جایگاه محوری کعبه، مرکزی جهانی و جاودانه
دین جهانی باید دارای کتابی جاودانه، پیامبر جهانی و مرکزی همگانی و ثابت و تغییر ناپذیر باشد و همواره پیروان با آن پیوند داشته و برای استواری خود لحظهای از او جدا نشوند. «جَعَلَ اللّهُ الکعبَةَ البَیتَ الحَرامَ قِیامًا لِلنّاسِ»[1] خداوند، کعبه و بیت الله الحرام را وسیلهای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است.
چرا کعبه را کعبه نام نهادهاند؟ و چرا کعبه مکعب، مربع و چهار گوشه ساخته شده است؟
کلماتی که هستی و معارف الهی بر آن استوار است چهار کلمه است: تسبیح، تهلیل، تمجید، تکبیر: سُبْحَانَ الْلَّهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَلَا إِلَهَ إِلَّا الْلَّهُ، وَالْلَّهُ أَکبَرُ: عالم طبیعت، عالم مثال، عالم عقل وعالم اله. بر اساس این که هستی و معارف الهی، بر چهار کلمه استوار است؛ مرکز فرماندهی هستی که عرش خدا است هم بر چهار ضلع بنا نهاده شد و بیت المعمور که تنزل عرش خدا و مرکز اجرائیات الهی است، در محاذی عرش خدا و دارای چهار ضلع است و کعبه که مکانی بسیار مقدس، عظیم، مبارک و به عنوان عرش خدا در زمین است و در محاذی عرش خدا قرار دارد؛ به شکل مکعب و دارای چهار ضلع بنا شده است.
شیخ صدوق نقل میکند شخصی از امام صادق سؤال کرد چرا کعبه را کعبه نامیدند؟ آن حضرت فرمود: إنّما سُمّیت کعبَةً لِأَنّها مُرَبّعَةٌ، وصارَت مُرَبّعَةً لِأَنّها بِحِذاءِ البَیتِ المَعمورِ وهُوَ مُرَبّعٌ، وصارَ البَیتُ المَعمورُ مُرَبّعًا لِاَنّهُ بِحِذاءِ العَرشِ وهُوَ مُرَبّعٌ، وصارَ العَرشُ مُرَبّعًا لِأَنّ الکلِماتِ الّتی بُنِی عَلَیهَا الإِسلامُ أربَعٌ، وهِی: سُبحانَ اللّهِ، والحَمدُ للّهِ، ولا إلهَ الّا اللّهُ، واللّهُ أکبَرُ[2]؛ کعبه را کعبه نامیدهاند چون مربّع است، و از این رو مربّع ساخته شده که مقابل بیتُ المعمور است و آن هم مربّع است، و بیت المعمور مربّع گردیده به دلیل اینکه مقابل عرش خدا است که آن هم مربّع است، و عرش مربّع گردیده زیرا کلماتی که اسلام بر آن بنا شده چهار کلمه است و آنها عبارتند از: سبحان الله، والحمد لله، و لا اله الا الله، و الله اکبر.
عرش را خدا معماری کرد و معماری کعبه که عرش خدا در زمین است را به بهترین بندگانش سپرد: وَإِذْ یرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّک أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ[3]؛ به یاد آورید هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل، پایههای کعبه را بالا میبردند، و میگفتند: پروردگارا! از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایی. آنگاه دستور داد که همگان را صلا بزن و فراخوان عمومی ده: وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوک رِجَالًا وَعَلَى کلِّ ضَامِرٍ یأْتِینَ مِن کلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ[4]؛ و مردم را دعوت عمومی به حج کن؛ تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری بسوی تو بیایند.
هم چنان که فرشتگان در طواف عرش خدایند، فرشته خو نیز باید در طواف جلوه و نمود عرش خدا باشد و کعبه جلوه و نمود عرش خداست. پس طواف کعبه میکینم تا فرشته خو شویم. حال اگر برای حاجی شدن طواف کنیم، طواف سنگ و گِل کردهایم و اگر برای بهشت طواف کنیم و خوفا من النار و شوقا الی الجنه باشد، طواف عالم مثال کردهایم و اگر به پاس نعمتهایش طواف کنیم طواف عالم عقل کردهایم و اگر فقط برای او طواف کنیم، به عالم اله راه یافتهایم و به عرش خدا رسیدهایم. باید دید چه لیاقتی کسب کردهایم و چه طوافی میکنیم! طواف سنگ یا طواف کعبه یا طواف بیت المأمور یا طواف عرش و اسماء الهی؟ به یقین از ما طواف سنگ نخواستهاند، این ظاهر کار است. طواف روح و باطن کعبه مراد است.
عرش خدا مبدا پاکی است و کعبه که عرش خدا در زمین است مرکز پاکان و طواف به دور آن سبب پاکی است. وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکفِینَ وَالرُّکعِ السُّجُودِ[5]؛ و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: خانه مرا برای طواف کنندگان، مجاوران، رکوع کنندگان و سجده کنندگان، پاک و پاکیزه کنید.
[1] – مائده، آیه 97
[2] – جامع أحاديث الشيعة ،ج10، ص 409
[3] – بقره، آیه 127
[4] – حج، آیه 27
[5] – بقره، آیه 125
دیدگاهتان را بنویسید