ابعاد شخصیت و سیره عملی حضرت امام محمد باقر علیه السلام

عصر حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام یكى‌ از طوفانى‌ترین، پیچیده‌ترین و دشوارترین دوران تاریخ‌ اسلام‌ است. غصب خلافت، اختناق و فشار خلفا، جلوگیری از نقل حدیث، جلوگیری از نشر حقایق دینی، دور نگاهداشتن سرزمین‌های اسلامی از تبلیغات سالم، تبلیغات بر علیه شیعه، غربت و انزاوای شیعه، سرکوب شیعیان، تشتت مسلمین،  وجود جاسوسان برای کشف ارتباط شیعیان با امام، هجوم افکار انحرافی و فرق ضاله، پیدایش فرق مختلف و عقاید نوظهور که میراث بی‌لیاقتی خلفای فاسد و جائر و ارمغان افکار و اندیشه‌ی حاکم بر کشورهای تازه فتح شده یا بیگانه و ده‌ها عامل دیگر،  شرائط را برای امامت آن بزرگوار بسیار سخت و پیچیده کرده بود.

 

شرائط پیچیده‌ای که می‌رفت تا بنیان‌های جامعه را به تباهی كشد و اسلام را با چالشی جدی روبرو سازد. در این هنگام حضرت با اقدامات راهبردی وظایف امامت را به زیباترین شکل ممکن انجام داد.

در این شرائط پیچیده و دشوار، حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام هم‌چون اسلاف صالح خود، با جهادی خستگی ناپذیر و مبارزه‌ای نفس‌گیر، وظیفه‌ی امامت و رهبری را به شیوه‌ی منحصر به فرد و به بهترین شیوه و شایسته‌ترین روش عملی ساخت و از دل تمامی تهدیدها فرصت‌های نابی را برای نشر و گسترش اسلام ناب محمدی بوجود آورد و طوفانى‌ترین، پیچیده‌ترین و دشوارترین دوران تاریخ‌ اسلام‌ را به دوران تمدن و پیشرفت واقعی و حقیقی جهان اسلام تبدیل كرد.


محمد بن علی مشهور به حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام ملقب به باقرالعلوم؛ شخصیتی هاشمی، علوی و فاطمی است و چون پدر آن بزرگوار امام سجاد علیه السلام است و  مادر شريف آن حضرت، دختر امام حسن مجتبی است؛ آن بزرگوار از نسل امام حسن و امام حسین و از سلاله‌ی امام علی و فاطمه‌ی زهرا عَلَيْهِمُ‌الْسَّلام است.

 

حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام در اول ماه رجب سال 57 هجری قمری دیده به جهان گشود، در 25 محرم سال 95 هجری قمری، در سن 38 سالگی، به امامت رسید و پس از 19 سال امامت، در 7 ذی‌حجه سال 114 هجری قمری، در سن 57 سالگی به دست هشام بن عبدالملک ملعون به شهادت رسید.

 

در 25 محرم سال 95 هجری قمرى پدر بزرگوارش به دست وليد بن عبدالملك به شهادت رسید و حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام عهده‌دار امامت و رهبری جهان اسلام گردید و در دوران امامت با پنج خلیفه‌ی غاصب اموی مواجه بود که همگی بجز عمربن‌عبدالعزیز در استبداد و خودکامگی دست کمی از نیاکان ملعون خود نداشتند.

 

با آن كه حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام پس از 47 سال از رحلت پيامبر گرامی اسلام متولد شد با این حال سلام گرم و دلنشين پيامبر را جابر بن عبدالله انصارى بدون واسطه به آن حضرت ابلاغ كرد. پیامبر گرامی اسلام صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ و سَلَّم به جابر فرمود: إنّكَ سَتُدرِكُ یا جابِر رَجُلاً مِنْ اَهْلِ بیتی اِسْمُهُ اِسْمِی وَ شمائِلُهُ شَمائلي، یَبْقَرُ الْعِلْمَ بَقراً فَاِذا لَقِیتُهُ فَاقْرأهُ عَنِی السّلام. ای جابر بعد از من مردی از خاندان مرا خواهی دید که اسمش اسم من و قیافه‏اش شبیه قیافه من خواهد بود، او درهای دانش را به روی مردم خواهد گشود، وقتی او را ملاقات کردی سلام مرا به وی برسان.

 

مقاطع سه‌گانه‌ی زندگی حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام

زندگی آن بزرگوار در سه مقطع بوده است:

مقطع اول: دوران امامت جد بزرگوارش امام حسین عَلَیهِ السَّلام و حضور در صحنه‌ی دلخراش کربلا.

مقطع دوم: دوران امامت پدر بزرگوارش امام سجاد عَلَیهِ السَّلام.

مقطع سوم: دوران امامت خود آن بزرگوار.

 

عصر حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام

عصر حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام یكى‌ از طوفانى‌ترین، پیچیده‌ترین و دشوارترین دوران تاریخ‌ اسلام‌ است. غصب خلافت، اختناق و فشار خلفا، جلوگیری از نقل حدیث، جلوگیری از نشر حقایق دینی، دور نگاهداشتن سرزمین‌های اسلامی از تبلیغات سالم، تبلیغات بر علیه شیعه، غربت و انزاوای شیعه، سرکوب شیعیان، تشتت مسلمین،  وجود جاسوسان برای کشف ارتباط شیعیان با امام، هجوم افکار انحرافی و فرق ضاله، پیدایش فرق مختلف و عقاید نوظهور که میراث بی‌لیاقتی خلفای فاسد و جائر و ارمغان افکار و اندیشه‌ی حاکم بر کشورهای تازه فتح شده یا بیگانه و ده‌ها عامل دیگر شرائط را برای امامت حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام بسیار سخت و پیچیده کرده بود.

 

شرائط پیچیده‌ای که می‌رفت تا بنیان‌های جامعه را به تباهی كشد و اسلام را با چالشی جدی روبرو سازد. در این هنگام حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام با اقدامات راهبردی وظایف امامت را به زیباترین شکل ممکن انجام داد.

 

در این شرائط پیچیده و دشوار، حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام با جهادی خستگی ناپذیر و مبارزه‌ای نفس‌گیر؛ وظائف امامت را همانند اسلاف صالح خود به بهترین شیوه و شایسته‌ترین روش عملی ساخت و همان  گونه که حضرت امام علی عَلَیهِ السَّلام برای حفظ اصل اسلام بعد از ارتحال حضرت رسول صَلَّی‌الله عَلَیهِ وَآلِهِ وسَلَّمْ مخاصمه را ترک کرد و همان گونه که حضرت امام حسن مجتبی عَلَیهِ السَّلام با پذیرش صلح تحمیلی صبوری و کادر سازی را پیشه کرد تا جامعه‌ی اسلامی به رشد و بالندگی لازم برسد و همان  گونه که حضرت امام حسین سیدالشهداء عَلَیهِ السَّلام با جهاد و قیام عاشورا، اسلام را حیاتی دوباره بخشید و همان  گونه که حضرت امام سجاد زین‌العابدین عَلَیهِ السَّلام در قالب دعا به ترویج معارف و آموزه‌های دینی پرداخت و وظائف امامت را به شایستگی انجام داد؛ حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام نیز هم‌چون اسلاف صالح خود، وظیفه‌ی امامت و رهبری را به شیوه‌ی منحصر به فرد عملی ساخت و از دل تمامی تهدیدها فرصت‌های نابی را برای نشر و گسترش اسلام ناب محمدی بوجود آورد و طوفانى‌ترین، پیچیده‌ترین و دشوارترین دوران تاریخ‌ اسلام‌ را به دوران تمدن و پیشرفت واقعی و حقیقی جهان اسلام تبدیل كرد.

 

وظایف امامت:

حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام با جهادی خستگی ناپذیر و مبارزه‌ای نفس‌گیر؛ وظایف امامت را به شایسته‌ترین شکل انجام داد. آن بزرگوار دین مبین اسلام را تبلیغ و ترویج کرد، جامعه‌ی اسلامی را رهبری نمود، جنبه‌های امامت را تقویت کرد، از اسلام و نوامیس مسلمین خاصه شیعه دفاع نمود، با فساد، ظلم و انحراف مبارزه کرد و با خنثی کردن تمام توطئه‌ها؛ دشمن کینه توز را به ستوه آورد.

 

حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام فرصت‌های نابی را برای گسترش جهان اسلام بوجود آورد، شیعه را از تنگناهای تاریخی و غربت بی‌حد وحصر، به زیباترین شکل گذر داد، جریان اصیل اسلامی را در برابر تحریف‌ها و مسخ‌ها، حفظ کرد و توسعه داد و حیات دوباره بخشید. آن بزرگوار شیعه را از انحراف محافظت کرد، جامعه‌ی اسلامی را از چالش جدی نجات داد، جهان اسلام را رهبرى کرد و اسلام ناب محمدی را بدون پیرایش و انحراف، توسعه داد و به دست نسل‌های بعدی سپرد.

 

آن چه حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام انجام داد هم ایجاد تشکیلات بود، هم سازماندهی، هم آموزش بود، هم تربیت، هم تبلیغ و ترویج دین بود هم هدایت و رهبری، هم جهت گیری سیاسی بود، هم روشنگری، هم سازندگی بود، هم حفظ نیرو، هم تاکتیک مبارزه بود، هم تقیه، هم جهاد خستگی ناپذیر بود و هم فعالیت علمی.

 اقدامات راهبردی حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام 

حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام چهار اقدام راهبردی شایسته را برای رهبری و امامت جامعه‌ی اسلامی در دستور کار خود قرار داده بود:

  1. جنبش و نهضت علمی

حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام طبق پیش‌بینی پیامبر گرامی اسلام، یک جنبش علمی دامنه‌داری را پایه‌گذاری کرد و در آن جنبش، گنجینه‌های علم و دانش دین و علم و دانش روز و حتی فراتر از آن زمان را آشکار ساخت و مقدمات تأسیس یک حوزه‌ی بزرگ اسلامی را که در دوران امامت فرزند گرامیش حضرت امام جعفر صادق عَلَیهِ السَّلام به اوج و عظمت رسید؛ پی‌ریزی نمود و بدین‌سان به باقرالعلوم یعنی شکافنده‌ی علم و دانش شهرت یافت، به گونه‌ای که هیچ دانشمندی در طول تاریخ بشریت هماورد او نیامده و نخواهد آمد.

 

حضرت امام خمینی رحمت الله علیه در این زمینه می‌فرماید: ما مفتخریم که “باقرالعلوم” بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ وسَلَّم و ائمه‌ی معصومین عَلَيْهِمُ‌الْسَّلام مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کنند؛ از ما است.

 

حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام برای ترویج و تبلیغ دین، ارتقاء سطح دانش و بینش مسلمانان، پاسخ گوئی به نیاز جامعه، برطرف کردن شبهات موجود، جلوگیری از گسترش فرق ضاله و مبارزه با از انحرافات؛ دست به جنبش علمی دامنه داری زد و آموزش دین را به صورت مستدل و منطقی در دستور کار خود قرار داد. آن بزرگوار معارف الهی و حقایق قرآنی را نشر داد، حکمت‌ها و لطایف دانش‌ را تبیین نمود، گنجینه های پنهان علم و دانش را آشکار ساخت.

 

یکی از دانشمندان زمان حضرت می‌گوید: من هرگز دانشمندان اسلام را در هیچ محفل و مجمعی به اندازه‌ی محفل حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام از نظر علمی حقیر و کوچک ندیدم، من حکم بن عتیبه را که در علم و فقه مشهور آفاق بود، دیدم که در کنار آن بزرگوار مانند کودکی در برابر استاد عالی مقام، زانوی ادب بر زمین زده شیفته و مجذوب مقام علمی آن بزرگوار شده بود.

 

  1. تقویت بنیان امامت و رهبری 

حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام تضعیف جایگاه امامت و رهبری و نادیده گرفتن فرامین رهبری را علت اصلی انحرافات می‌دانست بر این اساس بر ضرورت امامت و رهبری پا فشاری می‌کرد و می‌فرمود: بُنِی الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَی‏ءٍ کمَا نُودِی بِالْوَلَایةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکوا هَذِهِ یعْنِی الْوَلَایة؛ اسلام بر پنج پایه بنا شده است: بر نماز و زکات و روزه و حج و ولایت و برای هیچ کدام از چهار اصل قبلی به اندازه‌ی ولایت، سفارش نشده است.

 

یکی از بی‌توجهی‌ها به ولایت را حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام در مراسم حج کنار کعبه، آنگاه که حاجیانی پیرامون کعبه می‌گردیدند، به فضیل ابن یسار یادآوری کرد و فرمود: هکذا کانوا یطوفونَ فِی الجاهِلِیةِ ، إنَّما اُمِروا أن یطوفوا بِها ، ثُمَّ ینفِروا إلَینا فَیعلِمونا وَلایتَهُم ومَوَدَّتَهُم ، ویعرِضوا عَلَینا نُصرَتَهُم . ثُمَّ قَرَأَ هذِهِ الآیةَ: فَاجعَل أفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوی إلَیهِم؛ در جاهلیت بدین گونه طواف می‌کردند، ولی فرمان آنست که به سوی ما کوچ کنند، و پیوستگی خود را به ما ابراز نمایند و یاری خود را به ما عرضه کنند.

 

حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام در تفسیر آیه‌ی دعای حضرت ابراهیم علیه السلام فَاجعَل أفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوی إلَیهِم؛ خدایا دلهایى از مردم را شیفته‌ی آنان بگردان فرمود: ینبَغی لِلنّاسِ أن یحُجُّوا هذَا البَیتَ ویعَظِّموهُ لِتَعظیمِ اللّهِ إیاهُ، وأن یلقَونا حَیثُ کنّا، نَحنُ الأَدِلاّءُ عَلَى اللّهِ؛ سزاوار است مردم این خانه را زیارت کنند و بزرگ بدارند، چرا که خداوند آن را بزرگ داشته است و سزاوار است هر جا که هستیم، به دیدار ما آیند که ما راهنمایان مردم به سوى خداوندیم.

 

حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام به مردی که از ایشان پرسید چگونه صبح کرده‌اید؟ چنین خطاب می‌کند: آیا وقت آن نرسیده است که بفهمید ما چگونه‌ایم و چگونه صبح می‌کنیم؟ داستان ما درست شبیه داستان بنی اسرائیل است که پسرانشان را می‌کشتند و زنانشان را زنده نگه‌می‌داشتند، بدانید که بنی‌امیه پسران ما را کشتند و زنان ما را به اسیری بردند، سپس در ادامه می‌فرمایند: عرب می‌پنداشت که برتر از عجم است، زیرا که محمد صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ و سَلَّم عرب است و عجم بدین پندار گردن می‌نهد؛ اگر آنان در این ادعا، صادقند، پس ما از دیگر شاخه‌های عرب برتریم، زیرا ما فرزندان و خاندان محمدیم و کسی با ما در این نسبت شریک نیست.

 

حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام اساس واجبات را ولایت می‌دانست و نماز و حج بی‌ولایت را نه نماز و نه حج می‌خواند. یکی از پیچیده‌ترین توطئه‌های دشمنان؛ نسبت دادن مشکلات و نابسامانی‌ها به رهبری اسلامی است در حالی که سرچشمه‌ی همه‌ی مشکلات؛ نافرمانی از فرمان رهبری است، نمونه‌های آن را در جنگ بدر و حنین می‌توان یافت، امروز هم همین گونه است. این که می‌خواهند نظام را ناکارآمد معرفی کنند از همین توطئه سرچشمه می‌گیرد. مگر قابل قبول است که فاتحان سنگرهای کلیدی جهان نتوانند مشکل اقتصادی خود را حل کنند؟! اگر مشکلی هست بخاطر عدم پیروی است، بخاطر بی‌توجهی به توصیه‌های رهبری است، بخاطر این است که بعضی‌ها خود را در عرض رهبری قرار می‌دهند.

باید دید که مدعیان چه مقدار در سلسله مراتب ولایت، پای دینشان ایستاده‌اند؟ چه بسیارند کسانی که واجباتشان ترک نمی‌شود اما با ولایت کار ندارند، چه بسیارند کسانی که برای فرار از حکم ولایت، پناه به فتوای مرجعیت می‌برند و چه بسیارند کسانی که به نام دین و به وسیله‌ی دین با ولایت مخالفت می‌کنند.

 

  1. راه اندازی تشکیلات منسجم و کارآمد 

حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام در سومین گام با راه اندازی یک تشکیلات منسجم و کارآمد اقدام به آموزش، تربیت و کادر سازی نمود. سه عنوان: باب، وکیل و صاحب در کتب حدیث که هر یک مصداق چهره‌های مشخص و محرز رجال شیعه است؛ بیانگر طرح روشن از تشکیلات شیعه و ارتباط با امامت است. در این تشکیلات منسجم آن بزرگوار همه شیوه‌های دین‌داری و مبارزه را به یاران خود آموخت. در این تشکیلات منسجم اصحاب و یارانی را تربیت کرد که هرکدام از دانشمندان زمان خود و دارای تألیفات فراوانی شدند در عین حال از رجال سیاسی و اهل بصیرت زمان خودشان بودند از جمله جابر بن یزید جعفی، زرارة ‏بن اعین، حمران بن اعین، محمد بن مسلم، هشام بن سالم و ابوبصیر.

 

به وسیله‌ی این تشکیلات منسجم، زمینه‌ی گسترش جمعیت و جغرافیای شیعه از جزیرة العرب تا عراق و ایران و دیگر کشورها کشیده شد، در این تشکیلات منسجم، جمعیت انبوهی از مناطق شیعه نشین از مدینه، کوفه، خراسان، یمن و قسمتی از شمال آفریقا سازماندهی شدند، در این تشکیلات منسجم ضمن مبارزه با ممنوعیت ثبت و نقل حدیث، یاران را به تدوین حدیث و جمع آوری معارف اسلامی دستور می‌دهد، در این تشکیلات منسجم، در برابر نفوذ عقائد باطل ایستادگی شد و پایگاه‌های فکری و عقیدتی گروه‌های منحرف در هم شکسته می‌شد و با دلائلی روشن، بی‌پایگی عقائدشان برملا می‌گشت.

 

در این تشکیلات منسجم حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام، یاران به صبر و مقاومت توصیه می‌شدند، چنان چه می‌فرمود: مَنْ بُلِی مِنْ شِیعَتِنَا بِبَلَاءٍ فَصَبَرَ کتَبَ اللَّهُ لَهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ؛ هر کس از شیعیان ما به بلائی گرفتار آید و صبر و شکیبایی از خود نشان دهد، خدا او را ثواب هزار شهید عطا فرماید. در این تشکیلات منسجم بود که تقیه به عنوان مخفی کردن و استتار از دید دشمن، برای اصحاب و یاران واجب می‌شد، چنان چه می‌فرماید: إِنَّ التَّقِیةَ مِنْ دِینِی وَدِینِ آبَائِی ولاَدِینَ لِمَنْ لَاتَقِیةَ لَهُ؛ تقیه روش من و روش پدران من است و كسی كه تقیه را پیشه‌ی خود نكند بر دین و روش پدران من نیست. در این تشکیلات منسجم بود که حفظ اسرار لازم شمرده می شد چنان که می‌فرمود: آن که با ما به پیکار بر می‌خیزد، برما گران بارتر نیست از آن که راز ما را افشاء می‌سازد. ابوحمزه ثُمالی از حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام نقل می‌کند که فرمود: خدا برای فرج سال هفتاد را معین کرده بود چون حضرت اباعبدالله الحسین کشته شد، خدا بر خاکیان خشم گرفت وآن را تا سال صدو چهل به تأخیر افکند و ما این موعد را برای شما بازگو کردیم و شما آن را افشاء کردید و پرده‌ی استتار این راز گشوده شد؛ پس از آن، خدا دیگر وقتی و موعدی را نزد ما معین نساخت. ابوحمزه ثُمالی می‌گوید: این سخن را برای امام صادق عَلَیهِ السَّلام بازگو کردم و آن بزرگوار فرمود: آری، این چنین بود.

 

در این تشکیلات منسجم حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام اصحاب از قرار گرفتن در دام و توطئه‌ی خلفای جائر، حفظ می‌شدند چنان چه به سفیان ثوری فرمود: تو مورد تعقیب دستگاهی و پیرامون ما جاسوسان خلیفه هستند، تو را طرد نمی‌کنم ولی فعلا از نزد ما برو. یا به جابر جعفی در نخستین دیدارش فرمود: به کسی نگو از کوفه هستی؛ وانمود کن از مردم مدینه‌ هستی. یا وقتی دستگاه خلافت دستور قتل جابر جعفی را صادر می‌کند؛ حضرت با دستور برملاء ساختن یک جنون تصنعی، از کشته شدن قطعی توسط خلیفه، او را نجات می‌دهد.

 

امروز برای فائق آمدن بر مشکلات و دشمنی‌ها، بیش از پیش به سازماندهی و تشکیلات منسجم نیاز است و این در حالی است که امروز با دو اشکال اساسی روبرو هستیم، روی سخن با متدینینی است که همواره گذشته‌ی خود را به رخ می‌کشند؛ اشکال اول این که به بهانه‌ی خدمات ارزشمند و خالصانه‌ی دیروز خود، امروز از فعالیت شانه خالی می‌کنیم و از ایفای نقش طفره می‌رویم و اشکال دوم این که فعالیت داریم اما زیر بار کار سازمان یافته نمی‌رویم و همواره ساز ناکوک یا مخالف می‌زنیم.

 

  1. مبارزه‌ی منطقی و کوبنده با خلفای جائر زمان 

حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام با موضع گیرى‌هاى صحیح و منطقی، جواب‌های کوبنده و دندان‌شکن، افشاگری‌های بی‌پرده، تحریم همکاری با خلفای جائر و غاصب، خاصه با مقتدرترین خلیفه‌ی اُموی یعنی هشام بن عبدالملک چنان سخت و استوار بود که عرصه را بر خلفای جور تنگ کرده بود و آن حاکم ملعون تاب نیاورده و سرانجام حضرت را بعد از چندین بار احضار، دستگیری و زندان به شهادت رساند و اگر حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام فقط به زندگی علمی و نه به مبارزه‌ی چشمگیر سرگرم بود، دلیلی نداشت که خلیفه، هزینه‌ی سنگین مسمومیت و شهادت آن امام بزرگوار را بر خود تحمیل نماید. به یقین عکس العمل سخت و برخوردهای کوبنده‌ی آن بزرگوار با رژِیم غاصب است که به شهادت آن بزرگوار منجر می‌شود و وصیت آن بزرگوار بر برپایی مراسم عزاداری، در عظیم‌ترین شبکه‌ی تبلیغاتی جهانی آن زمان، یعنی موسم حج و در صحرای منا در طول ده سال؛ مبارزه‌ی منطقی و کوبنده با خلفای جائر زمان بود که روشنگری بسیار سودمندی را برای مسلمانان در بر داشت.

 

موفقیت حضرت امام محمد باقر عَلَیهِ السَّلام در تبلیغ و ترویج دین، در رهبری و هدایت جامعه، در ساماندهی ارکان اصلی شیعه، در مناظرات متعدد، در جهادی خستگی ناپذیر و مبارزه‌ای نفس‌گیر با افکار انحرافی و با خلفای فاسد و فاجر؛ به حدی چشمگیر و پیروزمندانه بود که خلفای غاصب، وجود پر برکت امام را نتوانستند تحمل کنند و سرانجام آن بزرگوار در 7 ذی‌حجه سال 114 هجری قمری و در سن 57 سالگی، به دست هشام بن عبدالملک ملعون به شهادت رسید و در قبرستان بقیع کنار پدر و جد مادریش به خاك سپرده شد.

 

وَ سَلامٌ عَلَیهِ یُوْمَ وُلِدَ وَ یُوْمَ یمُوتُ وَ یُوْمَ یُبْعَثُ حَیا

نوشته های مشابه

← نوشته قبلی

نوشته بعدی →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *