تفسیر ذبح عظیم

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ 

چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد ([1])

 

مراد از شیخ، حضرت ابراهیم علی نبینا و علیه السلام و مراد از پیر مغان سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است.

 


 

مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ 

چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد ([1])

از عالمی پرسیدند مراد از شیخ در شعر حافظ کیست؟

 

گفت: مراد از شیخ، حضرت آدم علی نبینا و علیه السلام است که وعده نخوردن از شجره گندم را در بهشت داد، اما خورد و مراد از پیر مغان امیرالمؤمنین است.

 

اما در حقیقت می‌توان گفت: مراد از شیخ، حضرت ابراهیم علی نبینا و علیه السلام و مراد از پیر مغان سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است.

 

و مراد از وعده، ذبح فرزند است که حضرت ابراهیم، بدان مأمور شد ولی محقق نشد اما حقیقت وفا را سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام با ذبح فرزندش علی اکبر و یاران عملی کرد.

 

اندر منا یک ذبیح بود و زنده رفت

ای صد ذبیح کشته شده در منای تو([2])

 

 

توضیح

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم در داستان ذبح حضرت اسماعیل می‌فرماید:

«قَالَ یا بُنَی إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُک فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ . فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ . وَنَادَینَاهُ أَنْ یا إِبْرَاهِیمُ . قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا إِنَّا کذَلِک نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ . إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِینُ . وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ»([3])

ای پسرم من در خواب دیدم که ترا ذبح می کنم، بنگر رأی تو چیست؟ گفت: ای پدر آن چه را فرمانت داده‌اند، عمل کن که اگر خدا خواهد مرا از صابران خواهی یافت. و چون تسلیم شدند و او را به پیشانی در انداخت، وی را ندا دادیم که ای ابراهیم حقا که رؤیای خویش راست کردی و ما نیکوکاران را چنین پاداش دهیم که این امتحانی آشکار بود، و او را به ذبیحه ای بزرگ فدا دادیم.

 

تعدادی از مفسّران شیعه قائلند که مراد از «ذبح عظیم»، «کبش» قوچ است و بعضی هم قائلند که ذبح عظیم قربانی حجاج است که هر سال میلیون ها نفر در حج بجای اسماعیل قربانی می‌کنند و بعضی دیگر از مفسران شیعه طبق حدیثی که در عیون اخبار الرّضا روایت شده است، نقل کرده‌اند مراد از «ذبح عظیم» حضرت امام حسین است که از ذریه ابراهیم است و او قربانی عظیمی بود که جانشین ذبح اسماعیل قرار گرفت.

 

این معنا و این حقیقت از فرمایشات حضرت امام حسین علیه السلام به روشنی نمایان است. آن بزرگوار در ابتدای نهضت، در اولین اقدام وارد حرم پیامبر گرامی اسلام شده و با این جملات به زیارت آن بزرگوار ‌پرداخت و ‌فرمود:

«اَلسَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّه اَنَا الحُسَینُ بْنُ فاطِمَةَ فَرْخُک وَابْنُ فَرْخَتِک وَسِبْطُک الَّذى خَلَّقْتَنِى فى اُمَّتِک، فَاشْهَدْ یا نَبِىَّ اللّه اَنَّهُمْ خَذَلُونى وَلَمْ یحْفَظُونى وَهذِهِ شَکواىَ اِلَیک حَتّى اَلْقاک»([4])

سلام بر تو اى رسول خدا ! منم حسین پسر فاطمه؛ منم فرزند دلبند و دوست داشتنی تو و فرزند دختر دلبند و دوست داشتنی تو و منم سبط و پاره‌ی تن تو که مرا براى هدایت و رهبرى میان امّت به یادگار گذاشتى. اى پیامبر خدا ! گواه باش که آنان مقام مرا پاس نداشتند و مقام معنوى مرا نادیده گرفته‌اند، این شکایت من است به پیشگاه تو، تا آنگاه که به ملاقات تو بشتابم.

 

و در شب دوّم در کنار قبر پیامبر گرامی و با خداوند تبارک و تعالی، این گونه مناجات  می‌کند:

«اَللّهُمَّ اِنَّ هذا قَبْرُ نَبِیک مُحَمَّدٍ صلّى اللّه علیه و آله وَاَنَا ابْنُ بِنْتِ نَبِیک وَقَدْ حَضَرنى مِنَ اْلامْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ. اَللّهُمَّ اِنِّى اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ وَاُنْکرُ الْمُنْکرَ وأسألُک یا ذَاالْجَلالِ وَالاْ کرامِ بِحَقِّ الْقَبْرِ وَمَنْ فِیهِ اِلاّ اخْتَرْتَ لى ما هُو لَک رِضىً وَلِرَسُولِک رِضىً»([5])

خدایا! این قبر پیامبر تو محمد صلى اللّه علیه و آله است و من فرزند دختر پیامبر تو هستم و براى من پیش آمدى رخ داده است که خود مى‌دانى. خدایا! من معروف و نیکى را دوست دارم و از بدى و منکر بیزارم، اى خداى ذوالجلال و الاکرام به احترام این قبر و کسى که در میان آن آرمیده است از تو می‌خواهم راهى را پیش روى من گذارى که سبب خشنودى تو و پیامبر تو است.

 

حضرت امام حسین علیه السلام، در مناجاتش با خداوند تبارک و تعالی، از شکایت سخنی نمی‌گوید، چرا که با قرار قبلی که با خدوند تبارک و تعالی داشت، و پذیرش «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» جای شکایت نبود و اگر هم در شب قبل، نزد پیامبر اسلام شکایت کرد، از عملکرد امت بود، نه گله از شرائط بوجود آمده برای خود.

 

حضرت امام حسین علیه السلام، با بیان «وَقَدْ حَضَرنى مِنَ اْلامْرِ ما قَدْ عَلِمْتَ» به همان قرار «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» اشاره کرده است و با بیان «اِنِّى اُحِبُّ الْمَعْرُوفَ وَاُنْکرُ الْمُنْکرَ» آمادگی خود را برای جانفشانی اعلام می‌کند و با بیان «وأساءلُک … اِلاّ اخْتَرْتَ لى ما هُو لَک رِضىً وَلِرَسُولِک رِضىً» خود را تسلیم رضای خداوند تبارک و تعالی نموده است.

 

یا هنگامی که حرکت، محمدبن حنفیه با عجله خود را به امام می‌رساند و عرضه می‌دارد که مگر دیشب وعده ندادى که روی پیشنهاد من فکر کنی؟ و حضرت امام حسین علیه السلام بر اساس قراری که با خداوند داشت، در پاسخ وى چنین فرمود: «بَلى ولکن بَعْدَما فارَقْتُک اَتانى رَسُولُ اللّه صلّى اللّه علیه و آله وَقالَ یا حُسَینُ اُخْرُجْ فَاِنَّ اللّهَ تَعالى شاءَ اَنْ یراک قَتِیلاً»([6]) آرى ولى پس از آنکه از هم جدا شدیم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به خواب من آمد و فرمود: حسین حرکت کن؛ زیرا خدا خواسته است که تو را کشته ببیند.

 

محمد حنفیه با شنیدن این سخن، می‌کوید: «اِنّاِ للّهِ وَاِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ» سپس انگیزه حرکت دادن اطفال و زنان را در چنین شرایط حساس و خطرناک جویا می‎شود و امام بر اساس قراری که با خداوند داشت، در پاسخ می‌فرماید: «وَقَدْ شاءَاللّه اَنْ یراهُنَّ سَبایا»([7]) خدا می‌خواهد آنان را اسیر ببیند.

 


[1]. حضرت حافظ

[2]. سید محمد علی ریاضی یزدی.

[3]. سوره صافات آیه 102.

[4]. مقتل الحسین خوارزمى، ج 1، ص 186.

[5]. مقتل خوارزمى ، ج 1، ص 186.

[6]. ملهوف (لهوف)، ص 127-128.

[7]. همان

نوشته های مشابه

← نوشته قبلی

نوشته بعدی →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *