم به ابرو نیاورد و قامت خود را برافراشته نگهداشت و حتی مثل آسیه از خدا نخواست که او را نجات دهد “قالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ” بلکه در گودی قتلگاه فرمود “الهی تقبل منا هذا القربان” یا در برابر شماتت ابن زیاد ملعون فرمود “ما رَاَیتُ اِلّا جَمیلاً”. آن چه آن بزرگوار را به این مقام دلدادگی نسبت به حق و حقیقت و این برخوردهای عرفانی فوق تصور بشری و این صبوری و استقامت مثالزدنی رساند؛ موقعیت شناسی و بصیرت زینب کبری است.
عظمت و جلال
زینب کبری سلام الله علیها شخصیت عظیمی است که در نزد همه ملتهای اسلامی دارای مقام و منزلت است؛ یکی از عواملی که سبب مقام و منزلت زینب کبری شده است؛ موقعیت شناسی، بصیرت مثالزدنی و عمل به هنگام آن بزرگوار است و این در حالی است که شخصیتهایی که از نظر شخصیتی، چهرههای نامدار صدر اسلام بودند هرگز نتوانستند آن جایگاه رفیع زینب کبری را پیدا کنند.
اگر زینب کبری، نزد ملتهای اسلامی دارای عظمت و جلال است؛
اگر زینب کبری، سرامد همه شخصیتهای اسلامی است؛
اگر زینب کبری، تا مقام اولیای الهی پیش رفته است؛
اگر زینب کبری، برای همه آزادگان عالم پیشوا و پیشرو است؛
اگر زینب کبری، حماسه آفرین شده است؛
اگر زینب کبری، به جایی رسید که فقط بالاترین انسانهای تاریخ بشریت، یعنی پیامبران میتوانند به آنجا برسند؛
و اگر زینب کبری، عقیله بنیهاشم است، یعنی عقل فصل مقوّم وجودی او گشته و آن بزرگوار به عقل هویت داده است؛
همه بخاطر موقعیت شناسی، بصیرت مثالزدنی و عمل به هنگام آن بزرگوار است.
رهبر انقلاب درباره عظمت و جلال زینب کبری چنین میفرماید:
زینب کبری یک زن بزرگ است. عظمتی که این زن بزرگ در چشم ملتهای اسلامی دارد، فقط به خاطر این نیست که دختر علیبنابیطالب عَلَيْهِالسَّلام یا خواهر حسنین عَلَيْهِمَاالْسَّلام است. نسبتها هرگز نمیتوانند چنین عظمتی را خلق کنند. ارزش و عظمت زینب کبری، به خاطر موضع و حرکت عظیمِ انسانی و اسلامی او بر اساس تکلیف الهی است و هر کس چنین کاری کند ولو دختر امیرالمؤمنین هم نباشد، عظمت پیدا میکند. بخش عمدهی این عظمت از اینجاست که اولاً زینب کبری موقعیت را شناخت و ثانیاً طبق آن موقعیت، انتخابی صحیح و به هنگام داشت. این آگاهی و این انتخاب؛ زینب را ساخت.
دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَعْطَینَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ
وَٱلسَّلَامُ عَلَیكُمْ وَرَحْمَةُ ٱللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ
دیدگاهتان را بنویسید