هیچ کس به اندازه مخترع یا سازنده و خالق یک دستگاه، به نحوه عملکرد و نحوه بهینه کارکرد آن واقف نیست.
میگویند دفترچه راهنما، شناسنامه محصول و دستورالعمل نحوهی استفاده است و دفترچهای کاملتر و جامعتر است که اطلاعات و جزئیات بیشتری در اختیار مصرفکننده بگذارد و تمامی آن چه که مصرفکننده در استفاده بهینه به آن نیاز دارد را ریز به ریز، در بر داشته باشد.
دفترچه راهنما
میگویند دفترچه راهنما، شناسنامه محصول و دستورالعمل نحوهی استفاده است و دفترچهای کاملتر و جامعتر است که اطلاعات و جزئیات بیشتری در اختیار مصرفکننده بگذارد و تمامی آن چه که مصرفکننده در استفاده بهینه به آن نیاز دارد را ریز به ریز، در بر داشته باشد.
و میگویند هرچه مصرف کننده بیشتر به راهنماییهای دفترچه توجه کند و عمل نماید؛ استفاده از محصول بهینهتر و عمر محصول بیشتر و برای استفاده کننده نتیجه بخشتر خواهد بود.
عمل نکردن به دفترچه راهنما، باعث می شود که محصول مورد نظر، به کار نیفتد زیرا نحوه عملکرد و به کار اندازی آن دستگاه در دفترچه نوشته شده و کسی برای استفاده از محصول، نمی تواند از مواردی که خود سازنده در دستگاه تعبیه کرده است و آن را در دفترچه راهنما قرار داده است، تخطی کند و مثلا بگوید که من می خواهم دستگاه را به جای برق به گاز وصل کنم یا برای روشن کردن به جای دکمه الف که مخصوص روشن کردن است از دکمه ب استفاده نمایم.
هیچ کس به اندازه مخترع یا سازنده و خالق یک دستگاه، به نحوه عملکرد و نحوه بهینه کارکرد آن واقف نیست.
دفترچه راهنمای هستی
خداوند تبارک و تعالی که آفریننده هستی و انسانها است، به مصالح و مفاسد زندگی بشر و خواستهها و احتیاجات فطری آنان و چگونگی تعامل انسانها با طبیعت آگاه است از این رو برنامههای نجات بخش و قوانین زندگی انسانها که به تمامه، مطابق با مصلحت انسانها است را به وسیلۀ پیامبران و جانشینان آنها ابلاغ فرموده است و اسلام به عنوان آخرین و کاملترین مکتب الهی، با دفترچه راهنمایش یعنی کتاب آسمانی قرآن، برنامه جامع برای زندگی بهتر و پرثمرتر انسان به ارمغان آورده است که حاوی دستورالعملهای زندگی است که باید شایسته و بایسته، به آن عمل نمود تا زندگی شرافتمندانه و سعادتمند حاصل گردد و لازمه این زندگی عزتمند، آگاهی نسبت به آن برنامهها و دستورالعملها است که از آن به احکام دین یاد میشود.
نکات کلیدی دفترچه راهنما
جامعیت و کامل بودن: همانطور که یک دفترچه راهنمای خوب، تمامی جزئیات لازم برای استفاده بهینه از یک محصول را در بر دارد؛ قرآن کریم نیز به عنوان دفترچه راهنمای زندگی بشر، تمامی ابعاد وجودی انسان را پوشش داده و برای هر موقعیتی، راهکار و هدایتی ارائه میدهد.
اهمیت آگاهی: همانطور که آشنایی با دفترچه راهنما، استفاده بهینه از محصول را تضمین میکند، آگاهی از احکام دین و عمل به آن زندگی سعادتمندانه بشری را تضمین میکند.
تاثیر بر کیفیت زندگی: همانطور که عمل به دستورات دفترچه راهنما، طول عمر و عملکرد بهتر محصول را به دنبال دارد، عمل به احکام دین نیز به بهبود کیفیت زندگی و سعادت انسان منجر میشود.
تفاوتهای اساسی
و این در حالی است که تفاوتهای اساسی بین دفترچه راهنما و کتاب هستی وجود دارد. محصولی که دفترچه راهنما برای آن تهیه میشود، یک شیء مادی است، در حالی که قرآن راهنمای زندگی انسان به عنوان یک موجود روحانی و معنوی است.
دفترچه راهنما معمولاً به ابعاد فنی و عملی یک محصول میپردازد، در حالی که قرآن علاوه بر ابعاد عملی زندگی، به ابعاد معنوی، اخلاقی و اجتماعی نیز میپردازد. دفترچه راهنما توسط انسان نوشته میشود، در حالی که قرآن کلام وحی و کلام خداوند است.
نتیجهگیری: این تشبیه زیبا نشان داده شده که قرآن نه تنها یک کتاب مذهبی، بلکه یک دستورالعمل کامل برای زندگی سعادتمندانه است. با مطالعه و عمل به احکام آن، انسان میتواند به شناخت عمیقتری از خود و جهان هستی دست یابد و در نهایت به کمال و سعادت برسد. بر این اساس تمامی ادیان آسمانی بر اهمیت یادگیری و عمل به دستورات الهی تاکید دارند و در اسلام نیز فراگیری احکام دین، یکی از واجبات مهم و ضروری است.
فراگیری احکام از منظر قرآن و حدیث
سعادت دنیا و آخرت انسان، در گرو عمل به وظایف دینی است و عمل به وظایف دینی در گرو انجام وظیفه طبق دستور است و انجام وظیفه طبق دستور، در گرو فراگیری احکام دین است.
کسی که اسلام را به عنوان دین خود برگزید، باید زندگی و رفتار و عملکرد خود را بر اساس احکام دین تنظیم نماید و نسبت به آن احکام، آگاهی لازم را داشته باشد تا بتواند شایسته، به وظیفه خود عمل نماید.
این حقیقتی است که در قرآن کریم و در احادیث پیامبر گرامی و در روایات معصومین بر آن تأکید فراوان شده است و برای زندگی سعادتمند، ضروری و لازم شمرده شده است
خداوند در قرآن کریم در ضرورت فراگیری احکام دین میفرماید: «فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»([1]) چرا از هر گروهی از آنان، طایفهای کوچ نمیکند تا در دین و معارف و احکام اسلام آگاهی یابند و به هنگام بازگشت بسوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید از مخالفت با فرمان پروردگارخودداری کنند!
امام باقر علیه السلام فراگیری احکام دین را یکی از عناصر کمال میداند و میفرماید: «اَلکَمال کُلُّ الکَمال التَّفقّه فی الدّین»([2]) همه کمالات در شناخت عمیق از دین است.
امام علی عليه السلام، جویندگان علم و دانش را به دانش و احکام دینی توصیه کرده و میفرماید: «إذا فَقِهتَ فَتَفَقَّهْ فِي دِينِ اللّهِ»([3]) اگر خواستى دانا شوى، در دين خدا آگاه و فقيه شو.
پيامبر گرامی صلى الله عليه و آله آگاهی دینی را بهترین عبادت دانسته و میفرماید: «ما عُبِدَ اللّهُ تعالى بشيءٍ أفضَلَ مِن الفِقهِ في الدِّينِ»([4]): خداوند به چيزى برتر از آگاهى دينى عبادت نشده است.
پيامبر گرامی صلى الله عليه و آله توفیق فراگیری احکام را موهبت الهی میداند و میفرماید: «إذا أرادَ اللّهُ عزّ و جلّ بعَبدٍ خَيراً فَقَّهَهُ في الدِّينِ و زَهَّدَهُ في الدُّنيا و بَصَّرَهُ بعُيوبِ نَفْسِهِ» ([5]) هرگاه خداوند خوبى بندهاى را بخواهد او را در دين فقيه و آگاه گرداند و به دنيا بى اعتنايش كند و به عيبهايش بينا سازد.
حضرت امام علی علیه السلام در اهمیت فراگیری احکام دین میفرمایند: «أَيُّهَا اَلنَّاسُ اِعْلَمُوا أَنَّ كَمَالَ اَلدِّينِ طَلَبُ اَلْعِلْمِ وَ اَلْعَمَلُ بِهِ أَلاَ وَ إِنَّ طَلَبَ اَلْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِ اَلْمَالِ إِنَّ اَلْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَكُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَيْنَكُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَيَفِي لَكُمْ وَ اَلْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوهُ»([6]) اى مردم بدانيد كمال دين طلب علم و عمل به آن است، بدانيد كه طلب علم بر شما از طلب مال لازمتر است زيرا مال توسط عادلی برای شما قسمت گردیده و تضمین شده است و به شما خواهد رسید امّا علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مأموريد كه آن را از اهلش طلب كنيد، پس آن را بخواهيد.
امام کاظم عليه السلام دانش دین را کلید بصیرت معرفی کرده و میفرماید: «تَفقَّهُوا في دِينِ اللّهِ، فإنَّ الفِقهَ مِفتاحُ البَصيرَةِ، و تَمامُ العِبادَةِ، و السَّببُ إلَى المَنازِلِ الرَّفيعَةِ و الرُّتَبِ الجَليلَةِ في الدِّينِ و الدنيا، و فَضلُ الفَقيهِ علَى العابِدِ كَفَضلِ الشَّمسِ علَى الكواكِبِ، و مَن لم يَتَفَقَّهْ في دِينِهِ لم يَرضَ اللّهُ لَهُ عَمَلاً» ([7]) در دين خدا فقيه و دانا شويد؛ زيرا فقه كليد بصيرت است و مايه كمال عبادت و وسيله رسيدن به مقامات بلند و مراتب عالى دينى و دنيايى. برترى فقيه بر عابد، همچون برترى خورشيد است بر ستارگان و هر كه در دين خود دانا و فقيه نشود، خداوند هيچ عملى را از او نپسندد.
امام صادق عليه السلام فراگیری احکام را بهتر از همه سرمایههای دنیایی دانسته و میفرماید: «حَديثٌ في حَلالٍ و حَرامٍ تَأخُذُهُ مِن صادِقٍ خَيرٌ مِنَ الدّنيا و ما فيها مِن ذَهَبٍ أو فِضَّةٍ»([8]) يك حديث در باره حلال و حرام كه از شخصى راستگو فراگيرى، براى تو بهتر از دنيا و زر و سيمهاى آن است.
امام على عليه السلام ایمانی که با آگاهی نباشد را ناپسند دانسته و میفرماید: «اَيُّهَا النّاسُ لا خَيْرَ فى دينٍ، لا تَفَقُّهَ فيهِ وَ لا خَيْرَ فى دُنيا، لا تَدَبُّرَ فيها وَ لا خَيْرَ فى نُسُكٍ، لا وَرَعَ فيهِ»([9]) اى مردم! ديندارى اى كه همراه با فهم و آگاهى نباشد، خيرى در آن نيست و زندگى اى كه همراه با تفكّر نباشد، خيرى در آن نيست و عبادتى كه همراه با تقوا نباشد، خيرى در آن نيست.
امام صادق علیه السلام دوری از فهم دین و احکام آن را سبب گمراهی دانسته و میفرماید: «لَا خَیْرَ فِیمَنْ لَا یَتَفَقّهُ مِنْ أَصْحَابِنَا یَا بَشِیرُ إِنّ الرّجُلَ مِنْهُمْ إِذَا لَمْ یَسْتَغْنِ بِفِقْهِهِ احْتَاجَ إِلَیْهِمْ فَإِذَا احْتَاجَ إِلَیْهِمْ أَدْخَلُوهُ فِی بَابِ ضَلَالَتِهِمْ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُ»([10]) هیچ خیری نیست در کسی از اصحاب ما که فهم دین ندارد. ای بشیر، همانا مردی از آنها (اصحاب ذکر شده) هنگامی که با فهم خودش بی نیاز نشود، به دیگران(مردم) نیاز پیدا می کند، پس هنگامی که به آنها نیازمند شد، او را وارد (باب، مسیر)گمراهی خود می کنند، در حالیکه او نمی فهمد.
امام صادق علیه السلام عمل بدون آگاهی نسبت به احکام را حرکت در بیراهه دانسته و میفرماید: «اَلْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ اَلطَّرِيقِ لاَ يَزِيدُهُ سُرْعَةُ اَلسَّيْرِ إِلاَّ بُعْداً»([11]) کسی که بدون آگاهی وظایفش را انجام دهد، مانند کسی است که از بیراهه می رود و هر چه تندتر رود از مقصدش دورتر می شود.
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله کسانی که در فراگیری احکام دین کوتاهی میکنند را توبیخ کرده و میفرماید: «اُفٍّ لِكُلِّ مُسلمٍ لا يَجعَلُ في كُلِّ جُمعَةٍ يَوما يَتَفَقَّهُ فيهِ أمرَ دِينِهِ و يَسألُ عن دِينِهِ»([12]) وای بر هر مسلمانى كه هفتهاى يك روز را به كار آموختن امور دينى خود و پرسيدن مسائل دينيش اختصاص ندهد.
امام باقر عليه السلام جوانی احکام دین را فرانگرفته، مستوجب تنبیه میداند و میفرماید: «لَو اُتِيتُ بِشابٍّ مِن شَبابِ الشِّيعَةِ لا يَتَفَقَّهُ فِي الدِّينِ لأَدَّبتُهُ»([13]) اگر جوان شيعهاى را نزد من بياورند كه علم دين نمىآموزد، او را تأديب مىكنم.
امام صادق عليه السلام سخت كوشى در عبادتی که از روی ناآگاهی احکام آن باشد را زیانبار دانسته و میفرماید: «أحسِنُوا النَّظَرَ فيما لا يَسَعُكُم جَهلُهُ و انصَحُوا لأنفسِكُم و جاهِدُوها في طلَبِ معرِفَةِ ما لا عُذرَ لكُم في جَهلِهِ ، فإنَّ لِدِينِ اللّهِ أركاناً لا يَنفَعُ مَن جَهِلَها شدّةُ اجتِهادِهِ في طَلَبِ ظاهِرِ عبادَتِهِ، و لا يَضُرُّ مَن عَرَفَها فَدانَ بها حُسنُ اقتِصادِهِ»([14]) درباره آنچه سزاوار نيست از آن ناآگاه باشيد، نيكو بينديشيد و خيرخواه خود باشيد. و در راه شناخت آنچه در ندانستنش هيچ عذرى از شما پذيرفته نيست، بكوشيد؛ همانا دين خدا را اركانى است، كه هر كس آنها را نشناسد، سخت كوشى او در عبادت، سودى به حالش نداشته باشد و هر كس آنها را بشناسد و بدانها اعتقاد داشته باشد، زيانى نخواهد دید.
بر این اساس همه مراجع تقلید میفرمایند: «مسائلی را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد واجب است یاد بگیرد». ([15]) و شیخ انصاری رحمت الله علیه حکم به فسق کسی نموده که مسائل مورد ابتلای خود را ترک کند و در مقام یادگرفتن آنها نباشد. ([16])
کوتاهی در فراگیری احکام دین، هیچ بهانهای برای انسان باقی نمیگذارد و در پیشگاه خدا هیچ عذری را باقی نمیگذارد. دانستنیها و آموختنیها بسیار است. بکوشیم ضروریترین و مفیدترینها را بیاموزیم تا روز قیامت و در هنگام سؤال، شرمنده نباشیم.
موانع عمل به احکام دین و راههای غلبه بر آنها
عمل به احکام دین، راهی است برای رسیدن به کمال و سعادت انسانی. اما در این مسیر، موانع مختلفی ممکن است بر سر راه قرار گیرند. این موانع میتوانند از عوامل داخلی مانند ضعف نفس و وسوسههای شیطانی تا عوامل خارجی مانند فشارهای اجتماعی و فرهنگی باشند. در ادامه به برخی از مهمترین این موانع و راههای غلبه بر آنها اشاره میشود:
موانع داخلی
ضعف نفس: یکی از مهمترین موانع، ضعف نفس و تمایل به گناه است. برای غلبه بر این ضعف، تقویت ایمان، توسل به اهل بیت، استغفار و توبه لازم است.
وسوسههای شیطانی: شیطان همواره در تلاش است تا انسان را از راه راست منحرف کند. برای مقابله با وسوسههای او، پناه بردن به خداوند، ذکر گفتن و خواندن قرآن بسیار موثر است.
عادات بد: عادات بدی که در طول زمان شکل گرفتهاند، میتوانند مانع از عمل به احکام شوند. برای ترک این عادات، اراده قوی، صبر و استقامت لازم است.
موانع خارجی
فشارهای اجتماعی: فشارهای اجتماعی و فرهنگی مانند تمسخر اطرافیان، طرد شدن از گروه و یا تبعیض، میتوانند مانع از عمل به احکام شوند. برای مقابله با این فشارها، تقویت ایمان و اعتماد به نفس، همراهی با دوستان مومن و آگاه و صبر و استقامت لازم است.
مشکلات اقتصادی: مشکلات اقتصادی و نیازهای مادی میتوانند باعث شوند که انسان به دنبال راههای نامشروع برای کسب درآمد باشد. برای حل این مشکل، توسل به خداوند، تلاش برای کسب روزی حلال و کمک به دیگران ضروری است.
جهل و ناآگاهی: نداشتن آگاهی کافی از احکام دین، میتواند مانع از عمل به آنها شود. برای رفع این مشکل، مطالعه کتابهای دینی، شرکت در کلاسهای آموزشی و مشاوره با علما و مبلغان دینی مفید است.
راههای غلبه بر موانع
تقویت ایمان: ایمان قوی، بهترین سلاح برای مقابله با تمامی موانع است. با خواندن قرآن، دعا و نیایش و شرکت در مجالس دینی، میتوان ایمان را تقویت کرد.
توسل به اهل بیت: توسل به ائمه اطهار علیهم السلام میتواند در رفع مشکلات و دستیابی به موفقیت بسیار موثر باشد.
صبر و استقامت: عمل به احکام دین، نیازمند صبر و استقامت است. نباید از سختیها و مشکلات ناامید شد و باید به لطف خداوند امیدوار بود و باید دانست که نا امید کردن از شگردهای شیطان است.
همراهی با دوستان مومن: همراهی با دوستان مومن و آگاه، میتواند انگیزه و انرژی لازم برای عمل به احکام را فراهم کند.
مشاوره با علما و مبلغان دینی: مشاوره با علما و مبلغان دینی، میتواند در حل مشکلات و رفع شبهات بسیار مفید باشد.
اراده قوی و تصمیم جدی: در نهایت، مهمترین نکته برای غلبه بر موانع، داشتن اراده قوی و تصمیم جدی برای عمل به احکام دین است. با توکل بر خداوند و تلاش مستمر، میتوان بر تمامی موانع غلبه کرد و به سعادت دنیوی و اخروی دست یافت.
[1]. سوره توبه آیه 122.
[2]. الکافي: جلد ۱ صفحه ۳۲.
[3]. غرر الحكم : 4076.
[4]. كنز العمّال : 28752.
[5]. بحار الأنوار : 77/80/3.
[6]. الکافی جلد 1 ص 30
[7]. بحار الأنوار: 78/321/19
[8]. المحاسن: 1/358/766.
[9]. محاسن، ج 1، ص 65، ح 9.
[10]. اصول کافى جلد 1 ص :40 ح: 6.
[11]. بحارالانوار: ج 1 ص 206.
[12]. بحار الأنوار: ج 1 ص 176 ح 44.
[13]. المحاسن، ج 1 ص 357.
[14]. الإرشاد: 2/205.
[15]. رساله عملیه
[16]. اجود التقریرات: ج 1 ص 158.
دیدگاهتان را بنویسید